arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۰۶۱۷
تاریخ انتشار: ۱۹ : ۱۱ - ۰۱ بهمن ۱۳۹۰

زیباکلام: دارند زیرپای مجمع تشخیص مصلحت نظام را سست می کنند

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
روزنامه شرق درباره عملکرد مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت وگویی با صادق زیباکلام استاد دانشگاه تهران انجام داده است.

*از زمانی که آقای احمدی‌نژاد از سال 1384 بر مسند ریاست‌جمهوری تکیه زدند به مجمع تشخیص مصلحت نظام پشت کرده‌اند و این واقعه بسیار تاسف‌آور بوده است. مشکل آن‌جاست که احمدی‌نژاد با آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی اختلاف‌نظرهایی داشته‌اند، در عین حال این توجه نیز صورت نگرفته بود وقتی یک عضو حقیقی یا حقوقی در جلسات مجمع حضور پیدا نمی‌کند یا نسبت به مصوبات آن بی‌توجه است یا دولت و سایر نهادها به تصمیمات آن عمل نمی‌کنند، این بی‌توجهی به شخص نیست بلکه بی‌توجهی به کل افراد حاضر در مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده و به نوعی به همه آنها توهین شده است. مگر سایر اعضا، همه افراد حاضر در این نهاد را کاملا قبول دارند؟ این ویژگی کار جمعی است که باید سلایق مختلف در کنار هم برای هدف واحد تلاش کنند. بر این اساس بهتر است بگوییم به نهاد مجمع بی‌توجهی شده باید دقت داشته باشید که حضور نیافتن احمدی‌نژاد در جلسات مجمع و عدم توجه به مصوبات آن در دراز مدت، در رابطه با شخص آقای هاشمی چندان حایزاهمیت نبود اما این جا مساله مهم دیگری وجود دارد که باید به آن توجه داشت، آن افرادی که در برابر بی‌توجهی به مجمع تشخیص مصلحت نظام، بی‌تفاوت بوده‌اند و نسبت به این رفتار مماشات داشتند این را باید در نظر می‌گرفتند که با رفتارشان دارند زیر پای مجمع تشخیص مصلحت نظام را سست می‌کنند و این رفتار موجب این تصور می‌شود که مجمع تشخیص کاره‌ای نیست یا می‌تواند کاره‌ای نباشد و اهمیتی ندارد، برخلاف آنچه که در قانون اساسی به عنوان نقش و وظیفه‌ این نهاد بیان شده است و حتی با وجود جایگاه آن در قانون می‌توان به آن بی‌محلی کرد و به مجمع هیچ وقعی ننهاد. یعنی فضا را به سمتی بردند که به مردم نشان دادند مجمع تشخیص مصلحت نظام، بود و نبودش چندان حایز اهمیت نیست.
*برگردیم به سال‌های 84، 85، 86، 87 و حتی 88 در تمام این سال‌ها آقای احمدی‌نژاد در میان اصولگرایان محبوب بودند و فقط و فقط زمانی این دیدگاه‌ و این محبوبیت کم‌رنگ شد که در اردیبهشت سال 90 درگیری بر سر عزل و نصب وزیر اطلاعات فضا را متشنج کرد.
* دو‌ نوع دیدگاه[درباره حضور هاشمی در مجمع] مطرح است؛ اول اینکه پس از انتخابات[76] منصب دیگری برای آیت‌الله هاشمی وجود نداشت، همچون افراد دارای پست و مقام که پس از پایان دوره حضورشان در آن مقام، یا به عبارتی بیکار شدن‌شان، به آنها پست مشاور داده می‌شود که اگر دقت کرده باشید بسیار مشاور در ادارات دولتی وجود دارد. در این رابطه نیز برای اینکه آقای هاشمی بیشتر از این، از لحاظ سیاسی، اجتماعی به عبارتی بیکار نشود، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام شده است. اما اگر براساس دیدی دیگر یعنی همان دیدی که از سوی قانون اساسی برای مجمع تشخیص مصلحت نظام و رییس آن مطرح است به حضور آقای هاشمی در این مقام نگاه کنید در می‌یابید که جایگاه و نقش وی بسیار مهم است. البته به نظر من حضور آقای هاشمی در این جایگاه، خود بر اهمیت آن می‌افزاید یعنی آقای هاشمی به این سمت اعتبار می‌دهد.
* منتقدان به این جنبه توجه نمی‌کند که آقای هاشمی‌رفسنجانی که همیشه رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام باقی نمی‌ماند. وی که عمر نوح ندارد، که در این مقام باقی بماند و البته از سوی دیگر رییس‌جمهور هم که قرار نیست همیشه آقای احمدی‌نژاد باشد. رییس‌جمهور هم عوض می‌شود و این رفتار راه را برای بی‌تفاوتی‌های افراد بعدی نیز نسبت به مجمع تشخیص مصلحت نظام باز می‌کند.
*به نظر من اساسا جایگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام قانون‌گذاری نیست. متاسفانه در این مدت نه تنها مجمع تشخیص مصلحت نظام به انجام اعمالی دست‌زده که مجموعه شرح وظایفش در قانون اساسی نیست بلکه در حد اعلای آن و بدتر از آن، شورای‌عالی انقلاب فرهنگی است که به این نحو عمل می‌کند. شورای‌عالی انقلاب در قانون اساسی هیچ جایگاهی ندارد اما ما شاهد آن هستیم که متداوم در حال انجام فعالیت‌های اجرایی است. سیاست‌گذاری می‌کند، حتی قانون‌گذاری نیز انجام می‌دهد و دستورالعمل به دانشگاه‌ها و دیگر موسسات ابلاغ می‌کند. به نظر من وجود این‌گونه اعمال در وهله نخست، کوتاهی مجلس شورای اسلامی را نشان می‌دهد که به نهادهای دیگر اجازه می‌دهد در جایگاه قانون‌گذاری قرار گیرند. مطمئنا می‌دانید که در قانون اساسی، اختیار قانون‌گذاری، فقط و فقط در مجموعه وظایف مجلس شورای اسلامی قرار گرفته است نه دیگر نهادها. حتی شورای نگهبان نیز حق چنین کاری را ندارد چه رسد به مجمع تشخیص مصلحت نظام و پس از آن چه رسد به شورای‌عالی انقلاب فرهنگی که حتی در قانون اساسی وجود ندارد. اما متاسفانه در حال حاضر همه این نهادها را در جایگاه قانون‌گذاری می‌بینیم.
*در رابطه با مجمع تشخیص مصلحت نظام نهادی که در آن گوناگونی طیف‌ها و اندیشه‌ها در کنار هم وجود دارد به جای آن‌که روز به روز نقشش پر رنگ‌تر شود و فعالانه‌تر عمل کند؛ روز به روز کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد و نقش آن نیز به همین شکل کمتروکمتر می‌شود. دیگر نهادها هم به همین شکل پیش‌ می‌روند به طوری‌که شاهد آن هستیم که مجلس شورای اسلامی هم روزبه‌روز نقش‌اش کم‌رنگ‌تر می‌شود. جامعه ما در مسیری قرار گرفته که به جای اینکه به سمت پولورالیسم حرکت کند و به شکلی نهادهایی که در آن کثرت‌گرایی و تنوع گروه‌ها وجود دارد، قدرتمندتر شوند (همانند شوراها، مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت نظام و...) ما به عکس در حال حرکت به سمت ضعیف شدن این نهادهای کثرت‌گرا هستیم.

نظرات بینندگان