arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۰۸۰۵۰
تاریخ انتشار: ۵۰ : ۲۳ - ۲۷ مهر ۱۳۹۸

یادداشت‌های علم، یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۵۴: سفیر نروژ می‌گفت با بالا بردن قیمت نفت، مخارج کشفیات تازه را برای ما آسان ساختید

سفیر جدید نروژ را پذیرفتم. راجع به ذخایر نفت زیرزمینی (زیردریایی) ارقام مهمی می‌گفت و به‌خصوص حدسیاتی در آن‌جاها که به علت عمق دریا هنوز وارد کشف نشده‌اند می‌زنند که خیلی زیاد است. به هر صورت از ۱۹۸۰ به بعد سالانه ۹۰ ملیون تن تقریبا روزی یک ملیون و هشتصد هزار بارل نفت خواهند داشت که البته قسمت مهمی را صادر خواهند کرد. می‌گفت: «شما با قیمت نفت که بالا بردید مخارج کشفیات تازه را برای ما آسان ساختید.» (همان فرمایش اعلیحضرت همایونی).
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

یادداشت‌های علم، یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۵۴: سفیر نروژ می‌گفت با بالا بردن قیمت نفت، مخارج کشفیات تازه را برای ما آسان ساختیدپس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:

صبح قبل از آن‌که شرفیاب شوم، سه نفر را پذیرفتم که به هر سه آن‌ها کار داشتم. یکی مهدی سمیعی، رئیس اسبق بانک مرکزی، بود. می‌خواستم نظر او را راجع به این مبارزه با گرانی برای خودم بدانم. بعد دکتر [بنی] Beny که کتاب «پل فیروزه ایران» را نوشته و دیگر آقای [فوربز] Forbes که راهنمای اقتصادی می‌خواهد راجع به ایران تهیه کند. دو ساعتی طول کشید، ولی چون از منزل زود بیرون آمدم از شر مراجعین راحت بودم.

بعد شرفیاب شدم. شاهنشاه خیلی گرفتار بودند. کارهای جاری را عرض کردم. توشیح‌های لازم [را] فرمودند. جریان ملاقات با القشمی را به عرض مبارک رساندم که «این‌ها پول و کمک اسلحه می‌خواهند و حق هم دارند، زیرا یمن جنوبی با اسلحه قوی شوروی آن‌ها را تهدید می‌کند. گرچه من با او مفصل صحبت کردم ولی استدعای شرفیابی دارد. در شورای انقلاب هم مرد مهمی است. کاش به او وقت مرحمت فرمایید.» فرمودند: «وقت تعیین کنید، ولی به این‌ها باید عربستان سعودی کمک بدهد.» عرض کردم: «عربستان کمک نمی‌دهد، چون بنا بر سنت از این‌ها وحشت و نفرت دارد.» بعد عرض کردم: «نمی‌دانم این عربستان با این همه پول چه می‌کند؟ نه به یمن، نه به مسقط، کمک چشم‌گیری نمی‌کند. آن‌چه می‌کند به مسخره بیش‌تر شبیه است.» فرمودند: «فهم ندارند و هم می‌ترسند؛ ولی اخیرا کمک‌هایی به عمان کرده‌اند.» عرض کردم: «به یمن هم باید بکنند.» فرمودند: «من به فهد گفته‌ام و فکر می‌کنم این مرد عاقل‌تری است.»

بعد مرخص شدم. به کارهای جاری رسیدم. من‌جمله سفیر جدید نروژ را پذیرفتم. راجع به ذخایر نفت زیرزمینی (زیردریایی) ارقام مهمی می‌گفت و به‌خصوص حدسیاتی در آن‌جاها که به علت عمق دریا هنوز وارد کشف نشده‌اند می‌زنند که خیلی زیاد است. به هر صورت از ۱۹۸۰ به بعد سالانه ۹۰ ملیون تن تقریبا روزی یک ملیون و هشتصد هزار بارل نفت خواهند داشت که البته قسمت مهمی را صادر خواهند کرد. می‌گفت: «شما با قیمت نفت که بالا بردید مخارج کشفیات تازه را برای ما آسان ساختید.» (همان فرمایش اعلیحضرت همایونی).

بعدازظهر شاهنشاه به گردش تشریف بردند. من هم قصد داشتم در منزل کمی استراحت کنم و به کار بپردازم. یک‌دفعه تلفن من زنگ زد. معلوم شد هدیه‌ای که صبح امر فرموده بودند تهیه کنم فراموش کرده‌ام. به قدری ناراحت شدم که تا حالا که سر شب است هنوز از این ناراحتی سردرد دارم. چون نمی‌خواهم یک دقیقه اوقات فراغت شاهنشاه عزیز من که بسیار کم است به ناراحتی و تلخی بگذرد. باری چه باید [کرد]؟ کارهای مختلف و متفرق و زیاد نسیان می‌آورد. منتها شاهنشاه آن‌قدر بزرگوار است که مرا با کمال بزرگواری بخشیدند.

نظرات بینندگان