arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۱۱۷۵۶
تاریخ انتشار: ۰۱ : ۰۰ - ۲۰ آبان ۱۳۹۸

یادداشت‌های علم، شنبه ۱۹ آبان ۱۳۵۲: جای تعجب است که نخست‌وزیر ابدا در جریان این امور نیست!

جای تعجب است که نخست‌وزیر ابدا در جریان این امور نیست. از جمله این‌که من امر شاهنشاه را ابلاغ کرده بودم که «وزیر دارایی باید برای بردن پیام همایونی پیش ملک فیصل برو» ۱ و وقتی نخست‌وزیر امروز صبح وزیر دارایی (آموزگار) را در فرودگاه دید، از او پرسید که «شما برای چه به فرودگاه آمده‌اید؟» و او گفت: «بر حسب امر همایونی و دستور وزیر دربار، و خودم نمی‌دانم برای چه؟» باری بگذرم از این‌که نخست‌وزیر چقدر ناراحت بود و حق هم داشت. اگر من [هم]به جای او بودم، ناراحت می‌شدم که در جریان کار‌ها نیستم. ولی چه باید کرد؟
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

یادداشت‌های علم، شنبه ۱۹ آبان ۱۳۵۲: جای تعجب است که نخست‌وزیر ابدا در جریان این امور نیست!پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:

از تهران به شیراز آمدیم. صبح در فرودگاه سه نامه حضور شاهنشاه تقدیم کردم: یکی در جواب ملک فیصل، دیگری در جواب تیتو، سومی در جواب نیکسون. جواب نامه نیکسون در مورد نامه پیام‌مانندی است که وسیله کیسینجر فرستاده است... نخست‌وزیر [هویدا]هم در رکاب بود. جای تعجب است که نخست‌وزیر ابدا در جریان این امور نیست. از جمله این‌که من امر شاهنشاه را ابلاغ کرده بودم که «وزیر دارایی باید برای بردن پیام همایونی پیش ملک فیصل برود» ۱ و وقتی نخست‌وزیر امروز صبح وزیر دارایی (آموزگار) را در فرودگاه دید، از او پرسید که «شما برای چه به فرودگاه آمده‌اید؟» و او گفت: «بر حسب امر همایونی و دستور وزیر دربار، و خودم نمی‌دانم برای چه؟» باری بگذرم از این‌که نخست‌وزیر چقدر ناراحت بود و حق هم داشت. اگر من [هم]به جای او بودم، ناراحت می‌شدم که در جریان کار‌ها نیستم. ولی چه باید کرد؟ الملک عقیم است و خدا و شاه باید یکی باشد. هرچه اعضا و زیردستان هم پست‌تر و مخذول، همان بهتر است.
باری شیراز آمدیم. به حرم مطهر شاه‌چراغ رفتیم. آیینه‌کاری آن‌جا که به خرج دربار رضوی می‌شود، واقعا شاهکار است و کار شاه. بعد هم صحنی در آن‌جا ساخته خواهد شد، به بزرگی دو صحن مشهد، که از زیبایی‌های شیراز خواهد بود. کاشی‌کاری مدخل صحن و آیینه‌کاری مدخل حرم تمام می‌شود.
بعدازظهر تصفیه‌خانه نفت دو میلیون تنی (در سال) آب‌باریک افتتاح شد. خلی شیک و تمیز و مدرن است. خیلی به شاه دعا کردم که: هر دم از این شاه گلی می‌رسد/ تازه‌تر از تازه‌تری می‌رسد.

... چند کار جالب امروز اتفاق افتاد. یکی این‌که در فرودگاه استاندار که می‌دانست شاهنشاه نسبت به نیامدن باران ناراحتی دارند، پیش‌بینی یکی از عشایر که در آخر آبان و اول آذر و... چه روز‌هایی باران خواهد آمد، در جیب گذاشته بود و وقتی شاهنشاه اظهار نگرانی فرمودند، فوری صورت را درآورده و نشان داد. شاهنشاه فرمودند: «ان‌شاءالله» در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد! دیگر این‌که بعدازظهر پس از آن‌که شاهنشاه استراحت فرمودند، به محض آن‌که تشریف آوردند بیرون به من فرمودند: «مثل این‌که در نامه نیکسون به او تبریک نگفتیم. فوری تلفن کن که نامه را عوض کنند و از این موفقیت‌های نیکسون در خاورمیانه به او تبریک بگویند.» ماشاءالله از این هوش و توجه! دیگر این‌که در پالایشگاه یک دفعه مرا احضار و در گوشم فرمودند: «موضوع نفت دادن به آمریکایی‌ها در بندرعباس چطور شد که گفته بودم بحریه و خود آمریکایی‌ها هم پیش‌بینی بکنند.» عرض کردم: «مشغول هستند...»

پی‌نوشت:
۱- جمشید آموزگار حامل نامه محرمانه‌ای از شاه به ملک فیصل بود. شاه در این نامه کمک‌های ایران به کشور‌های عربی هنگام جنگ با اسرائیل، اجازه هواپیما‌های شوروی به پرواز از فضای ایران به همین منظور و کمک نظامی مستقیم به عربستان سعودی را یادآور شده بود. آموزگار در فرودگاه هنوز از محتوای این نامه ماموریت خود آگاهی نداشت.

نظرات بینندگان