سعید ارکانزادهیزدی _ روزنامهنگار
چند روزی است که اینترنت در ایران قطع شده است. نهادهایی که تامین امنیت نظام سیاسی را بر عهده دارند تصمیم گرفتهاند اینترنت تا آرامشدن اوضاع کشور قطع بماند. اما این تصمیم جنبههای قابلنقدی هم دارد که شاید نقضغرض مسئولان مدیریت ناآرامیهای اخیر باشد. اگر ما در دیگر بحرانهای طبیعی و اجتماعی، از لزوم توجه به اصول ارتباطات بحران صحبت میکنیم، اتفاقا حالا که شاید بحران جدیتر بهنظر برسد، باید بیشتر آن را درنظر داشته باشیم. در هر بحرانی ضروری است ابزارهای ارتباطی بهکمک حل مسئله بیایند و اقناع و گردش سالم اطلاعات و اخبار باعث شود بحران فروکش کند.
اما قطعکردن اینترنت در ایران مخالف اصول ارتباطات بحران است. حتی اگر حقوق عمومی شهروندی و حق ارتباط برای شهروندان را در این مقوله کنار بگذاریم و از منظر تأمینی به ماجرا نگاه کنیم و حتی اگر این فرض را بپذیریم که معترضان روزهای اخیر از اقشار فرودستتر جامعهاند، قطع اینترنت این نارضایتی را به طبقات بالادستی بیش از پیش تسری میدهد و نارضایتی را عمیقتر میکند و چهبسا نارضایتی تازهای بهوجود میآورد. در این میان، به این دلیل که افراد طبقات متوسط و بالاتر قدرت ارتباطات وسیعتر و متنوعتری در داخل و خارج کشور دارند، فشارها بر مدیران بحران بسیار بیشتر خواهد شد. از سوی دیگر، اگر مدیران بحران با هدف نرسیدن تصاویر تهییجکننده به شبکههای ماهوارهای چنین تصمیمی گرفتهاند، مشخص نیست برای روزی که اینترنت وصل شود و تمامی فیلمهای جمعشده در تلفنهای همراه روی اینترنت بار شود یا از شبکههای ماهوارهای پخش شود، چه برنامهای دارند. قطعا دیده شدن متراکم این تصاویر، هیجاناتی را برخواهدانگیخت که اگر به واکنش فوری هم منجر نشود، فعالیت اقناعی مدیریت بحران را که قصدش آرامش بلندمدت بوده زایل خواهد کرد.
افزون بر این، باید تأکید کرد با اینکه بسیار سعی شده اینترنت در ایران تجاری شود و کسبوکار در اینترنت جایگزین فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی شود یا همپای آن قرار بگیرد، اما همچنان اولویت اول استفاده از اینترنت در ایران مربوط است به گردش آزاد اطلاعات، ارتباطات آزاد، رهاییبخشی و هویتبخشی افراد و همچنین سبک زندگی و سرگرمی که تمام این موارد به ارتباط اینترنت بینالمللی وابسته است. حتی اگر از جنبه اقتصادی نیز بنگریم، با اینکه اینترانت داخلی توانسته کار بانکها و کسبوکارهای اینترنتی را تا حدودی راهبیندازد، اما بسیاری از کسبوکارها همچنان به ارتباط بینالمللی نیاز دارند و نمیتوانیم بگوییم هماکنون ما اینترنت اقتصادی را نجات دادهایم بلکه فقط اینترنت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را قطع کردهایم.
کشور ما با بحرانهای بسیاری، چه اقتصادی و اجتماعی و چه سیاسی و امنیتی، روبهرو بوده است که باید راهحل مواجهه با آن را تاکنون میآموخت. سادهترین و ناپایدارترین راهحل در بحرانها قطعکردن ارتباطات است. اینترنت به یک زیرساخت اجتماعی و اقتصادی در ایران تبدیل شده که مثل آب و برق عمل میکند. اتفاقا اینترنت در ایران فضایی «مجازی» و فانتزی نیست بلکه عین واقعیت است. همانطور که ما نباید در بحرانها، حتی در کوتاهمدت، بگذاریم آب و برق قطع شود، به همان ترتیب هم نباید چندین روز اینترنت را قطع کنیم. بهعلاوه، اینترنت جزئی از نظم نمادین شده است. بنابراین با قطعی اینترنت بخشی از نظم نمادین جامعه به هم میخورد و تصور میشود همچنان بحران در حال ادامه پیدا کردن است. ما نمیتوانیم بگوییم اینترنت باید تا رفع بحران قطع بماند چون قطع ماندن اینترنت خود یک بحران است. به اینترنت باید بهعنوان ابزاری برای حل عاقلانه بحران نگاه کرد، نه ابزار متهم به تشدید بحران. ما باید یاد بگیریم که بدون قطع ارتباطات مشکلات خود را حل کنیم، حتی بزرگترین مشکلات را. تاریخ ارتباطات در ایران نیز بیثمر بودن خاموشی ارتباط را در این مواقع نشان داده است.
*همشهری