خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر میکند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۴ آذر 1371 تا 1375 در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
ساعت هفتونیم به دفترم رسیدم. کارهای عقب مانده انجام شد. ساعت نُه صبح برای همراهی آقای اسلام کریماوف در ملاقات با آیتالله خامنهای، به دفتر رهبری رفتم؛ مذاکرات خوبی بود.
میهمانان برای زیات مرقد امام رفتند و من به دفترم مراجعت کردم. قرار بود صبح زود بروند که در اثر نرسیدن هلیکوپترها به بعد از ملاقات رهبری افتاد. از مرقد به دفترم آمدند. از فضای روحانی مرقد و سازندگی معنوی آن گفت. با حضور ما تفاهمنامههای زیادی امضا شد. دو رییسجمهور هم تفاهمنامه کلی را امضا کردیم. مصاحبهای با تلویزیون اُزبکستان به نوعی در تأیید کریماوف نمودم که خیلی راضی بود؛ برایشان مهم است.[۱]
با هم به فرودگاه رفتیم. در راه گفت که در روسیه، یلتسین بر سر دو راهی است؛ یا مخالفان را در کابینه میپذیرد و یا نمیپذیرد. اگر بپذیرد، سیاست روسیه در خلاف جهت سیاست آمریکا خواهد رفت و اگر نپذیرد، ممکن است مخالفان دست به کودتای نظامی بزنند و در این صورت هم برخلاف خواست آمریکا خواهد بود. نتیجه گرفت که روسیه به زودی، ناچار در جهت مخالفت با آمریکا خواهد رفت. از صحبتهایش معلوم بود که با یلتسین روابط گرمی ندارد. بعد از مصاحبه[۲] دو رئیس جمهور در فرودگاه و بدرقه رسمی، آنها به اصفهان سفر کردند. مجموعاً از آثار سفرش، خیلی راضی بود. تحت تأثیر قرار گرفتند.
ظهر عفت در دفتر بود. عصر در جلسه هیأت دولت شرکت کردم. تبصرههای بودجه در دستور است. شب به خانه آمدم.
سال ۱۳۷۲
میهمانان اندونزیاییمان امروز با هواپیما به مشهد رفتند. تا ساعت نُه و نیم صبح کارهای دفتر را انجام دادم. باران میبارید. آقای [اسحاق] جهانگیری، استاندار اصفهان آمد و در مورد اصلاحاتی در مدیریتها و معاونتهایم نظراتی داد.
مجمع تشخیص مصلحت جلسه داشت. اختلاف مجلس و شورای نگهبان در مورد طرح ابطال آرای دیوان عدالت اداری در خصوص پروندههای کشت موقت مطرح بود و سرانجام به جای مصوبه مجلس، راه حل دیگری- تأسیس هیأتهایی برای بررسی موارد، در صورت نقص حکم از طرف دیوان عدالت اداری- تصویب کردیم. عصر در جلسه هیأت دولت، ادامه بررسی برنامه پنجساله دوم را داشتیم. ادعاها و خواستههای بخش فرهنگی، قضایی، بازسازی [مناطق جنگزده] و تعاون بررسی شد.
میهمانانمان از مشهد مراجعت کردند. خانمهایشان برای خرید فرش بیشتر، یکسره از
فرودگاه به کمیته امداد [امام خمینی] رفته بودند که معلوم شد حدود هشتاد قطعه فرش خریدهاند.
سال ۱۳۷۳
امروز در خانه بودم. عفت برای مراسم سپاه پاسداران به مناسبت هفته زن رفت. ظهر بچهها جمع بودند. تقریباً یکسره تا شب و این لحظه – ساعت دهونیم- باران داشتیم. ظهر بچهها جمع بودند. در چند نقطه کشور سیل داشتیم. با مطالعه گزارشها، قسمتی از وقت گرفته شد و قسمتی را صرف مطالعه کتاب اصول آیتالله سیستانی کردم. مقدمه کتاب «الرافد»[۱] که تقریر درس ایشان است را خواندم. به نظرم رسید، نوآوریهای خوب و دقیقی دارند.
عصر با محسن، [مدیرعامل دفتر نشر معارف انقلاب]، دربارة تنظیم آثار خاطراتم صحبت شد. معتقد است که با کمی اصلاح، دفاتر خاطرات روزانه قابل نشر است؛ مشکل ذکر اسم و مطالب مربوط به اشخاص یا حوادث مهم سیاسی یا نظامی است. گفت مجموعه اقدامات عمرانی که در دوره مسئولیت من انجام شده است، جمعآوری و در کامپیوتر ضبط میشود.
در مورد برنامه تأسیس هزار فروشگاه زنجیرهای صحبت شد. محسن گزارش تحقیقاتی دفتر بازرسی ویژه [رییسجمهور] را که در گذشته به دستور من انجام داده است، داد و قرار شد از آن در اساسنامه استفاده شود. شب هم بعضی از بستگان آمدند و قسمتی از وقت را هم به تماشای تلویزیون نشستم.
سال ۱۳۷۴
برای شرکت در همایش علمی-کاربردی بهبود کیفیت آموزش عمومی، از خانه به مرکز پرورشفکریکودکان و نوجوانان رفتیم. [آقای محمدعلینجفی]، وزیرآموزش و پرورش و مدیر برنامه گزارش دادند. من دربارة اهمیت توسعه انسانی در توسعه پایدار و نقش اصلاح آموزش و ارتقای آن صحبت کردم[۱]. به دفترم رفتم. [آقای غلامرضا آقازاده]، وزیر نفت آمد. گزارش سازمان اوپک را داد و از هماهنگی عربستانسعودی، برای بالابردن قیمت نفت و مبارزه با تخلف از سهمیهها گفت و از مدیریت کشور بعد از دوره من، اظهار نگرانیکرد.
دکتر [هادی] منافی، [رییس سازمان حفاظت محیطزیست] آمد و برای بودجه بیشتر استمدادکرد. بقیه پیشنویس نطق بودجه را خواندم و اصلاح کردم. عصر آقای میرزاده، [رییس سازمان برنامه و بودجه] برای گزارش تکمیل کار بودجه آمد. آقای محسن رضایی، [فرماندهکل سپاه]، برای گزارش دوازده طرح کشت و صنعت در کنار مرزهای کشور، به منظور اسکان نیروهای حزباللهی و تأمین امنیت مرزها و تغییر بافت جمعیت نقاط مرزی آمد. شب شورای عالی امنیت ملی جلسه داشت. دربارة حدود شنود و استراقسمع بحث داشتیم؛ ناتمام ماند.
سال ۱۳۷۵
[امروز به مناسبت سالروز ولادت امام علی (ع) تعطیل بود.] در منزل بودم. وقت با استراحت و مطالعه و تهیه جواب نامه و پیام آقای کهل گذشت. سر شب، آقای [محمدرضا] نوری [شاهرودی]، سفیرمان در ریاض آمد. گزارش مذاکرات با نایف [بن عبدالعزیز] را بعد از بُردن جواب من به پیام فهد، [پادشاه عربستان سعودی] آورد. پیام شفاهی جدید فهد، مجموعاً نتیجه آن شده که هنوز بر وجود عوامل انفجار اخیر در ایران اصرار دارند و از ما همکاری برای معرفی آنها و همکاری در حفظ امنیت و آینده عربستان میخواهند که همان جواب قبلی را با توجه به مضامین جدید پیام تکرارکردم. سفیرمان فکر میکند که سعودیها با هماهنگی آمریکا، دارند برای مراحل تیرهتر شدن روابط و درگیریهای احتمالی، اتمامحجت میکنند. مقداری هم با محسن [هاشمی، مدیرعامل دفتر نشر معارف انقلاب]، در مورد خاطرات و اسناد مربوطه صحبت کردیم.