خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر میکند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۳ دی 1371 تا 1375 در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
[آقای گاگیک هاراتونیان]، معاون رییسجمهور ارمنستان آمد. از توسعه روابط با ایران گفت. برای صلح در قرهباغ اظهار تمایل کرد و از مشکلات جنگ برای دو کشور گفت و به نوعی از عدم توافق برای عبور قطارهای حمل کالاهای ایران که در آذربایجاناند و از مشکلات حمل کالا از طریق گرجستان به ارمنستان عذر خواست.
معلوم شد که در حال حاضر، روزانه پنج میلیون مترمکعب، گاز ترکمنستان را از طریق آذربایجان دریافت میکنند که هشتصدهزار مترمکعب آن را به نخجوان میفرستند و نیز دو خط قطار از بنادر دریای سیاه دارند که نیازهایشان را تأمین میکند. خیال نمیکردم این مقدار امکانات دریافت میکنند.
مجمع تشخیص مصلحت جلسه داشت. مشکل شهرداریها را رفع کردیم. از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۶ عوارض وصولی آنها فاقد مجوز قانونی بود و اخیراً دیوان عدالت اداری، علیه آنها حکم میداد. بحث دادگاههای ویژه برای نظامیان و متعلقین آنها بهعنوان مشکل بین قوه قضاییه و نیروهای مسلح، مورد مذاکره قرار گرفت و ناتمام ماند.
دکتر [حسن] روحانی، دبیر شورایعالی امنیت ملی آمد و از آثار مواضع افراطی و مشکلات احتمالی آن و نمونهاش در مواضع سران شورای همکاری خلیجفارس با پشتگرمی مستکبران اظهار نگرانی کرد.[۱] تا ساعت پنج کارها را انجام دادم. متن فارسی خطبه عربی نمازجمعه را نوشتم و به خانه آمدم.
سال ۱۳۷۲
اول وقت به سوی فرودگاه دشتناز پرواز کردیم و از آنجا با هواپیما به فرودگاه کلاله در شرق مازندران رفتیم. از شهر کلاله عبور کردیم. مردم در دو طرف خیابانِ طولانیاش، ابراز احساسات میکردند. قرار نبود در آنجا مراسم داشته باشیم و حتماً مردم توقع داشتند، ولی در برنامه نبود. در مقابل فرودگاه هم آمده بودند.
به محل سیلوی پنجاه هزار تُنی [گالیکش]، کنار جاده مازندران - مشهد رفتیم. مدیران وزارت جهاد سازندگی توضیح دادند. هم طراحی و هم اجرای سیلو توسط جهاد انجام شده است. کلنگ طرح توسعه آن را هم زدیم و رسماً افتتاح شد. مردم اطراف جمع شده بودند، برایشان صحبت کوتاهی کردم.[۱] در جمع مدیران حاضر از تلاش جهاد سازندگی تشکر کردم. گروه مهندسین برجساز، تقاضای پشتیبانی برای ساخت برج چهارصدمتری [میلاد] تهران داشتند.
هلیکوپترها حاضر شدند. بعضیهایشان مشکل سوختگیری داشتند. با نیمی از آنها به گنبد پرواز کردیم. در اجتماع باشکوه مردم در استادیوم ورزشی رفتیم. امامجمعههای اهلسنت و شیعه خیرمقدم گفتند و خواستهها را مطرح کردند. سرودی اجرا شد. سرپرست فرمانداری خواستهها را گفت. من هم مطابق معمول سخنرانی امیدوارکنندهای ایراد کردم.[۲]
به چشمه گلشن رفتیم. در باغ ساختمان کارخانه صنایع تبدیلی بنیاد مستضعفان، ناهار و نماز انجام شد. فائزه و بچهها هم آمده بودند. بنا بود با هلیکوپتر به علیآبادکتول برویم. خبر آوردند که مردم آزادشهر در خیابانها در مسیر ما منتظرند. با ماشین راه افتادیم و از استراحت صرفنظر کردیم. خیلی پُرشور استقبال کردند. مثل شهرکلاله، بدون توقف عبور کردیم؛ عجیب است که با اینکه قرار نبود ما به آنجا برویم، خیابانهای شهر پُر از پلاکاردهای خیرمقدم بود. گفتند همه شهرهای مازندران همین وضع است.
سرما به کلی حال و هوای استان را عوض کرده است. در سه راهی رامیان هم در سطح کمتری، با مردم رامیان این وضع را داشتیم، ولی آنجا هلیکوپترها نشستند. پس از جواب به احساسات مردم، با هلیکوپترها به سفر ادامه دادیم. در علیآباد، کنار کارخانه پنبهپاککنی فرود آمدیم. مردم هم همانجا اجتماع کرده بودند. انبوه جمعیت و شور و شوق آنها، خیلی بیش از حد انتظار بود و باعث توجه شد. من هم در صحبت برایشان سنگتمام گذاشتم.[۳] سرود خوبی داشتند و امام جمعه خیرمقدم گفت.
به سمت گرگان پرواز کردیم. در محیط لشکر ۳۰ فرود آمدیم. به موقع رسیدیم. انبوه جمعیت، مدتی حرکتمان را در خیابانها کند کرد. سرانجام راه باز شد. استقبال پُرشکوهی داشتند. آقای [سیدکاظم] نورمفیدی، امام جمعه، از شوق اشک میریخت.
در فضای باز دانشگاه علوم کشاورزی، در اجتماع مردم شرکت کردیم. خیلی باشکوه بود. جمعیت شاخههای درختان اطراف را هم اشغال کرده بودند. برنامه، منظم برگزار شد. شعار استان مستقل شدن شرق مازندران، خیلی زیاد داده میشد. پلاکاردهای زیادی هم داشتند؛ گفتم تحت بررسی است. خیلیها مخالفت دارند و یکی از دلایل مخالفان این است که استان کردنشین و اهلسنت تشکیل خواهند داد. گنبدیها هم خواستار مرکزیت گنبد هستند.
قبلاً بنا داشتند اجتماع در مصلی باشد که خودم گفتم محل را عوض کنند. خوب شد که عوض کردند؛ در مصلای بابل جلسه خوبی نداشتیم. بعد از اجرای سرود و خیرمقدم توسط امام جمعه، من مفصل صحبت کردم.[۴] در مورد استان شدن گرگان، گفتم تحت بررسی است و اگر صلاح بود عمل میکنیم. شاید انتظار بیشتری داشتند.
از همانجا به کارخانه تهیه خوراک دام رفتیم که آقای نورمفیدی، با ظرفیت یک صد هزار تُن برای حوزه علمیه گرگان تأسیس کرده است. ویژگیاش این است که کاه را با پروتئین به خوراک خوبی برای دام تبدیل میکند؛ یک چهارم جو. توضیحات دادند و از خط تولید بازدید کردیم. نماز مغرب و عشا را خواندیم و به شهر برگشتیم.
در مدرسه علمیه صادقیه، با روحانیت و مسئولان منطقه جلسه داشتیم. آقای نورمفیدی تجلیل زیادی از من کرد و سوالهایی در مورد سیاستها مطرح نمود. صحبت طولانی برای آنها کردم و پاسخ سئوالات را دادم.[۵] شام خوردیم و با شورای ائمه جمعه استان جلسه خصوصی داشتیم. از مشکلات و کمتوجهی نظام به مازندران گفتند.
سال ۱۳۷۳
کشاورزان نمونه آمدند. با گزارش دکتر [عیسی] کلانتری، [وزیر کشاورزی] و اعطای جوایز و صحبت من[۱]، جلسه برگزار شد. [آقای روبرتو روبانیا]، وزیر امورخارجه کوبا آمد. اوضاع و مشکلات کشورشان و فشار آمریکا و عدم حمایت روسیه، مثل شوروی سابق را گفت و برای رفع مشکلات استمداد کرد. پیشنهاد مشخصی برای همکاری دادم.
بستگان آیتالله [محمدعلی] اراکی آمدند. پسران و نوهها و داماد و رییس دفتر
بودند. از توجهات دولت در مدت مریضی و مراسم فوت و عزاداری، تشکر کردند. کتابهای ایشان را آوردند. برای ساخت اثری به نام ایشان صحبت شد.
عصر مصاحبهای با صداوسیما داشتم. حدود دو ساعت طول کشید. آقایان [محمدجواد] لاریجانی و [غلامعلی] حداد عادل و [محمد] نهاوندیان، در زمینههای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی سئوال میکردند.[۲]
شب شورای عالی امنیت ملی جلسه داشت. اعتراضات جمعی از طلبههای قم به آقای منتظری مطرح بود.[۳] به وزارت کشور و وزارت اطلاعات گفتم، جلوی شلوغی را بگیرند. آقای فلاحیان، [وزیر اطلاعات]، خبر داد که آیتالله خامنهای هم از این اقدام طلاب اظهار نارضایتی کردهاند. مسأله اُسرای عراق در دستور بود که قرار شد به تدریج، در مقابل گرفتن بعضی امتیازات آزاد شوند. در مورد مسأله کشتیهای جنگی آمریکا در خلیج فارس و اخطارها و بازرسیهای آنها در ارتباط با محاصره عراق، از آقای [علی] شمخانی، [فرمانده نیروی دریایی]، نقل شد که آمریکاییها، با گرفتن رشوه، به کشتیهای نفتی متفرقه، اجازه میدهند نفت از عراق ببرند
سال ۱۳۷۴
در گزارشها، انتخابات روسیه و پیروزی کمونیستها، سخت مورد توجه است. با همشیرهها مثل دیروز صبحانه خوردیم. به دفترم رفتم و تا ساعت نُهو نیم،کارها را انجام دادم و گزارشها را خواندم. برای جلسه فاتحه که از سوی آیتالله خامنهای برای والده اعلان شده، به مسجد شهید مطهری رفتم. سایر ارگانها و خودمان هم اعلان شرکت کردهایم. چند دقیقه بعد از من، آیتالله خامنهای هم رسیدند. شخصیتهای داخلی و نمایندگان کشورهای خارجی و انبوه مردم، مجلس را خیلیسنگین و پُرابهت کرده بود.
مداحی و قرائت قرآن انجام شد و سپس آقای ناطق نوری، سخنرانی خوبیکرد[۱] و از حاجیه والده، به خوبی تجلیل نمود. ظهر به دفترم برگشتم. جمع زیادی از بستگان هم که عمدتاً از رفسنجان آمدهاند به دفتر آمدند و ناهار داده شد. عصر جمعی به قم رفتندکه برای روز سوم سر مزار باشند.
عصر در جلسه هیأت دولت، چند مصوبه داشتیم. آقای [حسن] حبیبی، [معاون اول رئیس جمهور]، از سوی اعضای کابینه تسلیت گفت و من هم پاسخ دادم. سردار [محسن] رضایی، فرمانده سپاه آمد. گزارش خوبی از کارها و تاریخ سپاه داد و نقش من را در آن توضیح داد. من هم صحبت کردم. دعوت کرد که وزرا، نمایشگاه سپاه را بازدید کنند. هدیهای هم خواست که قبول شد.
به میهمانیآیتالله خامنهای رفتم. دربارة والده و سفر قم و سفر به رفسنجان و مسأله اجاره کانال در ماهواره عربسَت صحبت کردیم. چون منکار زیاد داشتم و ایشان به خاطر روزه داشتن کسل بودند، جلسه را کوتاه کردیم.
در دفترم، شام ساندویچ خوردم. همشیرهها که از قم مراجعت کرده بودند، به دفترم آمدند. برایشان شام از بیرون گرفتیم. مقداری هم با آنها صحبتکردم و ساعت دوازده شب خوابیدم.
سال ۱۳۷۵
کشاورزان ممتاز و نمونه آمدند. آقای [عیسی] کلانتری، [وزیر کشاورزی] گزارش داد. نشان دولتی [خدمت و کار و تولید] را به دکتر [سیدعلی] میلانی، [مدیرعامل بانک کشاورزی] و دکتر [محمدجعفر] ملکوتی، [سرپرست مؤسسه تحقیقات آب و خاک] و لوح تقدیر به آقای تیموری، [کارشناس نمونه] که طرح انتقال آب از سیروان به دشت ذهاب را ارائه داده و جوایز هشت نفر از کشاورزان نمونه را دادم. کشاورزان هم به عنوان قدردانی از خدماتم به کشاورزان، لوح زیبایی به من هدیه دادند؛ لوحی با هشت خوشه گندم طلایی، به نشان هشت سال دوره خدمت و پدر چندشهید و چندجانباز توضیحات دادند.[۱] من هم سخنرانی مفصلی کردم.[۲] از اهمیت کشاورزی و برنامههای اجرا شده برای تقویت کشاورزی و اثرات آن تاکنون، رشد محصولات، کمشدن نیاز به خارج و اصلاح قیمتها و صنایع جنبی کشاورزی و مهار آبها گفتم و اینکه آثار مهمتر آن با [توسعه] آبیاری تحتفشار و نحوه آبداری و آبخیزداری، در آینده بروز میکند.
[آقای علیمحمد بشارتی]، وزیر کشور آمد. دربارة تاریخ انتخابات شوراها و ریاستجمهوری، بحث و تصمیمگیری شد و به نوعی از گروه آقای ناطق [نوری] که آقای [علی] فلاحیان را [برای وزارت کشور در کابینه آینده]، به جای او در نظر گرفتهاند، گله کرد. ستاد مبارزه با مواد مخدر جلسه داشت؛ پانزده مصوبه داشتیم. عصر [هیأت] وزارت آموزش و فرهنگ ترکمنستان آمدند. نامه آقای نیازاُف را آوردند. دربارة توسعه همکاری آموزشی و فرهنگی صحبت شد.
آقایان [حسین] جاویدی و [مجید] انصاری، [اعضای هیأتمدیره مدرسه کرمانیهای مقیم قم] آمدند. از برنامههای سازندگی کلی تعریف کردند و توصیه به تبلیغ بیشتر و گفتند در سفری که اخیراً جمعی از علما برای دیدن طرحها، به خوزستان رفته بودند، تصمیم گرفتند که برای جلوگیری از کنار رفتن من تلاش کنند و نیز طلاب قم هم برای این منظور طومار تنظیم کرده و برای رهبری و من ارسال داشتهاند. برای مدرسه کرمانیها کمک گرفتند.
دکتر [حسن] حبیبی، [معاون اول رئیسجمهور] آمد؛ برای کسب نظرم در مورد ارمنستان و تاجیکستان که قرار است به آنجا سفر کند. شب، جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی داشتیم. آییننامه شورا را اصلاح و بحثی دربارة اینترنت را آغاز کردیم که ناتمام ماند.