پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش انتخاب، در خاطرات علم در روز سهشنبه ۷ دی ۱۳۵۵ آمده است:
امروز با آنکه به حمدالله تعالی شاهنشاه از هر جهت خوب بود، من متاسفانه خاطر مبارکشان را ناراحت کردم. اول خبری که عرض کردم این بود که صبح و دیشب در بی. بی. سی شنیدم که عربستان سعودی تولید خودش را به نزدیک یازده میلیون تن بشکه در روز خواهد رساند و این برای کوبیدن رقباست (حالا 9 میلیون است). هیچ از این خبر خوششان نیامد. فرمودند: «خوب، این خیانت هم به خودشان و هم به اوپک است.» عرض کردم: «باز هم نمیتواند خیلی صدمه بزند، در سی و چند میلیون بشکه تولید اوپک.» فرمودند: «فرق نمیکند به هر حال خیانت است و صدمه میزند.» در این زمینه قدری صحبت شد. عرض کردم: «گویا امکانات فنی برای استخراج بیشتر حالا ندارند.»
بعد کارهای جاری را عرض کردم. منجمله عریضهای مردم تجریش عرض کرده بودند که سر زمستان به خیال اینکه از تجریش اتوبانی کشیده میشود، میخواهند منازل ما را خراب کنند. فرمودند: «تحقیق کن چرا بیجهت مردم را روی نقشه فرضی و خیالی ناراحت میکنند.» به عرض رساندم: «آنقدر از این دردسرهای بیجا که هیچ دلیل و جهتی ندارد برای مردم درست میکنند که حد و حصر ندارد. مثلا به دولت چه ربطی دارد که بگویند مردم ساعت 9 باید مغازهها را باز کنند. مگر اینجا اروپا شده که مردم باید از ساعت 9 کار کنند، شب هم ساعت 7 ببندند؟! اینجا بدبخت زن خانهدار باید صبح زود برود، مایحتاجی تهیه کند و فکر ناهار خانوادهاش بشود. اگر ساعت 9 تازه مغازه باز بشود، این کی و چه وقت به این کارها میرسد؟» فرمودند: «آخر برای ترافیک است.» عرض کردم: «خلاف به عرض مبارک رساندهاند. مگر میتوانند مردم را قدغن کنند که از منزل هم خارج نشوید؟! هرکسی کاری دارد باید پی کارش برود. تا ساعت 9 در منزل کسی باقی نمیماند.» فرمودند: «میگویند در ترافیک بیتاثیر نبوده.» عرض کردم: «دیروز [محمود] منصف از خیابان حاج شیخ هادی تا به تجریش، منزل غلام، 2 ساعت 45 دقیقه در راه بوده است. کدام ترافیک؟ تمام برای مشغول کردن مردم است، آن هم به صورت غلط که دیگر صبر و حوصله آنها لبریز شده و عیب قضیه این است که تمام را به حساب شاهنشاه میگذارند. امر است! امر است! امر است! برای چه شاهنشاه امر بفرمایید که صبح فردی حداکثر دو ساعت و حداقل یک ساعت و شب هم حداقل یک ساعت از کسب و کارش محروم شود؟ و البته خیال میکنم نقشه[ای] بر علیه شخص شاهنشاه در کار است.»
پس از آن کتابی که وسیله کمیسیون ژوریستهای بینالمللی که توسط والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی به ایران دعوت شده و از زندانها و غیره بازدید کرده بودند و این کتاب را نوشتهاند، از نظر مبارک گذراندم. متاسفانه خودمان دعوت کردهایم که بیایند بر علیه ما بنویسند و فقط یکی دو جا از والاحضرت به نیکی یاد کردهاند! خوشبختانه خلاصه کتاب هم ضمیمه بود [...] ملاحظه فرمودند. با نهایت تاسف فرمودند: «این خواهر روی خودخواهیها و طمعورزیهای بیجا، به خیال اینکه خواهر دوقلوی ماست، جز زحمت برای ما در زندگی چیزی نداشته است. به شما چه که ژوریست دعوت کنید که بیایند آن وقت در تایید سازمان بینالمللی چیز بنویسند؟!»
باری با کمال تاسف امروز شاهنشاه عزیزتر از جانم را ناراحت کردم. خیال داشتم قطع مداوم برق و بیکارگی ادارات و فشارهای دیگر را به عرض برسانم، خودداری کردم. آخر این مرد هم صاحب عصب است. گناه دارد این همه آزار دادن او. به علاوه او که همه چیز ماست، اگر عصبانی و ناامید شد، دیگر حساب کشور صاف ا ست. خوشبختانه کتابی در فرانسه چاپ شده بود که چند مقاله خوب درباره ایران داشت. به نظر مبارک رساندم و به قدر نیم ساعتی با کمال میل آن مقالات را خواندند و من هم خوشحال شدم. یا از فرط عصبانیت دیگر نخواستند با من حرف بزنند، خودشان را با کتاب مشغول فرمودند.
آخر موضوع والاحضرت همایونی را مطرح کردم که «امروز به حضورشان شرفیاب خواهم شد.» فرمودند: «به ولیعهد بگو تو نباید کاری که میخواهی بکنی، [به] فکر این و آن باشی که فلان همکلاسی چه خواهد گفت یا ژوئل پدرسوخته چه خواهد گفت. به علاوه کار بدی نمیکنی، خیلی طبیعی است.»