پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
منصور سعدی که در روزهای پیروزی انقلاب خبرنگار روزنامه کیهان بوده است، دلیل اعتصاب انقلابی روزنامهنگاران را حضور یک سرگرد حکومت نظامی در تحریریه کیهان میداند که این کار دلیلی شد تا اعضای تحریریه قلمها را زمین گذاشته و از پشت میزهایشان بلند شوند. این خبر به روزنامه اطلاعات هم رسید و به همین ترتیب اعتصاب شکل گرفت.
منصور سعدی معاون سردبیر روزنامه ایران در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه جرقه انقلاب در روزنامهها از آذر و دی ماه سال 1356 با انتشار نامه معروف «رشیدی مطلق» بر ضد آیتالله خمینی زده شد، گفت: مردم در آن روزها در خیابانها تظاهرات به راه انداخته و اعتراض کردند، ولی در روزنامهها چیزی از این اعتراضات منتشر نشد تا 29 بهمن 56 که در چهلم شهدای قم، شهر تبریز شلوغ شد و روزنامهها اخبار این شلوغیها را منعکس کردند. این تظاهرات به قدری گسترده بود که حکومت هم نمیتوانست در برابر آن سکوت کند و به همین دلیل مطبوعات هم توانستند به آن بپردازند.
این خبرنگار پیشکسوت روزنامه کیهان اضافه کرد: علاوه بر اخبار، عکسهایی که خبرنگار روزنامه از تبریز ارسال کرده بود و در آنها پرتاب گاز اشکآور و زد و خوردها را نشان میداد در روزنامه منتشر شد که هر چند آن روزها قدرت مانور زیادی در روزنامه وجود نداشت اما همه مخاطبان میدانستند که چه اتفاقی افتاده و چه خبر است. البته با عوض شدن استاندار آذربایجان شرقی قائله به همین جا ختم شد.
سعدی ادامه داد: در نوروز 57 روزنامهها پیشبینی کرند که در چهلم تبریز دوباره مردم در شهرستانها به خیابانها میآیند و به همین دلیل روزنامه، خبرنگاران را به شهرستانهای مختلف فرستاد تا در صورت وقوع هر حادثهای از نزدیک شاهد آن باشند. من هم به کاشان رفتم و اتفاقا در آنجا تظاهرات مردمی به راه افتاد و ما اخبار و عکسهای این واقعه را برای روزنامه ارسال کردیم که البته منتشر نشد. همکاران دیگری که به قم، یزد و سایر شهرستانها رفته بودند نیز شاهد تظاهرات بودند اما گزارش هیچ یک از این اتفاقات در روزنامه منعکس نشد.
وی با بیان اینکه در سال 57 نیز تا عید فطر هیچ اتفاق خاصی در روزنامه منتشر نشد، تصریح کرد: روز عید فطر که در تابستان بود، تظاهرات گستردهای در قیطریه تهران انجام شد و بالاخره پس از چند ماه سکوت روزنامهها شکست و تظاهرات قیطریه منتشر شد. این تظاهرات روز یکشنبه انجام شد و روز دوشنبه با عکس و تیتر درشت در روزنامهها بود.
معاون سردبیر روزنامه ایران ادامه داد: پس از این ماجرا در 16 شهریور بار دیگر تظاهرات میلیونی در قیطریه به راه افتاد و مردم قرار 17 شهریور را در میدان ژاله گذاشتند. آنچه در 16 شهریور روی داد، این بارهم نتوانست در مطبوعات انعکاسی داشته باشد و خبری از این تظاهرات منتشر نشد که البته یکی از دلایل منعکس نشدن خبر، این بود که تظاهرات به بعد از ظهر کشیده شد و روزنامهها ظهر چاپ شده بودند.
«میهن در خطر است، مردم به پا خیزید»
این روزنامهنگار افزود: برای روز 17 شهریور روزنامه از همه خبرنگاران دعوت کرد که در محل روزنامه حاضر باشند تا اگر اتفاق خاصی افتاد، چاپ فوقالعاده داشته باشد. اما حکومت نظامی اعلام شد، البته این اولین حکومت نظامی نبود و پیش از آن در ماه رمضان در اصفهان اولین حکومت نظامی با دستور تیمسار ناجی که کشتاری در آنجا به راه انداختهبود، برقرار شد. آن حکومت نظامی هم در روزنامه منعکس شد و چون پیشبینی میشد که در شهرهای دیگر هم شاهد حکومت نظامی باشیم، ما را دوباره برای تهیه خبر به شهرستانها فرستادند و من هم به شیراز رفتم. البته در شیراز حکومت نظامی نشد و به همین دلیل بازگشتم.
وی تصریح کرد: به هرحال اعلام حکومت نظامی در17 شهریور، همان روزنه امیدی را که در روزنامه برای انتشار اخبار به وجود آورده بود از بین برد و دیگر نمیتوانستیم چیزی بنویسیم. به همین دلیل نیز تا پایان شهریور روزنامهها در سکوت خبری بودند و نمیتوانستند مطلب ویژهای را منتشر کنند.
به گفته سعدی، اواخر شهریورماه در مجلس شورای ملی نمایندهها به دولت و حکومت نظامی اعتراض کردند و افرادی مانند پزشکپور، نماینده تهران و مطهری، نماینده کرمان نطقهای تند و تیزی داشتند و این نطقها باعث شد که روزنامهها بتوانند با استفاده از نقل قول از نمایندگان دوباره وارد عرصه شوند و مطالبی را بنویسند. به هر حال رژیم نمیتوانست ایراد بگیرد که روزنامه چرا نطق نماینده را منتشر کرده است.
وی تاکید کرد: یک نکته دیگری که به 17 شهریور بازمیگردد این است که در همان ماه رمضان، شریف امامی نخستوزیر شد و کیهان از سخنرانی او یک تیتر معنیدار منتشر کرد:«میهن در خطر است، مردم به پا خیزید» البته منظور شریفامامی از بیان این مطلب چیز دیگری بود. اما روزنامه با حال و هوای دیگر این تیتر را زد. در همان دوره روزنامه کیهان کار دیگری نیز انجام داد و با اعلام خبر مذاکره برای بازگشت آیتالله خمینی، عکس امام (ره) را برای اولین بار منتشر کرد. این اتفاقات پیش از 17 شهریور و تظاهرات میلیونی مردم در قیطریه رخ داد و باعث شد روزنامه با تیراژ بالایی و حتی بدون لایی منتشر شود.
اعتصاب در روزنامهها
سعدی ادامه داد: پس از نطق نمایندگان و انتشار آن هنوز دست و بال روزنامه باز نبود تا روز 19 مهر ماه 57 که یک سرگرد حکومت نظامی به تحریریه کیهان رفت و در اتاق سردبیر نشست. این کار دلیلی شد برای آنکه بچههای تحریریه قلمها را زمین گذاشتند و از پشت میزهایشان بلند شدند. این خبر به روزنامه اطلاعات هم رسید و بچههای روزنامه اطلاعات نیز همین کار را کردند و به این ترتیب اعتصاب شکل گرفت.
وی ادامه داد: این اعتصاب درست در روزی بود که اعضای سندیکای روزنامهنگاران برای مذاکره با دولت در مورد آزادی مطبوعات رفته بودند که آنها نیز با شنیدن این خبر مذاکره را نیمه رها کردند. این اعتصاب سه روز ادامه داشت و اعضای روزنامههای کیهان، اطلاعات و آیندگان در سندیکای روزنامهنگاران که در خیابان رامسر بود، گرد آمدند. روزنامه رستاخیز نیز در آن زمان چون در چاپخانه کیهان چاپ میشد، ناخودآگاه منتشر نشد و از همان جا نیز برای همیشه تعطیل شد.
وی با اشاره به اینکه در پایان این سه روز، دولت وارد ماجرا شد گفت: دولت با هیئت مدیره سندیکا مذاکراتی را انجام داد و قول داد که آزادی مطبوعات را قبول کند و به این ترتیب توافقنامهای امضا شد. مطبوعات نیز از 22 مهر 57 کار خود را شروع کردند و یک آزادی نسبی برقرار شد.
سعدی خاطرنشان کرد: در این زمان مصباحزاده مدیر روزنامه کیهان بود. او روز شروع اعتصاب اعضای تحریریه را دعوت به آرامش کرد. او معتقد بود که با مذاکره میتوان این مسئله را حل کرد اما با مخالفت خبرنگاران روبهرو شد و به همین دلیل از آن به بعد با وجود آنکه سرکار خود حاضر بود، تحریریه را برای همیشه ترک کرد.
وی ادامه داد: روزنامهها از آن پس آزادانهتر مینوشتند، اما هنوز هم «مرگ بر شاه» در روزنامه جایی نداشت و واژه «شاهنشاه» و «اعلیحضرت» به کار میرفت. به طور مثال در جریان حمله چماقدارها، من به همراه عکاس به همدان رفتم. گزارش وقایع به طور کامل در روزنامه منتشر شد و این ماجرا تا 13 آبان 57 ادامه داشت که عوامل رژیم به مغازهها حمله و در تهران آشوب بهپا کردند که البته این آشوبها را رژیم به پای مردم نوشت. همان شب شریف امامی استعفا داد، ازهاری نخست وزیر و حکومت کاملا نظامی شد. اعتصاب 62 روزه مطبوعات نیز در همین زمان آغاز شد.
این روزنامهنگاربیان کرد: خبرنگارها در این مدت به محل کار خود نمیرفتند و در سندیکا بولتن اعتصاب منتشر میکردند. من عضو سرویس شهرستانهای روزنامه کیهان بودم و در آن زمان به دفتر آگهیهای روزنامه کیهان در خیابان فردوسی میرفتم و مطالب بولتن اعتصاب شهرستانها را جمعآوری میکردم.
سعدی با بیان اینکه تاسوعا و عاشورا نیز در همین ایام اعتصاب بود، گفت: سردمداران اعتصاب از خبرنگاران خواستند که به روزنامهها بروند و در محل روزنامه با توجه به اتفاقات، مطالب بولتن اعتصاب را جمعآوری کنند. در همین دهه مصباحزاده ایران را ترک کرد. اعتصابها نیز تا 15 دی 57 ادامه داشت تا حکومت ازهاری هم برکنار شد و بختیار نخستوزیر قول داد که آزادی مطبوعات را رعایت کند. روزنامهها تصمیم گرفتند به اعتصاب پایان دهند اما پیش از آن از امام (ره) اجازه گرفتند و ایشان نیز پیامی صادر کردند و گفتند که به کار خود بازگردید و اگر دولت بر خلاف قولش عمل کرد، دوباره اعتصاب کنید.
عکسی که پیروزی آفرید
این روزنامهنگار پیشکسوت، دوره پس از پایان اعتصابها را بهترین دوره روزنامهنگاری در کشور دانست و درباره اتفاقات دهه انقلاب از 12 تا 22 بهمن در روزنامه کیهان نیز گفت: روز 12 بهمن تعدادی از خبرنگاران و عکاسان به بهشت زهرا(س) و فرودگاه رفته، عدهای در مسیر بودند و گروه دیگر نیز در روزنامه حضور داشتند که بتوانیم اخبار را خیلی سریع منتشر کنیم. من در روزنامه بودم. ما باید اخباری که خبرنگاران از تلفنهای عمومی یا تلفن مغازهها برایمان میخواندند به صورت دستنویس دریافت و تنظیم میکردیم. در آن روز کیهان 5 بار چاپ شد.اولین چاپ با تیتر« نخستین پیام امام(ره) در وطن» منتشر و چاپ بعد از ظهر نیز تیتر معروف « من توی دهن این دولت میزنم» بود.
وی در پایان گفت: از 12 تا 22 بهمن نیز اخبار مختلف تظاهرات، سخنرانیها و دیدارهای امام(ره) در دبیرستان علوی منتشر میشد. روز پنجشنبه 19 بهمن ماه عکس تاریخی حسین پرتوی از دیدار همافرها با امام(ره) منتشر شد که یکی از عوامل اصلی سقوط کامل رژیم در 22 بهمن نیز همین عکس بود. دولت این عکس و دیدار را تکذیب کرد و امام اعلام کردند که عکس مونتاژ نیست و صحت دارد. به دنبال همین تایید نیز گارد شاهنشاهی به نیروی هوایی حمله کرد و جنگ تمام عیار به راه افتاد و مردم نیز به حمایت از نیروی دریایی پرداختند. درگیری ادامه پیدا کرد، مردم به به پادگانها حمله کردند و حکومت نظامی اعلام شد که امام (ره) آن را لغو کردند و به این ترتیب در روز 22 بهمن پادگانها و مراکز نظامی و گارد شاهنشاهی به طور کامل سقوط کرد.