ماکسیم سوخوف در المانیتور نوشت: در تاریخ 7 ژانویه، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در سفری از پیش تعیین نشده عازم سوریه شد. پوتین از فرودگاه دمشق به سمت مقر فرماندهی نیروهای روسی رفت و در آنجا با استقبال بشار اسد، رئیس جمهور سوریه روبرو شد.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: به گفته دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین، دو رئیس جمهور در کنار هم به گزارشهای نظامیان خود از اوضاع جاری مناطق مختلف سوریه گوش فرا دادند.
پوتین و اسد سپس جلساتی دوجانبه برگزار کردند که به گفته پسکوف، رئیسجمهور روسیه در جریان این دیدار به همتای سوری خود خاطرنشان کرد که میتوان با اطمینان گفت مسیر طولانی و موفقی در احیای دولت و تمامیت ارضی سوریه پیموده شده است.
پسکوف افزود: رئیس جمهور همچنین اضافه كرد كه بارقههای بازگشت زندگی به دمشق قابل مشاهده است.
اسد به نوبه خود از پوتین برای این سفر و همچنین از کمک روسیه در مبارزه با تروریسم و احیای زندگی صلح آمیز در سوریه قدردانی کرد.
پسکوف تاکید کرد: اسد همچنین ضمن تبریک کریسمس به پوتین بهترینها را برای ملت و دولت روسیه آرزو کرد. اکثر روسها مسیحی ارتدکس هستند و بر این اساس کریسمس را بر خلاف دیگر مسیحیان در تاریخ 7 ژانویه یعنی همزمان با این دیدار جشن میگیرند.
پسکوف گفت: پوتین در جریان این سفر از محلهای دیگری در این کشور هم بازدید خواهد کرد.
دیدار پوتین در شرایطی صورت گرفت که پس از ترور سردار سلیمانی توسط آمریکا تنش در منطقه به اوج خودش رسیده است.
در تاریخ 8 ژانویه، پوتین برای مذاکره با رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه عازم این کشور شد، تا در مورد برنامههای دو کشور در سوریه از جمله اوضاع در ادلب و شرق رود فرات و همچنین لیبی، جایی که مزدوران روسی و نیروهای ترکیه برای اردوگاه مخالفان خلیفه حفتر میجنگند، بحث و تبادل نظر کنند. از این رو، خود دیدار پوتین از سوریه را باید در چارچوب همین دو محور گفتگو با اردوغان دانست.
رئیس جمهور روسیه باز هم از یک رویکرد قدیمی روسی تبعیت کرد و ترجیح داد که در واکنش به تنشهای شدید ایران و آمریکا سکوت اختیار کرده و در نهایت خودش را به عنوان یک میانجی معرفی کند.
پوتین معمولا پیش از گفتگو با دشمنان سوریه یعنی اردوغان یا نتانیاهو با خود سوریها صحبت میکند و این تبدیل به یک هنجار در دیپلماسی مسکو شده است. این که پوتین این بار شخصا پیش از دیدار با دشمنان سوریه به دیدار اسد رفته بیانگر این است که مسکو قصد دارد ابتکار عمل بیشتری از خودش در میدان نشان دهد.
در مورد بحران ایران، سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه در تاریخ 6 ژانویه تلفنی با سرلشکر باقری رئیس ستاد مشترک ایران صحبت کرد. مقامات ارشد نظامی پس از ترور سلیمانی در مورد اقدامات احتمالی و کنترل تنش در خاورمیانه گفتگو مفصلی داشتند.
ایران، روسیه و چین به تازگی رزمایش دریایی مشترکی را در اقیانوس هند و دریای عمان برگزار کردند.
در جریان واکنش های مسکو، وزارت دفاع روسیه به شدت حمله آمریکا به قاسم سلیمانی را محکوم و به نوعی در کنار ایران ایستاد.
در بیانیه وزارت دفاع روسیه به خاطر ترور سلیمانی آمده است: ژنرال سلیمانی یک رهبر نظامی باهوش، مقتدر و شایسته بود که تاثیر بسیاری بر معادلات نظامی سراسر خاورمیانه داشت. مدتها قبل از آنکه ائتلاف به اصطلاح بین المللی به رهبری آمریکا قد علم کند، این ژنرال سلیمانی بود که در برابر گروههای تروریستی چون داعش و القاعده در سوریه و عراق ایستاد. ارتش روسیه در این بیانیه همچنین تأکید کرد که کمک های او در جریان مبارزه با داعش در سوریه بی تردید، نقش موثری در شکست این گروه داشت. در پایان این بیانیه هم آمده است: اقدامات كوته بینانه آمریكا در قالب ترور قاسم سلیمانی منجر به تشدید شدید تنش نظامی-سیاسی در خاورمیانه خواهد شد و عواقب منفی جدی برای كل سیستم امنیت بین المللی به همراه خواهد داشت.
پیش از این، فرمانده نیروهای روسی در سوریه ، سرلشکر الكساندر چایكو كه در سپتامبر 2019 به این مقام منصوب شده، یك هیأت نظامی روس را به سفارت ایران در دمشق فرستاد تا با اهدای تاج گل به مقام ژنرال سلیمانی ادای احترام کنند.
بعداً علی اکبر ولایتی، مشاور عالی رهبر ایران در همان روز، در گفتگو با رسانههای ایران خاطرنشان كرد: قاسم سلیمانی در رابطه ایران با روسیه نقشی كلیدی داشت و مورد احترام رئیسجمهور پوتین بود، این اظهارات بازتابی گسترده در رسانههای روسی داشت.
از زمان ترور سلیمانی، مسکو به ویژه نگران این بوده که این اتفاق چه تاثیری میتواند بر همکاری روسیه و ایران در سوریه، وضعیت داخلی در ایران و حضور آمریکا در منطقه بگذارد.
نادانا فریدریکسون، روزنامه نگار روسی که در حوزه خاورمیانه فعالیت دارد، معتقد است که آمریکا با این حمله به دنبال چهار هدف بود: اول متلاشی کردن گروه شبه نظامی شیعه الحشد الشعبی. دوم شکستن ستون فقرات محور مقاومت ایران. سوم، تأثیرگذاری بر اوضاع سوریه و چهارم، تأثیرگذاری بر اوضاع داخلی ایران.
قاسم سلیمانی شخصاً در نجات رژیم اسد نقش داشت. وقتی میگویند اسد به ایران مدیون است، ما در درجه اول باید به سلیمانی فکر کنیم. هرچند که نقش سلیمانی در میدان جنگ بود و شاید او در روند سیاسی میتوانست برای اسد مشکل ایجاد کند. رئیسجمهور سوریه در بهترین حالت میبایست هر اقدام خود را با این ژنرال ایرانی هماهنگ میکرد و در بدترین حالت تصمیمات این کشور را اجرا میکرد.
این خبرنگار افزود: ترور سلیمانی به طور بالقوه فضایی را برای آمریکاییها در سوریه باز میکند. آنها ممکن است حالا پیشنهادهای جالبی را به اسد ارائه دهند. ترامپ همچنان به فشار علیه گروههای شبه نظامی ایران در این کشور از طریق حملات هوایی ادامه خواهد داد. نبود سلیمانی تاثیر منفی خودش بر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را خواهد داشت، اما در عین حال اقدامات جانشین او در زمین نیز ممکن است چالش برانگیز باشد.
شاید دیدار پوتین از سوریه اطمینان خاطر لازم را به اسد بدهد و نشان از تصمیم مسکو برای تحکیم مواضع استراتژیکاش در سوریه داشته باشد.
آرکادی دوبنوف، تحلیلگر سیاسی مستقر در مسکو نیز در این باره گفت: در حقیقت، واکنش مسکو به خبر ترور سلیمانی با احساسات متضادی مثل نوعی رضایت، حسادت و ترس همراه است.
دوبنوف توضیح میدهد: از این جهت میگویم رضایت چرا که بی شک موقعیت منطقهای تهران را تضعیف و در عوض موقعیت مسکو را تقویت میکند. دوم گفتم حسادت، چرا که کاخ سفید آشکارا نشان داد که شکل دهنده اصلی نظم جهانی امروز کیست، تردیدی نیست این وضعیت هنوز برای کرملین دور از دسترس است و مسکو باید عملیاتهای خود را بطور مخفی انجام دهد و سوم با ترس، چرا که عملیات آمریکا سریع بود.
یک منبع در وزارت امور خارجه روسیه که نخواست نامش فاش شود در گفتگو با المانیتور اظهار داشت: ما ترجیح می دهیم نسبت به بسیاری از مسائل مثبت و منفی بی طرف باقی بمانیم هرچند که از تلفات دادن شرکایمان خوشحال نمیشویم. سلیمانی به دنبال منافع ایران بود و ما در چند نوبت در سوریه از همکاری با او لذت بردیم.
وی همچنین ادامه داد: این ترور بی رحمانه یکی از مقامات ارشد ایران بیانگر ریسکی بزرگ است و سایر مسائلی که گفته میشود تنها حدس و گمان رسانهای است. حتی اگر فرض کنیم این اقدام منجر به خروج چشمگیر آمریکا از منطقه میشود، باز هم این خروج به معنای پیروزی نهایی مسکو نیست. داستان کمی متفاوتتر است.