خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر میکند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۲۹ دی 1371 تا 1375 در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
ساعت هفت و نیم به دفترم آمدم. تا ساعت نُه صبح کارها را انجام دادم. دکتر [حسن] حبیبی، [معاون اول رییسجمهور]، برای امور جاری آمد. گفتم به عنوان سخنگوی دولت، بیشتر به رسانهها اطلاعات بدهد.
رئیس مجلس کرواسی آمد. دربارة طرح تقسیم بوسنی و هرزگوین در ژنو بحث شد. مدعی است صربها مخالفاند و کارشکنی میکنند. قبلاً رییسجمهور یوگسلاوی بوده؛ ظاهراً آدم خوبی است. مدعی است با مسلمانان بوسنی هماهنگ است. توصیه کردم که جلوی درگیریهای کرواتها و مسلمانان را بگیرد.
ساعت یازده صبح به فرودگاه [مهرآباد] رفتم و از آقای [ادوارد] شوارد نادزه، رییسجمهور گُرجستان استقبال کردم. مراسم رسمی استقبال انجام شد. بعد از مصاحبه، او به سوی سعدآباد حرکت کرد و من به دفترم آمدم. عصر اولین دور مذاکرات انجام شد؛ اول خصوصی و سپس رسمی و علنی.
چند روز پیش، گروهی از گرجستان آمدهاند و مذاکرات کارشناسیشده و موافقتنامهها آماده شده است. در مذاکرات متواضع است. گرجستان را کوچک و دچار مشکل و ایران را بزرگ و غنی میگوید و مشخصاً خواستار صدور گاز ایران از طریق لولههای موجود آذربایجان است.
برای شام، در سعدآباد مراسم ضیافت داشتیم. سئوالات فراوانی راجع به اوضاع خودشان، روسیه و کشورهای مشترک المنافع داشتم که همه را به خوبی جواب داد. احتمال کودتا و برگشت نظامیان در روسیه و تلاش آنها برای تجدید امپراطوری روسیه را بعید نمیداند. نهاد کشورهای مشترکالمنافع را محکوم به شکست میداند و حاضر نیست عضو آن شود. صدام را ماندنی میداند؛ البته فعلاً، و میگوید خود او و رودسکوی، شروع کننده وضع جدید در شوروی هستند. گورباچف را باحُسننیت ولی فاقد وجاهت در روسیه میداند. برای خواب به منزل رفتم. برف خفیفی میبارید.
سال ۱۳۷۲
[آقایان یوان آنگ و سانگ یول لی]، سفیران ویتنام و کره جنوبی برای خداحافظی آمدند. آقایان [حمید] میرزاده و [علیمحمد] نوریان آمدند. گزارش اقدامات مقدماتی برای تأسیس دانشگاه کیش را دادند و از عدم همکاری مدیران جدید ابراز نگرانی کردند؛ گفتم همکاری خواهند کرد. مدیران دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) و امام جمعه و نمایندگان شهر قزوین آمدند. گزارش کار دادند و اعتبارات و حمایت بیشتر خواستند. ظهر عفت و فاطی و علی آمدند.
عصر در جلسه هیأت دولت مصوباتی داشتیم. شب شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز در دفترم جلسه داشت. آقای [محمدرضا] مهدوی [کنی]، گزارشی از گروهی افراطی از دانشجویان دانشگاه امام صادق را داد که در گذشته، مزاحم مدیریت دانشگاه بودهاند. شبانه اتاقها را قفل زدهاند و تهدید نموده بودند و اخیراً به سفارتخانههای انگلیس و فرانسه حمله کرده بودند و اعلامیههای بد، شبیه گروه فرقان پخش کرده بودند و دستگیر شدهاند. آقای [محمد] یزدی، گزارش بحثهای جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] در مورد مرجعیت را داد. سپس در این مورد بحث کردیم و پیشنهاد شد که جریان را به حال خود بگذاریم؛ مثل گذشتهها بحث ناتمام ماند.
آقای [سیدهادی] خسرو شاهی از سفر عُمره برگشته بود، گفت کف محل قبر ائمه در بقیع را سیمان کردهاند و صورت قبرها محو شده و پنجره مقبره حضرت زهرا (س) را که به مسجد باز بوده، بستهاند.
سال ۱۳۷۳
در گزارشها، وقوع زلزله[۱] در ژاپن مورد توجه است؛ تعداد کشتهها از سه هزار نفر هم تجاوز کرده و مرتباً بالا میرود. تصویر خرابیهای شهر کوبه، خوشبینیهای گذشته را در مورد قدرت تکنیک ساختمان، برای جلوگیری از تخریب زلزله، از بین برده است.
برای افتتاح طرح سیکلوترون[۲]، به مرکز تحقیقات انرژی هستهای در کرج رفتیم. شتابدهنده حرکت ذرات است که کاربردهای مهمی، منجمله در تولید داروهای پزشکی هستهای مثل تالیوم و گالیوم دارد. پس از بازدید و مصاحبه به خانه برگشتم.
عصر مقداری از تاریخ دوران نادرشاه و زندیه و قاجار را خواندم. شب کارها را که از دفتر آوردند، خواندم.
سال ۱۳۷۴
در منزل بودم. از نیمه شب دیشب تا ساعت سه بعد از ظهر امروز، یکسره برف داشتیم. عموزاده احمدآقا آمد. برای اجازه ورود کالا با بخشی از ارزهای صادراتی شرکت تعاونی پسته استمداد کرد و گفت، پسته را برای منزویکردن تجار متفرقه که باعث ارزانی پسته در خارج میشوند، گران خریدهاند و اگر حمایت شوند، قیمت پسته در خارج را بالا میبرند.
فهیمه خانم- دختر امام و همسر آقای [محمود] بروجردی، سفیرمان در فنلاند- به عنوان تسلیت فوت والده آمد و گفت، به خاطر بیکاری و کم معاشرتی، در آنجا دارد خسته میشود. گفت در جامعه شایع است که این گروه از وزرا که اخیراً بیانیه انتخاباتی دادهاند، لیست مورد نظر من را مطرح میکنند. ظهر بچهها جمع بودند و بحث محفلی، همین بیانیه انتخاباتی وزرا است. به نظر میرسد، مسأله گروگانگیری چچنیها دارد تمام میشود؛ گرچه جمعی را با خود به گرجستان بردهاند.
سال ۱۳۷۵
تا ساعت ۹٫۵ صبح، کارها را انجام دادم. آقای [سیدمحمد] خاتمی، [مشاور رئیسجمهور و رئیس کتابخانه ملی]، برای مشورت جهت نامزدی ریاستجمهوری آمد. گزارشی از ملاقات با رهبری داد؛ از نتیجه ملاقات راضی است. توضیحی از افکار خودش داد که با برنامههای من هماهنگ است و تأکید زیادی نمود، از اهمیت نقش من درگذشته و امروز و فردا گفت و گفت به دوستان جناح چپ، گفته که در اختیار آنها نیست و مایل نیست، در تبلیغات انتخابات متکی به آنها باشد و از من میخواست که کمک کنم، برای اینکه [حزب] کارگزاران [سازندگی]، نامزد دیگری ندهند. منگفتم، بیطرف میمانم.
ستاد تنظیم بازار جلسه داشت. گزارش قیمتهای مرغ و تخممرغ و کالاهای خانگی را دادند که قیمتها خوب است. برای ثبات قیمتهای مرغ و تخم مرغ، مصوباتی داشتیم؛ برای تنظیم دان [مرغ] و نقدینگی. عصر در جلسه هیأت دولت، حقوق کادر علمی دانشگاهیان را اصلاح کردیم و بالا بردیم.
شب میهمان آیتالله خامنهای بودم. دربارة کمک به افغانستان، سودان و مسائل سوریه و فلسطین و عراق و خبر روسها مبنی بر احتمال حمله آمریکا و مالیات بنیادهای تحتاداره رهبری و بنیاد آسیا و آفریقا و مشکل موارد مربوط و مشترک بین [سازمان] تعزیرات [حکومتی] و ستاد اجرایی فرمان امام، مثل کالاهای قاچاق متواریالصاحب و مسائل انتخابات، با توجه به تصمیم آقای [سیدمحمد] خاتمی برای نامزدی و سفر خانواده به عُمره مذاکره کردیم.
به خانه آمدم. عفت از سفر عُمره برگشته؛ راضی است، به خصوص از میزبانی خانواده امیرعبدالله، [ولیعهد عربستان سعودی] و تحتتأثیر رونق عبادات وسیع در شبهای رمضان در بیتالله الحرام.