arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۲۹۹۸۴
تاریخ انتشار: ۵۰ : ۲۳ - ۲۶ بهمن ۱۳۹۸

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۲۶ بهمن ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵: با حبیبی درباره انتخابات صحبت کردم؛ حاضر نیست نامزد شود / عسکراولادی خبر داد که نامزدشان ناطق نوری است / فلاحیان گزارشی از نحوه کار صرافی‌ها در ترکیه و دوبی داد؛ نظرات خامی ارائه داد

اعضای شورای مرکزی [جمعیت] مؤتلفه [اسلامی] آمدند. آقای [حبیب‌الله] عسکراولادی صحبت کرد و از برنامه‌های دولت تمجید نمود و آن را الگوی دولت‌های آینده خواند و گفت، با این برنامه، در تاریخ ایران چهره جاویدان شده‌ام. پیشنهادهایی داشت و تقاضا کرد، به مؤتلفه کمک کنم. خبر داد که نامزدشان، آقای [علی‌اکبر] ناطق نوری است. من هم نصیحت‌شان کردم
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۲۶ بهمن ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵: با حبیبی درباره انتخابات صحبت کردم؛ حاضر نیست نامزد شود / عسکراولادی خبر داد که نامزدشان ناطق نوری است / فلاحیان گزارشی از نحوه کار صرافی‌ها در ترکیه و دوبی داد؛ نظرات خامی ارائه دادخاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر می‌کند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
 
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۲۶ بهمن 1371 تا 1375 در زیر آمده است

 

سال ۱۳۷۱

بعد از نماز و صبحانه به پادگان نیروی دریایی سپاه رفتیم. در صبحگاه مشترک سان دیدم. آقای [علی] شمخانی، [فرمانده نیروی دریایی]، گزارش داد و من صحبت تشویق‌آمیز کردم.

به سوی گناوه پرواز کردیم. از فضا، مناظر خسارت‌های سیل اخیر در شیراز را دیدیم. سیل در هنگام مد دریا آمده و وارد شهر شده است؛ هنوز مقداری آب در خانه‌ها و خیابان‌ها هست. مردم گناوه استقبال عجیبی کردند و اجتماعی بی‌سابقه داشتند. امام جمعه و نماینده حرف زدند و خواسته‌ها را مطرح کردند. من هم صحبت گرمی کردم.بلمی‌ها و ریگی‌ها هم آمده بودند. با وجود فقر و مشکلات سیل، مردم خیلی شاداب و با حال بودند.

به سوی خارک پرواز کردیم. بعد از استقبال، بخشدار و مسئول [اسکله‌های صادرات] نفت، گزارش دادند. در اجتماع مردم شرکت کردم. امام‌جمعه صحبت طولانی کرد و از مشکلات، منجمله کم‌آبی و مشکلات سفر به خارج از جزیره شکایت نمود. من صحبت کوتاهی دربارة مقاومت آنها در زمان جنگ و بازسازی کردم و وعده رفع مشکلات را دادم.[۳] از اسکله‌های تی و آذرپاد و مخازن در دست بازسازی بازدید کردیم. فرانسوی‌ها پیمانکار اصلی‌اند و شرکت صدرا، پیمانکار دست دوم است.

بعد از نماز و ناهار، به سوی محل سد رییس‌علی دلواری بر روی رودخانه شاپور نزدیک برازجان پرواز کردیم. در مسیر، از نخلستان‌های وسیع و انبوه شبانکاره و دالکی بازدید کردیم که جالب است. در محل سد، آقایان [بیژن نامدار] زنگنه، وزیر نیرو و مهندس عسکری توضیحات دادند. وضع زمین، شبیه محل سد دز و برای تنظیم پانصد میلیون مترمکعب آب و دوازده هزار هکتار نخلستان جدید، خیلی عالی است.

از آنجا به برازجان رفتیم. استقبال مردم خیلی عجیب بود. نزدیک پنج کیلومتر خیابان‌ها مملو از مردم پُرشور بود. دانشگاه نیز مملو از مردم؛ تراکم جمعیت آن‌قدر شدید بود که قابل کنترل نبود. مرتب افراد بی‌هوش را روی دست بیرون می‌بردند. احساسات مردم غیرقابل وصف بود. از فرط شلوغی و هیجان، امام‌جمعه نتوانست صحبت را ادامه دهد. من هم با اشکال توانستم صحبت کنم. کوتاه و ناقص حرف زدم.

برای اینکه هلی‌کوپترها بتوانند پرواز کنند و به شب نخوریم، صحبتم را زود ختم کردم. از بیراهه خود را به هلی‌کوپترها رساندیم و بلافاصله به سوی بوشهر پرواز کردیم. قرار بود در شهر در دست احداث عالی‌شهر پیاده شویم تا کلنگ ساختمان دانشکده پزشکی زده شود که به خاطر تاریکی هوا، هلی‌کوپترها نتوانستند فرود آیند.

به استانداری بوشهر رفتیم. نماز و شام و خواندن گزارش‌ها و استماع اخبار انجام شد. سپس در مصاحبه پایانی سفر شرکت کردم که پنجاه دقیقه طول کشید. به سوی فرودگاه حرکت نمودیم و به سوی تهران پرواز کردیم. ساعت یازده و نیم شب، خسته و کوفته به خانه رسیدم و فوراً خوابیدم.

 

سال ۱۳۷۲

آقای [اکبر] ترکان، [وزیر راه و ترابری] آمد. برای افتتاح پل مهم کلاک به کرج رفتیم. در بین راه توضیحات زیادی از طرح‌های وزارت راه و ترابری گرفتم. پل در مدخل شرقی کرج است. با هزینه ساخت و خرید اراضی حریم، حدود هفتصد میلیون تومان شده است. قطع نوار و استماع گزارش و صحبت برای حاضران انجام شد. سپس از پل مهم دیگر بر روی رودخانه کرج در مسیر چالوس بازدید کردیم. دربارة طرح قطارهای سنگین راه‌آهن بندرعباس و آزادراه شمال توضیحاتی دادند. به دفترم رفتم.

آقاجلال آمد. بقیه پول را برای خرید ماشین گرفت. ماشین آهوی قدیمی‌ام را فروخته و برای کارهای خانه، پیکان نو خریده است. آقای میرزاده، [معاون اجرایی رئیس ‌جمهور] برای امور بازسازی و کمک‌هایم به طرح‌های عمرانی متفرقه و مسائل رفاهی آمد. دکتر حبیبی، [معاون اول رییس‏جمهور]، برای کارهای جاری آمد.

[آقای عبدالرحمن ندیمی]، استاندر بوشهر آمد و گزارش پیشرفت طرح‌های عمرانی را داد؛ به‌خصوص آنها که با کمک‌های ریاست ‌جمهوری، از سفر سال گذشته انجام می‌شود. همچنین از مراسم شکرگزاری برای رفع خطر از من گفت. از برخوردهای سازمان حفاظت از محیط زیست در خصوص سفر وزیر امورخارجه قطر به بوشهر گله کرد و از شجاعت من هنگام تیراندازی [در مرقد امام] تجلیل نمود.

 

عصر شورای عالی اداری جلسه داشت. آقای [سیدمنصور] رضوی، آخرین جلسه را برگزار کرد. دو مسأله از وزارت راه و ترابری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی داشتیم. احکام تغییرات در مسئولیت‌های وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی و معاون رئیس ‌جمهور و دبیرکل سازمان امور اداری و استخدامی‌کشور، رئیس ‌دفتر رئیس ‌جمهور و معاون رئیس ‌جمهور و رئیس سازمان تربیت بدنی را صادر کردم.از لحاظ روحی به خاطر تغییرات، کمی متأثر بودم. شب به خانه آمدم. مطابق معمول خاطرات را نوشتم، دعایی خواندم و خوابیدم.

 

سال ۱۳۷۳

آقای [اکبر] ترکان، [وزیر راه و ترابری] آمد. گزارش دو خطه‌کردن راه‌آهن تهران- مشهد و احداث راه‌آهن بافق - بندرعباس را داد. قرار شد نزدیک عید برای افتتاح برویم. گفت شرکت‌های هوایی خصوصی ضرر می‌دهند. اجازه ترمیم کرایه‌ها و اجازه تعویض مدیر شرکت هواپیمایی هما را گرفت.

آقای فلاحیان، [وزیر اطلاعات] و همراهان آمدند. گزارشی از وضع قاچاق از قشم و نحوه کار صرافی‌ها در ترکیه و دوبی در ارتباط با فروش ارز را دادند؛ روی هم رفته مطلب مهمی نداشتند که برای مشکل فعلی حرکت صعودی قیمت سکه و ارز، راهگشا باشد؛ نظرات خامی ارائه دادند.

محسن، [رییس دفتر بازرسی ویژه رییس‌جمهور] آمد. گزارش انتقادی از وضع مترو و عدم سخت‌گیری من برای منضبط شدن آقای ابراهیمی، [مدیرعامل شرکت مترو] داد. عصر در جلسه هیأت دولت، با پیشنهاد تعویض مدیر شرکت هواپیمایی هما موافقت نشد و به جلسه بعد موکول شد. بحث ناتمامی دربارة وضع نابسامان ارز و سکه داشتیم.

آقای [علی‌محمد] بشارتی، [وزیر کشور]، گزارش تصمیم انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز، برای راهپیمایی در اعتراض به سیاست‌های اقتصادی را داد. با رهبری تلفنی در میان گذاشتم؛ قرار شد ایشان مخالفت خودشان را پیغام دهند و جلویشان را بگیریم.

برای مراسم افطار به باشگاه نهاد [ریاست‌جمهوری] رفتیم و در راه آقای نوربخش را همراه خودم بردم. دربارة علاج بالا رفتن نرخ ارز مذاکره کردیم. قرار شد برای روز شنبه طرحی بیاورند؛ متأسفانه طرحی ندارند. نماز و افطار و صحبت کوتاه و دادن عیدی به بچه‌ها و خانم‌ها انجام شد و به خانه مراجعت کردم.

 

سال ۱۳۷۴

[آقای غلامرضا آقازاده]، وزیر نفت آمد. گزارش پیشرفت طرح‌های بزرگ پتروشیمی و پالایشگاهی را داد و از سقوط قیمت نفت- با آمدن عراق به بازار- اظهار نگرانی کرد. دکتر [هادی] منافی، [رییس سازمان حفاظت محیط‏زیست] و معاونان آمدند و برای پیشرفت برنامه‌های محیط‏زیست استمدادکردند. [آقای عیسی کلانتری]، وزیرکشاورزی و معاونش آقای طباطبایی آمدند. گزارش عملکرد تعاونی‌های کشاورزی را دادند که جای خود را در بین روستاییان و کشاورزان باز کرده و تاکنون با یکپارچه‏سازی اراضی در حد سه هزار هکتار، تعداد ۱۹۸ واحد موفق، به‏وجود آمده است که باعث بالا رفتن بازدهی تا سه برابر و صرفه‏جویی در مصرف آب، بذر و ابزار کشاورزی و نظایر آن شده است.

 عصر آقای [قاسم] شعله‌سعدی، [نماینده شیراز] آمد و از ردشدن صلاحیت خود شکایت کرد. افطار، جمع زیادی از ارباب مطبوعات و صداوسیما میهمانم بودند. بعد از نماز و افطار، آقایان [مصطفی] میرسلیم، [وزیر فرهنگ و ارشاداسلامی]، [غلامحسین] کرباسچی، [مدیرمسئول روزنامه همشهری] و [علی] لاریجانی، [رییس سازمان صداوسیما]، صحبت کردند و من هم صحبت طولانی در نقاط قوت و ضعف رسانه‌ها داشتم و از دستاوردهای مهم انقلاب و برنامه اول توسعه گفتم. شب حسن‏‌آقا خمینی آمد. درخواست دارد که در مراسم سالگرد پدرش - مرحوم احمدآقا - سخنرانی‏‌ کنم.

 

سال ۱۳۷۵

ساعت هشت و نیم صبح، به کنگره بین‌المللی آب و خاک، در مرکز تحقیقات کشاورزی در اوین رفتیم. آماده نبودند. مقداری صبر کردیم تا آماده شدند؛ شرمنده بودند. آقای [عیسی] کلانتری، [وزیر کشاورزی] گزارشی داد. فیلم‌کوتاهی راجع به بحران آب نمایش دادند. من هم صحبت مفصلی نمودم، درباره برنامه‌هایی که در ایران برای مهار و حفظ و مصرف درست آب و خاک اجرا کرده‌ایم؛ از سدها، آبخیز و آبخوان‌داری و آبیاری تحت‌فشار و طرح فاضلاب، برای بازیافت آب‌ها و جلوگیری از آلودگی آب‌های تحت‌الارضی[۱].

به دفترم رفتم. دکتر حبیبی، [معاون اول رئیس‌جمهور] آمد. گزارش انجام کارهایی را داد که به عهده ایشان گذارده‌ایم؛ معمولاً کارهای اختلافی بین وزرا را برای هماهنگی به ایشان محول می‌کنم. درباره انتخابات هم صحبت شد؛ حاضر نیست نامزد شود.

اعضای شورای مرکزی [جمعیت] مؤتلفه [اسلامی] آمدند. آقای [حبیب‌الله] عسکراولادی صحبت کرد و از برنامه‌های دولت تمجید نمود و آن را الگوی دولت‌های آینده خواند و گفت، با این برنامه، در تاریخ ایران چهره جاویدان شده‌ام. پیشنهادهایی داشت و تقاضا کرد، به مؤتلفه کمک کنم. خبر داد که نامزدشان، آقای [علی‌اکبر] ناطق نوری است. من هم نصیحت‌شان کردم.[۲] سلمانی برای اصلاح آمد.

عصر آقای سرتیپ [رضا] سیف‌اللهی، [فرمانده نیروی انتظامی] آمد. امروز از سوی رهبری عزل شده و به‌جای ایشان، آقای [هدایت‌الله] لطفیان نصب شده است. سخت گله‌مند بود و ناراحت. گرچه گفت، احساس آسایش می‌کند و مایل است که از لباس نظامی بیرون برود؛ دلداری‌اش دادم. آقای [علی] فلاحیان آمد؛ تلاش کرد، من را قانع کند که شهروند آفریقای‌جنوبی را محاکمه کنند؛ نپذیرفتم. آقای روحانی، [دبیر شورای‌عالی امنیت ملی] هم نظر داد که اتهامات بی‌محتواست. شورای عالی [حفاظت] محیط زیست، جلسه با چند مصوبه داشت. از موضع‌گیری منفی‌شان در بزرگراه تهران ـ شمال انتقاد کردم. تا ساعت نُه شب کار کردم.

نظرات بینندگان