arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۳۰۶۸
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۱۱ - ۳۰ بهمن ۱۳۹۰

5 فيلم برتر سياسي دنيا

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
مدت زماني طولاني است كه فيلمسازان به درام هايي در مورد رقابت هاي انتخاباتي علاقه نشان مي دهند، حتي چارلز فاستر كين «همشهري كين» هم وارد اين رقابت ها شده بود. فيلم«نيمه ماه مارس» تازه ترين فيلمي است كه به اين گروه از فيلم ها پيوسته است.

به گزارش انتخاب به نقل از شرق، در اين فيلم جورج كلوني براي رياست جمهوري تلاش مي كند، فيليپ سيمور هافمن مدير كمپين اوست و پل جياماتي نيز مدير كمپين رقيب انتخاباتي جورج كلوني است. «نيمه ماه مارس» بر اساس نمايشنامه اي به نام «شمال فاراگوت» توسط بو ويليمون نوشته شده است؛ كسي كه در حال حاضر مشغول اقتباس از سريال انگليسي «خانه پوشالي» -داستان ديگري پيرامون دنياي كثيف سياست- براي يك شبكه تلويزيوني آمريكاست. اين فهرست، پنج فيلم برتر سياسي را به انتخاب ويليمون نشان مي دهد.
    
    كانديدا (1972)
    كانديدا فيلمي كلاسيك است درباره يك كمپين انتخاباتي، از ابتدا تا انتهاي آن؛ فيلمي كه نشان مي دهد تلاش براي يك منصب چگونه مي تواند يك نامزد و اطرافيانش را به مخاطره بيندازد. رابرت ردفورد در ابتدا يك وكيل آرمانگراست كه در طول فيلم تبديل به يك سناتور سازشكار مي شود. اين فيلم همه مولفه هاي يك فيلم بزرگ را دارد؛ صادق، خنده دار و دقيق است. در صحنه معروف پاياني فيلم سناتور مك كي پيروز انتخاباتي (رد فورد) مي پرسد «حالاچه كار كنيم؟!» همان طور كه اين سوال در هوا معلق است فيلم پايان مي يابد. اما اين پرسش در قلب هر مبارزه انتخاباتي وجود دارد. پس از صرف تمام پول ها و انرژي ها براي پيروزي، با قدرتي كه از سوي راي دهندگان به تو واگذار شده بايد چه كاري انجام دهي؟ بازي رد فورد در سراسر فيلم فوق العاده است. (و اين نكته را هم اضافه كنم: كيست كه به رد فورد راي ندهد؟ حتي اگر سياست هايش را هم دوست نداشته باشيد عاشق موهايش كه هستيد!)
    
    همه مردان رييس جمهور (1976)
    باز هم رابرت ردفورد! بايد اعتراف كنم كه علاقه خاصي به او دارم. اين فيلم براساس درون مايه كتابي با همين نام كه در مورد بلندپروازي هاي روزنامه نگاران جوان است ساخته شده است. ساختن اين فيلم تقريبا همانند خود رسوايي خبرساز شد. پس از آن روزنامه نگاران در حقيقت از گزارشگران ساده به قهرماناني تبديل شدند كه براي حقيقت مي جنگيدند. از آن زمان به بعد ممكن است عده اي اين ايراد را بر رسانه ها بگيرند كه جريان اصلي رسانه ها بر احساسات گرايي و در برخي موارد پروپاگاندا (كسي از فاكس نيوز حرفي زد؟!) تمركز دارد. اين فيلم توسط دوست و استاد من «ويليام گلدمن» نوشه شده است و چگونگي به خاك سياه نشاندن نيكسون توسط دو روزنامه نگار جوان به نام باب وودوارد و كارل برنشتاين را به تصوير مي كشد و نشان مي دهد كه گاهي اوقات قدرت قلم از تقلب بيشتر است.
    
    اتاق جنگ (1993)
    رسانه ها بار ديگر تلاش كردند تا رييس جمهوري را از قدرت پايين بكشند. اين بار بيل كلينتون هدف اصلي بود (اگرچه برخلاف مورد نيكسون آنها موفق نشدند). در پي رسوايي ضعيف لوينسكي و تلاش براي بركناري كلينتون كه با يك راي شكست خورد اين فيلمِ مستند به خوبي روزهاي آرماني مبارزات انتخاباتي كلينتون در سال 1992 را به تصوير مي كشد. فيلم همچنين نگاه بي سابقه اي به مشاغل ابتدايي استراتژيست هاي سياسي مانند «جورج استفانوپولوس» و «جيمز كارويل» دارد.
    
    نزاع خياباني (2005)
    نزاع خياباني فيلمي همطراز با «اتاق جنگ» اما به نسبت اين فيلم كمتر شناخته شده است. اين فيلم داستان كوري بوكر (اوباماي واقعي) را در مبارزه براي سرنگوني شهردار وقت نيوآرك «جيمز شارپ» دنبال مي كند. اين فيلم راجع به سرنگوني سياسي، سياست هاي كثيف و درگيري هاي محلي است. بوكر بايد با تلاش هاي (اغلب غيرقانوني) جيمز براي خنثي كردن كارزار انتخاباتي خود در هر مرحله مقابله كند. توانايي بوكر در مواجهه بي باكانه با دستگاه ظالم سياسي جيمز واقعا نشاط آور است. بوكر مي بازد اما پايان خوش داستان در اين است كه او انتخابات آينده شهرداري را پيروز مي شود. ساختن فيلمي كه در آن واحد خوش بينانه و بدبينانه و همچنين به يك ميزان ترسناك و اميدواركننده باشد، دشوار است. نزاع خياباني تمام اين موارد را با هم دارد.
    
    سگ را بجنبان (1997)
    من «سگ را بجنبان» را ديده ام. در اين فيلم رييس جمهور آمريكا به علت اينكه در اذهان عمومي به فساد اخلاقي متهم شده است، موقعيت خود را در آستانه انتخابات ازدست رفته مي بيند، چگونه مي توان موقعيت خود را بازيافت؟ ابداع جنگ جعلي با آلباني، مطمئنا! ممكن است اين فيلم در آن زمان عجيب به نظر برسد اما از حقيقت دور نيست. غرور فراوان، پول هاي فراواني كه بيهوده در هوا پرسه مي زنند و يك تعريف بسيار بي قاعده از «صداقت» باعث مي شود كه واشنگتن دي سي را چندان متفاوت با هاليوود ندانم. در حقيقت بسياري از مردم مي گويند واشنگتن دي سي دقيقا مانند هاليوود است با اين تفاوت كه آنجا جايي براي آدم هاي زشت است.
نظرات بینندگان