arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۳۵۵۴۹
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۲۱ اسفند ۱۳۹۸

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۲۱ اسفند ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵: محمد یزدی از مشکلات شورای نگهبان، به خاطر ضعف مدیریت آقای جنتی گفت / جنتی از بروز اختلاف در جامعه مدرسین پس از رأی‌گیری برای نامزدی ناطق گفت؛ ابراهیم امینی، به عنوان اعتراض از دبیری استعفا داده / ناطق نگران ائتلاف کارگزاران و مجمع روحانیون است

شب، آقایان [محمد] یزدی، [رئیس قوه قضاییه] و [علی‌اکبر] ناطق [نوری، رئیس‌مجلس] میهمانم بودند. دربارة انتخابات [ریاست‌جمهوری] صحبت شد. آقای ناطق هم نگران ائتلاف [حزب] کارگزاران [سازندگی] و [مجمع] روحانیون [مبارز تهران] است و ترجیح می‌دهد که کارگزاران، آقای دکتر حبیبی را نامزد کنند. آقای یزدی، مقداری از مشکلات شورای نگهبان، به خاطر ضعف مدیریت آقای [احمد] جنتی و نیز از بروز اختلاف در جامعه مدرسین [حوزه علمیه] قم گفت که پس از رأی‌گیری برای نامزدی آقای ناطق، پیش آمده است؛ گویا آقای [ابراهیم] امینی، به عنوان اعتراض از دبیری استعفا داده و گفته حاضر نیست اعلان کند و اکنون دبیر ندارند. از من برای تجدید ایجاد پلیس قضایی کمک خواست.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۲۱ اسفند ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵: محمد یزدی از مشکلات شورای نگهبان، به خاطر ضعف مدیریت آقای [احمد] جنتی گفت /  جنتی از بروز اختلاف در جامعه مدرسین پس از رأی‌گیری برای نامزدی ناطق گفت؛ ابراهیم امینی، به عنوان اعتراض از دبیری استعفا داده /  ناطق نگران ائتلاف  کارگزاران و مجمع روحانیون استخاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر می‌کند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
 
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۲۱ اسفند 1371 تا 1375 در زیر آمده است

 

سال ۱۳۷۱
در منزل بودم. بيشتر وقت به مطالعه گزارش‌ها گذشت. به خاطر سردى هوا، نتوانستم از حياط منزل استفاده كنم. برف خفيفى هم مى‌باريد. عفت و بچه‌ها، افطار ميهمان بودند و من تنهايى افطار نمودم.

 

سال ۱۳۷۲
مطابق معمول تمام سحرهاى ديگر ماه رمضان، ساعت سه‌ونيم بامداد، با زنگ ساعت بيدار شدم. سماور را روشن كردم و غذاهايى را كه عفت آماده كرده بود، گرم نمودم و مشغول دعاو قرائت قرآن شدم. عفت و ياسر و كاظم را بيدار كردم. سحرى خورديم. تقريباً همه سحرها همين وضع را تكرار مى‌كنم. بعد از افطار، عفت براى ديدن يك خانواده شهيد رفت. مهدى هم براى مذاكره دربارة فاينانس ارز طرح سكوى ابوذر به دوبى رفت. امشب هم باران داشتيم

 

سال ۱۳۷۳

آقای غلامحسین کرباسچی]، شهردار تهران آمد. اول وقت براى مراسم افتتاح پل ميرداماد و بزرگراه هفده كيلومترى شهيد بابایى رفتيم؛ خيلى جالب است و سرعت عمل و ابتكار قابل تحسين دارد، ولى خيلى بيشتر از حد پيش‏بينى هزينه برده است. از بزرگراه هم گذشتيم. در مدخل آن، كنار جاده مديران و مسئولان توضيح دادند و پرده‏بردارى كرديم. در اجتماع‌شان گزارش مهندس [ابوالقاسم] آشورى، [معاون فنی و عمرانی شهرداری تهران] و شهردارى را شنيديم. برايشان صحبت تشويق‌آميز نمودم.
به دفترم رفتم. مديران صداوسيما منتظر بودند. گزارش آقاى[علی] لاريجانى را شنيديم. برايشان صحبت كردم و براى شيوه كارشان نظراتى دادم. جلسه تنظيم بازار داشتم تصميماتى گرفتيم. در اثنای جلسه، خبر رسيد كه حاج احمدآقا بيهوش شده و در بيمارستان است. جلسه را زودتر تمام كردم و به جماران، بيمارستان بقيه‌الله، مجاور منزلمان رفتم. دكترها گفتند، مغز به كلى از كار افتاده و اميد علاج كمتر از يك درصد است.
با همسرشان- فاطمه خانم- صحبت كردم. گفت ديشب تا ساعت دو ونيم بامداد حال‏شان طبيعى بوده و بعد خوابيده است. ظهر از ساعت دوازده تا دو و نیم، در منزل جواد- اخ‌الزوجه- بوده و ساعت شش بامداد، مطابق معمول خواب بوده و خُرخُر مى‌كرده و ساعت هشت كه به سراغشان رفتيم، كنار تخت دمرو افتاده و استفراغ كرده و از هوش رفته بودند. دكتر خبر كرديم و به بيمارستان منتقل شدند. دكترها با شوك و تنفس مصنوعى قلب را به كار انداختند و فشارخون به شش رسيده بود. با درخواست خانواده و موافقت آیت‏الله خامنه‌اى، دكتر از لندن احضار شده است.
به جلسه هیأت دولت رفتم. شام میهمان آیت‏الله خامنه‌اى بودم. دربارة حادثه احمدآقا و احتمالات آينده و سفرم به پاكستان صحبت كرديم. ايشان نگران وضع امنيت سفرند. ساعت نه‏ونیم شب به خانه آمدم. عفت از پيش خانواده امام آمده بود. وضع پريشان آنها را گفت. گفتم از سفر پاكستان منصرف شود. به بيمارستان رفتم؛ وضع مثل گذشته است. فشار خون با دارو دو درجه بالا رفته است. با دفترم دربارة سفر پاكستان مذاكره كرديم. با توجه به مجموع مسایل، تصميمات مناسب گرفته شد.

 

سال ۱۳۷۴
[آقای کریستیان کورتوا]، سفیر جدید بلژیک برای تقدیم استوارنامه آمد؛ مذاکرات تشریفاتی بود. مصاحبه رادیو تلویزیونی و مطبوعاتی داشتیم. خبرنگاران زیاد بودند و شبکه سی‏ان‏ان، داوطلبانه مصاحبه را پخش مستقیم نمود. قرار بود یک ساعت پخش‏‌کنند، ولی چون برایشان جالب بود، تا آخر پخش کردند. حدود یک ساعت و بیست دقیقه طول کشید که برنامه شبکه را به‏‌هم زد. سئوالات جدی و جامع بود و من هم با صراحت و شجاعت و حوصله و خونسردی، همه را جواب دادم. بلافاصله انعکاس مثبت آن از سراسر جهان می‌رسد. 

عصر شورای اقتصاد جلسه داشت. تا ساعت هشت و نیم شب طول کشید؛ چون می‌خواستیم، تمام دستورها را قبل از عید تمام کنیم. شب را هم در دفترم ماندم که کارهای عقب‏‌مانده را انجام بدهم. تا ساعت دوازده شب بیدار بودم.

 

سال ۱۳۷۵
[آقای سلود الین جالو]، وزیر گینه‌ای آمد. نامه رییس‌جمهور را آورد. صحبت‌ها در بررسی توسعه همکاری بود. خواستار بازسازی راه‌آهن، بین بندر تا محل معدن بوکسیت- که در دست خود ما است- هستند. آقای جاوید [قربان‌اوغلی، مدیرکل آفریقای وزارت امورخارجه] گفت، ادامه کار در معدن را مشروط به بازسازی راه‌آهن می‌کنند.

اعضای ستاد [مبارزه با موادمخدر] و مدیران بخش‌های مبارزه با مواد مخدر آمدند. آقای [علی‌محمد] بشارتی [وزیر کشور] و آقای [محمد] فلاح، [دبیرکل ستاد] گزارش دادند و لوح سپاس از سازندگی را به من هدیه کردند. من هم در مورد اهمیت مبارزه با مواد مخدر صحبت کردم.

اخوی محمد، [معاون اجرایی رئیس‌جمهور] برای کارهای جاری آمد. گفت، با آیت‌الله خامنه‌ای هم دربارة انتخابات [ریاست‌جمهوری] صحبت کرده و نظر ایشان هم این است که کارگزاران، فردی غیرمُعمم را اگر نامزد کنند، برای ایجاد جاذبه بیشتر برای شرکت مردم، خوب است.

در جلسه ستاد تنظیم بازار، وضع قیمت‌ها و توزیع را بررسی‌کردیم. در مورد واردات در مقابل صادرات فرش و نیز مسائل استفاده از ارز با منشأ خارجی، بحث ناتمام داشتیم. عصر آقای میرزاده، [رئیس سازمان برنامه و بودجه] آمد و گزارش وضع نهایی بودجه را داد که مازاد داریم. برای بعضی از هزینه‌ها و نیز اعتبارات مورد نیاز سفر رهبری به خوزستان صحبت شد.

آقای [عطاءالله] مهاجرانی، [معاون پارلمانی رئیس‌جمهور] آمد. خبر داد که طرح نمایندگان در مورد تضعیف دانشگاه آزاد اسلامی، امروز در مجلس به سختی شکست خورد و فقط ۱۱ رأی موافق داشت. در مورد انتخابات صحبت کرد و گفت، اگر دکتر حبیبی نیاید، کارگزاران آقای [محمد] خاتمی را تأیید می‌کنند. گفت از دفتر رهبری، به آقای [حسن] حبیبی توصیه کرده که نامزد شود. تلفنی از دکتر حبیبی پرسیدم؛ تأیید کرد و گفت که جواب منفی داده است.

شب، آقایان [محمد] یزدی، [رئیس قوه قضاییه] و [علی‌اکبر] ناطق [نوری، رئیس‌مجلس] میهمانم بودند. دربارة انتخابات [ریاست‌جمهوری] صحبت شد. آقای ناطق هم نگران ائتلاف [حزب] کارگزاران [سازندگی] و [مجمع] روحانیون [مبارز تهران] است و ترجیح می‌دهد که کارگزاران، آقای دکتر حبیبی را نامزد کنند. آقای یزدی، مقداری از مشکلات شورای نگهبان، به خاطر ضعف مدیریت آقای [احمد] جنتی و نیز از بروز اختلاف در جامعه مدرسین [حوزه علمیه] قم گفت که پس از رأی‌گیری برای نامزدی آقای ناطق، پیش آمده است؛ گویا آقای [ابراهیم] امینی، به عنوان اعتراض از دبیری استعفا داده و گفته حاضر نیست اعلان کند و اکنون دبیر ندارند. از من برای تجدید ایجاد پلیس قضایی کمک خواست.

آقای ناطق [نوری]، از عدم تحرک جامعه روحانیت مبارز در تبلیغات انتخابات، گله داشت؛ به خاطر اینکه آقای [محمدرضا] مهدوی [کنی] و آقای [محمد] امامی [کاشانی]، مخالف تبلیغات خیابانی و پوستری هستند و خواست که جلسه در حضور من تشکیل شود. آقای یزدی هم گزارش جلساتی را داد که برای بهترکردن وضع خطبه‌های جمعه تشکیل می‌شود و خواست، یک جلسه در حضور من تشکیل شود.

نظرات بینندگان