یک محقق در یادداشتی برای واشنگتن پست نوشت: پس از آنکه اولین مورد ابتلا به کووید ۱۹، بیماری ناشی از کروناویروس جدید در آمریکا دیده شد، گزارشها بهتدریج از افزایش موارد ابتلا حکایت داشت. اکنون با گذشت دو ماه از زمان شیوع این بیماری، زنجیره انتقال شکل تصاعدی گرفته است.
به گزارش «انتخاب»، هری استیونز، در ادامه یادداشت خود مینویسد، این منحنی به شدت کارشناسان را نگران کرده است. اگر تعداد مبتلایان هر سه روز دو برابر شود، تا ماه میحدود ۱۰۰ میلیون بیمار در آمریکا وجود خواهد داشت.
شبیهسازی جمعیتی در روند تصاعدی شیوع کرونا در آمریکا
این یک غیب گویی نیست بلکه محاسباتی بر مبنای ریاضیات است. متخصصان بهداشت عمومی میگویند، اگر مردم با دوری از فضاهای عمومی و به طور کلی محدود کردن حرکت خود در جامعه، فاصله اجتماعی را کاهش دهند، زنجیره انتقال بیماری قطع میشود.
در غیر این صورت بدون انجام هیچ گونه اقدامی برای کند کردن سرعت شیوع کووید ۱۹ باید منتظر روند تصاعدی ابتلا به این بیماری در ۱ تا ۲ ماه آینده باشیم. برای فهمیدن دلیل این امر، شبیهسازی شیوع بیماری از طریق جمعیت، به ما کمک خواهد کرد.
ما روند شیوع بیماری را شبیه سازی خواهیم کرد. هر زمان که فرد سالم با شخص بیمار در تماس باشد، فرد سالم نیز بیمار میشود، به همین سادگی!
با حضور یک فرد بیمار در یک اجتماع فقط پنج نفره، طولی نکشید که همه افراد مبتلا شدند.
در زندگی واقعی، البته افراد در نهایت بهبود مییابند و فرد بهبودیافته نه میتواند بیماری را به فرد سالم منتقل کند و نه بعد از تماس با شخص بیمار دوباره بیمار شود.
بیایید ببینیم چه اتفاقی میافتد هنگامی که بر اساس شبیهسازی ما ویروس در شهرکی با ۲۰۰ نفر جمعیت گسترش مییابد. در این شبیهسازی همه برخوردها در این شهرک در موقعیتی تصادفی خواهد بود و توپها نیز با زاویهای تصادفی حرکت میدهیم تا یک نفر را بیمار کنیم.
توجه داشته باشید که چگونه شیب منحنی قرمز که تعداد افراد بیمار را نشان میدهد به سرعت گسترش یافته و دوباره با بهبودی بیمارها شیب نزولی میگیرد.
جامعه آماری ما در شهر شبیهسازی شده در اندازه ویتیر، آلاسکا بسیار کوچک است، بنابراین ویروس توانست به سرعت در کل جمعیت گسترش یابد. در کشوری مانند آمریکا، با ۳۳۰ میلیون نفر جمعیت، منحنی میتواند مدت طولانی پیش از شروع کند شدن سیر صعودی داشته باشد.
ناممکن بودن جداسازی افراد سالم از جمعیت بیمار و قرنطیه کامل
وقتی صحبت از کووید ۱۹ میشود، ترجیح میدهیم سرعت انتشار ویروس را قبل از آلوده کردن بخش بزرگی از جمعیت آمریکا، کند کنیم. برای کاهش سرعت شیوع در شبیه سازیمان، بیایید سعی کنیم قرنطینه اجباری ایجاد کنیم، مانند کاری که دولت چین در استان هوبی چین، کانون ابتدایی شیوع بیماری انجام داد.
همانطور که کارشناسان بهداشت انتظار داشتند، جدا کردن کامل جمعیت بیمار از افراد سالم غیرممکن بود.
لاناون، کمیسر سابق بهداشت در شهر بالتیمور، در مورد عملی بودن قرنطینههای اجباری در ژانویه به واشنگتن پست گفت: بسیاری از مردم در شهر کار و در مناطق همجوار زندگی میکنند یا برعکس. آیا مردم از خانوادههایشان جدا میشوند؟ چگونه میتوان همه جادهها را مسدود کرد؟ چگونه مایحتاج زندگی به ساکنان میرسد؟
همانطور که لارنس ا. گوستین، استاد حقوق بهداشت جهانی در دانشگاه جرج تاون، اظهار داشت: حقیقت این است که قرنطینه کامل ضمن اینکه بسیار نادر و دشوار است هرگز هم مؤثر نیست.
خوشبختانه روشهای دیگری برای کند کردن شیوع بیماری وجود دارد. مهمتر از همه، مقامات بهداشتی مردم را ترغیب کردهاند که از حضور در اجتماعات عمومی خودداری کنند، بیشتر در خانه بمانند و فاصله خود را از دیگران حفظ کنند. اگر افراد کمتر در جامعه حضور داشته باشند و کمتر با یکدیگر تعامل داشته باشند، ویروس فرصت کمتری برای شیوع دارد.
برخی از مردم هنوز بیرون میروند. شاید آنها به دلیل کار یا تعهدات دیگر نتوانند در خانه بمانند یا شاید هشدارهای بهداشت عمومی را جدی نگرفتهاند. این افراد نه تنها خودشان را مریض میکنند، بلکه بیشتر احتمال دارد که بیماری را نیز گسترش دهند.
اگر تنها یک چهارم جامعه به توصیههای بهداشتی عمل نکند
بیایید ببینیم چه اتفاقی میافتد هنگامی که یک چهارم از جمعیت ما به حرکت خود ادامه میدهد در حالی که سه چهارم دیگر به توصیههای بهداشتی توجه کردهاند.
کاهش بیشتر حضور در اجتماع، حتی بیشتر افراد را سالم نگه میدارد، شاید با تعطیلی برخی از مکانها بتوان از میزان حضور مردم کاست.
ما با بستن فضاهای عمومی تمایل به حضور مردم در این مکانها را کنترل میکنیم، مثلا اکنون ایتالیا تمام رستورانهای خود را تعطیل کرده است. درو هریس، محقق سلامت جمعیت و استادیار دانشکده بهداشت دانشگاه توماس جفرسون گفت: چین به کلی همه مکانها را بست و ما هم اکنون میتوانیم برخی مراکز را تعطیل کنیم. کاهش فرصتهای تجمع در مکانهای عمومی به حفظ فاصله اجتماعی افراد کمک میکند.
برای شبیه سازی مسافت بیشتر اجتماعی، به جای اینکه یک چهارم جمعیت را به حرکت درآوریم، فقط یکی از هر هشت نفر را حرکت میدهیم و بعد مشاهده میکنیم که چه اتفاقی میافتد.
در چهار شبیهسازی که انجام شده، در یکی قرنطینه انجام شده، در دومی فاصله اجتماعی متوسط حفظ شده، سومی بر مبنای فاصله زیاد اجتماعی تنظیم شده و در نهایت مورد شبیه سازی چهارم مردم به حال خود رها شدهاند. این بدان معنی است که نتایج هر یک از اینها اطلاعات بی نظیری در اختیار ما میگذارد. اگر شبیهسازیها را پیمایش کرده و مجدداً مورد استفاده قرار دهید یا بعداً این صفحه را دوباره مرور کنید، نتایج شما تغییر میکند.
موثرتر بودن رعایت فاصله از قرنطینه
حتی با دریافت نتایج متفاوت، باز هم حفظ فاصله متوسط اجتماعی معمولاً از قرنطینه موثرتر است و حفظ فاصله بیشتر اجتماعی هم که بهتر از همه است. در ادامه مقایسه نتایج شما آورده شده است.
این شبیهسازیها پیچیدگی بیش از حد زندگی واقعی را نشان میدهند. با این حال، همانطور که شبیه سازی به شکل توپهای کوچک روی صفحه شما پخش میشود، کووید ۱۹ نیز میتواند از طریق شبکههای انسانی ما مثل کشورها، شهرها، محل کار یا خانوادهها پخش شود. مانند یک توپ سالم در سراسر صفحه نمایش، رفتار تنها یک فرد میتواند باعث موج دار شدن توپهای کناری که مترادف با بیماری شدن دیگر افراد است، شود.
با این وجود، از یک نظر مهم این شبیه سازیها چیزی شبیه به واقعیت نیستند: برخلاف شبیه سازی، کووید ۱۹ میتواند کشنده باشد. اگرچه میزان مرگ و میر این ویروس دقیقاً مشخص نیست، اما واضح است که افراد مسن جامعه ما بیشتر در معرض خطر مرگ ناشی از کووید ۱۹ قرار دارند.
هریس پس از دیدن پیش نمایش این داستان گفت: اگر میخواهید این شبیهسازی واقع بینانهتر شود، بعضی از نقاط باید ناپدید شوند.
در هر توزیعِ آماری یک نما و یک میانگین و یک میانه وجود دارد. در توزیعِ نُرمال این سه بر هم منطبقند ، یعنی هرسه در وسط منحنی زنگوله ای قرار می گیرند. نما یعنی عددی که در توزیع بیشتر تکرار می شود. میانگین یعنی جمعِ تقسیم بر تعداد . میانه هم یعنی عددی است که دقیقاً در وسط قرار می گیرد. فرض کنید روش پیشنهادی درباره اندازه گیری ابتلا به کرونا را درباره میزان دارایی مردم ایران به کار ببندیم و به میلیاردر بودن معلّمان ایرانی افتخار کنیم.
فرض کنید (فرض است دیگر) مجموعِ دارایی ده هزار معلم محترم سه تا تک تومانی باشد ، امّا اموالِ دو معلم پیشنهادی شاغل در مؤسسات کنکور یا شبکه هفت سیما به صد هزار میلیارد دلار برسد . میانگینِ دارایی معلمان می شود 2 تا صد هزارمیلیارد دلار+ ده هزار تا سی تومان ، تقسیم بر تعداد معلّمها (ده هزار و دو معلّم فرضی !!). در این صورت است که منحنی توزیع آماری ، به سمت راست یا چپ چولگی پیدا می کند و قاطبه فرهنگیان میلیاردر (آن هم از نوع جمشید بسم الله )می شوند !
در این میان پای تئوری آشوب - chaos theory - هم به میان می آید که از حوزه پیش بینی ریاضی دانان و فیلسوفان فراتر می رود و کنترل این سیستم پیچیده را در کف با کفایتِ خداوند نگه می دارد. جنبشهایِ اجتماعی و سیاسی و بلایایِ طبیعی از مدل غیر خطی non linear تبعیت می کنند که قابل پیش بینی نیستند. یعنی حتّی از مدلهای احتمالاتیِ مبتنی بر منحنی زنگوله ای تبعیت نمی کنند و توزیع نرمال و غیر نرمال ندارند و به اصطلاح یک شبه از کاه کوه می سازند ! این قبیل نوسانات پریودیک نیست که مانند جزر و مد دریا قابل پیش بینی باشد ، بر خلافِ پیش بینی هایی که خطی اند و از این نظر به چنگالِ آینده پژوهی در می آیند. کرونا ، اگر مسأاله ای صرفاً بهداشتی بود ، کلامتان را می پذیرفتم. امّا پایِ بستنِ حرم و شکستن در و باریدن بادمجان مجازی و ترکیدنِ چهارشنبه سوری و سرکشیدن الکل صنعتی که به میان می آید ، پیش بینی رفتار مردم دشوارتر می شود. مثل وضعیت آب و هوا که غیر خطی ست و فراتر از 72 ساعت آینده را مشکل می توان پیش بینی کرد.
مشکل سوّم ، ایستا فرض کردن جامعه علمی و غفلت از پارادایم شیفت جامعه محترم پزشکان است. الان که این کامنت را می نویسم ، نتیجه کار دانشمندان استرالیایی در مجله نیچر به چاپ رسیده و کرونا را مانند آنفلوانزای مألوف و سنتی و دوست داشتنی (!) دارای دوره بهبودی 14 روزه دانسته . یعنی لنفوسیتهای نوع تی را مسئول مبارزه با ویروس جدید معرفی کرده. چیری که در نوشته های دیگری پیش بینی کردم و در کامنتی که چند روز پیش و در ذیل خبر دیگری برایتان ارسال کردم ، مورد تاکیدش قرار دادم. اگر خاطرتان باشد نوشتم قرار گرفتن در محیط کمی آلوده باعث مصونیت است(فی المثل اسید سیالیک موجود در مدفوع حیوانات مزرعه ، باعث مقاومت بدن مزرعه داران آمیش و آلپ و جلوگیری از آسم و آلرژی در کودکان شده است) . گفتم بدن دارای دو نوع سیستم دفاعی ست ، عمومی و اختصاصی. تب کردن باعث گرم شدن بدن و مرگ پاتوژنهاست،اسید کلریدریک معده باکتریها و ویروسهایِ مهاجم را می کشد، موکوس حلق و بینی پاتوژنها را به بیرون (به صورت عطسه و سرفه و استفراغ) ، یا به محیط اسیدی معده پرتاب می کند. سلولهای تی و بی هم مسئولِ یادگیریِ اطلاعاتِ ژنتیکیِ ترکیبِ پروتوئینیِ جدارِ پاتوژن هستند. لنفوسیتهای تی و بی به تدریج عمل می کنند و به تدریج آداپته می شوند . یعنی آنتی بادی می سازند و نقشه ژنتیکی پاتوژنهای جدید را به یاد می سپارند ، تا دفعه بعد با آن مقابله کنند .گفتم که پزشکان محترم با تجویز داروهای سرکوب کننده ایمنی بدن (مانند دکسامتازون و کورتون) ، یا خشک کننده مخاط و تب بر یا آنتی ترومبوز مغزی و ریوی مانند آنتی هیستامین یا سدیم هپارین ، یا ضد اسیدهای معده (مانند شربت منیزیم)، این امکانات طبیعی را از بدن می گیرند. و یادتان هست که گفتم در اوایل دهه آخر قرن گذشته به ورود بیش از حد آنتی بیوتیک به سبد مصرفی مردمان رأی دادیم و پس از دو دهه سیستم پروبیوتیک را جایگزین آن کردیم . چرا ؟! چون با این "پارادایم شیفت" اساسی (اصطلاحِ کوهن، فیلسوفِ علم قرن بیستم) ، همه یافته های قدیم را باطل دانستیم. علم است دیگر .خانم دکتر مهرناز اسدی در برنامه فرمول یک شنبه شب ، از بی فایده بودن قرنطینه و لزوم بلکه حُسنِ ابتلای اکثریت (از جمله علی ضیاء) به کرونا سخن می گوید و همزمان با آن دکتر دیگری که سمت ریاست کمیته بحران کرونا در تهران را به عهده دارد ، از وحشی شدن ویروس سخن به میان می آورد !!
خدا را شکر ، آمار دانان واشنگتن پست در خم یک کوچه مانده اند، امّا پیش بینیهای کامنت من (ولو به صورتِ کج و مُعوَج !) به وقوع پیوسته است !!