خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر میکند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۲۸ اسفند 1371 تا 1375 در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
تا ساعت ده و نيم مطالعه و استراحت داشتم. براى اقامه جمعه به دانشگاه تهران رفتم. به مناسبت راهپيمايى روز قدس، جمعيت زيادى آمده بودند. خطبهاى در جمعبندى كارهاى داخلى سالجارى و خطبهاى را به فلسطين اختصاص دادم.بچهها هم آمده بودند.
عصر را و شب را به مطالعه گزارشها گذراندم. افطار، عفت و بچهها ميهمان همشيره فاطمه بودند. ياسر به شمال و مهدى به جنوب رفتهاند.
سال ۱۳۷۲
به دفترم رفتم. امروز تعطيل بود، ولى ما جلسه كميته بند 3 تبصره 29 [قانون بودجه] را داشتيم. تا ظهر طول كشيد. منابع ارزى سال 1373 و نيازها را بررسى كرديم. نوعى سهميه بندى برقرار كرديم. قرار شد كه ثبت سفارش براساس اين سهميهها باشد كه فشارى بر بازار آزاد و ارز نيايد. آقاى دكتر نوربخش، مسئول كميته تعيين سهميهها شد. با اتريش و سوييس هم براى پرداخت [ بدهيهاي] معوقه، به توافق خوبى رسيدهايم.
آقاى دكتر عادلى، [رييس بانك مركزي]، از تكروي آقاى محمدخان، [وزير امور اقتصادي و دارايي]، در عزل و نصبها كه بايد در شوراى بانكها تصويب شود، شكايت كرد. گزارشها را خواندم و كارها را انجام دادم. عصر دكتر حبيبى براى امور جارى آمد؛ قرار شد ايام عيد در تهران باشد. راجع به نقشه ساختمان ميهمانسراى دولت و فعالشدن سخنگويى دولت صحبت شد. عصر به خانه آمدم.
سال ۱۳۷۳
به دفترم رفتم. پيام سال تحويل براى داخل و خارج را - حدود يك ربع براى هر يك - ضبط كرديم. سپس براى جلسه فاتحه احمدآقا، به مرقد امام رفتم. آقاى [محمدتقی] فلسفى منبر رفت و خيلى طول داد؛ حرفهاى معمولى منبرى سنتى، ولى با قدرت صحبت كرد و در اين سن اين جور صحبتكردن عجيب است .
به دفترم برگشتم. جلسه ستاد تنظيم بازار داشتيم. نرخهاى مواد پتروشيمى و فلزات را و سياستهاى قيمتگذارى در سال 1374 را با توجه به افزايش دستمزدها و قيمت سوخت مشخص كرديم.
عصر فرستاده ويژه امير قطر براى عرض تسليت فوت احمدآقا آمد. در جلسه هیأت دولت، چند مصوبه براى بيمههاى درمانى و اضافه كردن حقوق بازنشستگان و مستمرى بگيران تأمين اجتماعى و... داشتيم.
تا ساعت نُه شب در دفترم كارها را انجام دادم. به خانه آمدم. محسن و حميد اينجا بودند. دربارة شايعات مربوط به مرگ احمدآقا صحبت بود؛ خيلى شايعات نادرست به خاطر مرگ نابهنگام وجود دارد و به نظر مىرسد، ضدانقلاب در پشت شايعات باشد. راديو اسرایيل هم شيطنت مىنمايد. محسن، كليدواژههاى خاطراتم را آورده بود؛ خيلى جامع و جالب است. از كامپيوتر گرفتهاند.
سال ۱۳۷۴
سفیر سیرالئون برای تقدیم استوارنامه آمد. یک خانم مسلمان است و برای اولین بار سفیر زن پذیرفتهایم و با حجاب کامل و متانت کامل. فردی با سواد و دارای آثار قابل توجه است. توقع دارند بعد از تمام شدن جنگ داخلیشان برای بازسازی کمکشان کنیم و خبر داد که امروز رییسجمهور غیرنظامی و مسلمان در سیرالئون انتخاب شده است.
سفیر هلند برای تقدیم استوارنامه آمد. مذاکرات تشریفاتی بود. نطق خوبی داشت. سفیر کُره جنوبی آمد و استوارنامه را تقدیم کرد. صحبت از توسعه روابط بود. گفت کُره شمالی حاضر به مذاکره برای رفع اختلاف هست. سفیر اتیوپی برای خداحافظی آمد. هنوز سفیر جدید تعیین نکردهاند.
آقای [سید محمد] غرضی آمد. راجع به انتخابات و آینده مجلس صحبت کرد. آقایان دکتر [محمدعلی] نجفی، [وزیر آموزش و پرورش] و [سیدمحمد] میرمحمدی، [دبیرکل سازمان امور اداری و استخدامی کشور] آمدند. برنامه استخدام رسمی حقالتدریسیها و فارغالتحصیلان و معلمان نهضت سوادآموزی را برای مدت چهار سال آوردند؛ خوشحال شدم. گفتم اعلان کنند.
عصر تمام کارها را تمام کردم که در تعطیلیهای عید کاری نماند. استخری گرفتم و به خانه آمدم. برف میبارد. این روزها برف زیاد آمده است. تلفنی با رهبری که در مشهد هستند، دربارة نحوه عکسالعمل نسبت به اقدام دادستان آلمان در صدور حکم بازداشت آقای فلاحیان، [وزیر اطلاعات] صحبتکردیم. خبری به عنوان هیأتدولت، مبنی بر انتقاد از این اقدام غیرموجه، به رسانهها دادیم.
آقای [حسین] شیخالاسلام از وزارت امور خارجه تلفنی، در مورد اقدام نادرست سودان در خصوص اعزام افرادی به ایران گفت. آقای [علی] لاریجانی، [رییس سازمان صدا و سیما] تلفنی گفت، خبر مربوط به آلمان تند است؛ گفتم از رهبری در مشهد هم سئوال کنند. پس از سؤال گفت که ایشان تندتر از این را میپسندد.
آخر شب محسن آمد. عازم سفر به اسپانیا و پرتغال است. آشیخ حسین و محسن هاشمیان آمدند. مقداری از اشکالات مربوط به آقای حمید بهرامی- که در رفسنجان در رقابت با آقای [حسین] هاشمیان پیروز شده است- گفتند؛ خیلی ناراحتند. نصیحتشانکردم وگفتم کارهای دیگر را رها نکنند.
سال ۱۳۷۵
مقداری وقت، صرف تنظیم مطالب پیام سال تحویل کردم. ساعت نُه و نیم صبح، پیام را ضبط کردند. سپس بخشی از آن را از تلویزیون دیدم. کارکنان واحد سیار و ضبط پیام، با من عکس یادگاری گرفتند.
آقای [سیدکاظم] نورمفیدی، امام جمعه گرگان، از سوی روحانیت مازندران، از برنامههای دولت من تشکر کرد و گفتکه باعث افتخار و سربلندی روحانیت در تاریخ شدهام و برای استان شدن گرگان، تقاضا کرد.
جلسهای برای صنعت الکترونیک داشتیم. [آقای محمدرضا نعمتزاده]، وزیر صنایع و کارشناسان توضیح دادند و در مورد اهمیت این صنعت گفتند. قرار شد، با همکاری کشورهای خارجی، برنامه توسعه آن و بهخصوص میکروالکترونیک را اجرا کنیم.
عصر آقای نوربخش، [رئیسکل بانک مرکزی] آمد. گزارشی از عملکرد ارزی سال جاری و برنامه سال آینده داد و از اعلان اعضا و برنامه جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام، اظهارات شادمانی کرد. تا ساعت هشت شب، کارهای دفتر را تکمیلکردم و متن مصاحبه با مایک دالاس، خبرنگار آمریکایی را اصلاح نمودم.
برای حرکت به کیش، به فرودگاه [مهرآباد] رفتیم. اعضای خانواده و بستگان هم بودند. ساعت ده و نیم شب به کیش رسیدیم. هوای خوبی است: ۲۰ درجه. آقای [محمدرضا] یزدانپناه، [مدیرعامل منطقه آزاد کیش]، گفت در چند روز آخر سال، حدود ۹۰ میلیمتر، باران داشتهاند که قسمتی از خشکسالی جبران شد. کمی در ساحل قدم زدم و ساعت یازده شب خوابیدم.