arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۳۷۸۱۶
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۰۳ فروردين ۱۳۹۹

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۳ فروردین ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶: عبدالله نورى گزارش رد صلاحيت تعدادى از كانديداهاى مجلس را داد؛ 23 نفر از نمايندگان فعلى مجلس از جمله سيدهادى خامنه‌اى، خلخالى و... در میان آن ها هستند/ مرعشی اجازه گرفت که برای فرزند آقای روحانی، از سوی من مجلس فاتحه اعلان ‌شود و آقای ناطق نوری را برای منبر آن دعوت کنند / ياسر عرفات به ملاقات آمد، از اينكه او را پذيرفتم، خوشحال بود / روایت هاشمی از گفتگوی خصوصی با امیر عبدالله و رفیق حریری

امیر عبدالله هنگام خداحافظى، بيرون درب اتاق منتظر ماند تا من تجديد وضو كردم. سپس در اتومبيل من با من سوار شد و با هم به ميهماني ناهار نخست‏ وزير رفتيم. در راه گفت،آمريكايى‌ها و ساير مخالفان، از اين منظره نزديك شدن ايران و عربستان ناراحت مى‌شوند. حضار در میهمانى كه اين همراهى ما برايشان جالب و غيرمنتظره بود، با حساسيت جريان را دنبال مى‌كردند و عكس‌ها و فيلم‌هاى آن در رسانه‌هاى پاكستان به وسعت منتشر شد و در محافل تفسيرى اطراف اجلاس، بسيار مهم تلقى شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۳ فروردین ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶: عبدالله نورى گزارش رد صلاحيت تعدادى از كانديداهاى مجلس را داد؛ 23 نفر از نمايندگان فعلى مجلس از جمله سيدهادى خامنه‌اى، خلخالى و... در میان آن ها هستند/ مرعشی اجازه گرفت که برای فرزند آقای روحانی، از سوی من مجلس فاتحه اعلان ‌شود و آقای ناطق نوری را برای منبر آن دعوت کنند / ياسر عرفات به ملاقات آمد، از اينكه او را پذيرفتم، خوشحال بود / روایت هاشمی از گفتگوی خصوصی با امیر عبدالله و رفیق حریری

خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود.

متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۳ فروردین ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶ که برای نخستین بار در «انتخاب» منتشر می شود، در زیر آمده است:

 

سال ۱۳۷۱
تا ساعت دو بعد از ظهر در منزل بودم. همشيره فاطمه و جمعى ديگر از بستگان آمده بودند. بعد از ظهر به سعدآباد رفتيم و با هلى‌كوپتر براى بازديد مناطقى از جنوبِ تهران حركت كرديم. ميدان بزرگِ در دست ساخت ميوه و تره‌بار تهران را ديدم. مشاور طرح و [آقاي غلامحسين كرباسچي]، شهردار تهران گزارش دادند. اين ميدان در 270 هكتار زمين و 250 هزار مترمربع زير بنا، با خدمات كامل، سردخانه، بانك و... درحال ساخت است. واحدها را بزرگ و مجهز گرفته‌اند، هر واحد تجاري، با حدود 160 متر زيربنا، داراى سردخانه كوچك، محل عرضه و انبار است. واحدها ارتفاع خوبي دارد. بناست فاز اول را امسال تحويل دهند. پيمانكاران از مشكلات‌شان براى رقابت با پيمانكاران خارجى گفتند.
با ماشين به محل پارك [ و فرهنگسراي] بهمن رفتيم. كشتارگاه قديم تهران را به پارك زيبايى تبديل كرده‌اند؛ فضاى سبز، نمايشگاه‌هاى هنرى، سالن‌هاى سينما و تئاتر، سالن‌هاى متعدد ورزشي، استخر شنا و سونا و جكوزي ايجاد شده است. با توجه به تراكم جمعيت در جنوب تهران و كمبود فضاى سبز و امكان تفريحى، كار خيلى با ارزشى است. از شهردار تهران و مديران مربوط تشكر كردم. با آوردن آثار تاريخى و فرهنگى كه در انبار تالار وحدت راكد بوده، موزه جالبى شكل گرفته است.
سپس با ماشين به محل ساختمان شهرك سعيديه رفتيم كه بنياد مستضعفان و جانبازان در اراضى سليمانيه [واقع در جنوب‌شرق تهران] مى‌سازد؛ اين شهرك در روستايى به جا مانده از اميرسليمانى كه بعد از انقلاب مصادره شده است، بنا مى‌شود. حدود سيصد هكتار زمين است كه در محدوده شهر تهران قرار گرفته و قنات پُرآبى دارد.
شهردارى تهران، قسمت اعظم اين زمين را براى ايجاد پارك آزادگان و كاشت درخت براى كمربند سبز تهران و تأسيسات ديگر شهرى گرفته و در مقابل به بنياد [مستضعفان و] جانبازان، اجازه ساختمان در بخش‌هايى از آن را داده است. آقاى [سيدمحمد] عليزاده توضيحات داد. اسناد مالكيت شهرك را ارايه دادند. خيلى جالب است. حدود پنج هزار واحد مسكونى با فضاى سبز، مسجد، مدرسه، فروشگاه، مركز بهداشت، كودكستان و سينما در ساختمان‌هاي چهار طبقه و هشت طبقه و آپارتمان‌هاي 70 تا 140 متري، با مصالح مرغوب و نقشه‌هاى بسيار خوب ساخته شده است.
از يك واحد مسكوني بازديد كردم؛ همه چيز براى يك زندگى خوب در يك فضاي 90 متري فراهم شده است؛ تشويق‌شان كردم. قرار شد شهردارى تهران، تعدادى از واحدها را براى اصلاح ساختار شهر بخرد؛ به اين صورت كه ساكنين يك منطقه فرسوده جنوب تهران را به اينجا بياورند و سپس محله آنها را به همين صورت نوسازى كنند و اين كار به همين صورت، در تمام مناطق فرسوده تهران ادامه يابد.
با ماشين به پارك آزادگان در جوار سعيديه، در همان اراضى سليمانيه رفتيم. در يك ساختمان قديمى پارك كه مركز كار است، طرح پارك را توضيح دادند. دور آنجا كلكسيونى از بذر گل‌ها و درختان زينتى جمع كرده‌اند و نهال اشجار و گل‌ها براي درختكارى اطراف شهر تهران توليد مى‌كنند. خانمى كه كارشناس و مدير توليد و تكثير بوته‌هاى گل براى تهران بود، گفت امسال 5/4 ميليون شاخه گياه شب‌بو توليد كرده است. سپس از مراكز كاشت و برداشت نهال اشجار و گل‌ها بازديد كرديم؛ جالب است.
از درختكارى‌هاى كمربندى در دامنه ارتفاعات بى‌بى شهربانو و جاده خاوران كه براى مهار پيشرفت شهر و اصلاح محيط زيست انجام شده است، بازديد كرديم؛ فوق‌العاده جالب و ضرورى است. انجام اين پروژه‌ها، هزينه‌هاى سنگينى روي‌دست شهردارى تهران مى‌گذارد.
با هلى‌كوپتر به سوى [كاخ] سعدآباد پرواز كرديم. هوا بارانى بود؛ نتوانستند در سعدآباد بنشينند، در ورزشگاه انقلاب فرود آمديم و با ماشين، نزديك افطار به خانه رسيديم.
شب آقاى [عبدالله] نورى، وزير كشور آمد و گزارش رد [صلاحيت] شدن تعدادى از كانديداهاى مجلس در هيأت‌هاى اجرايى را داد؛ حتماً مورد اعتراض قرار خواهد گرفت و براى وزارت كشور مشكل ايجاد خواهد كرد. در ميان آنها 23 نفر نمايندگان فعلى مجلس از جمله سيدهادى خامنه‌اى، [صادق]خلخالى و... ‌هستند؛ چاره‌جويى كرد. به نظر رسيد راهى جز توسل به شوراى نگهبان نباشد كه بعيد است كمك كنند؛ چون درست در مسير خواسته آنهاست و اصولاً اين وضع با فشار شوراى نگهبان براى تركيب اعضاى هيأت اجرايى پيش آمده است.

 

سال ۱۳۷۲
در گزارش‌ها هنوز مسأله روسيه در صدر است و اوضاع رو به وخامت مى‌رود. با همرا‌هى عفت به بيمارستان شهداي تجريش رفتيم. ریيس بيمارستان توضيحات داد. 300 تخت و 360 نفر كادر درماني و حدود 500 ميليون تومان بودجه سالانه دارند كه نيمى از آن را دولت مى‌دهد و نيم ديگر را از بیماران مى‌گيرند.
به خاطر تعطيلات عيد، بيمارستان خلوت بود؛ از همه بيماران- حدود يكصد نفر- احوال‌پرسى كردم. همگى اظهار رضايت كردند. بيشترشان از اقشار محروم بودند. بخش آى‌سى‌يو را افتتاح كردم و به همه بيماران هديه‌اى دادم. قرار شد به بيمارستان كمك هم بنماييم. به خانه برگشتيم. قرار بود ساعت يك بعد از ظهر به كيش پرواز كنيم، ولي به خواست فاطى و فائزه به ساعت چهار موكول شد.
حدود ساعت چهار بعد از ظهر با خانواده و چند میهمان، به سوى كيش پرواز كرديم. ياسر نبود و محسن در رفسنجان است. ساعت شش به كيش رسيديم. باد شديدى مى‌وزيد. كمى لب دريا قدم زدم. بعد از افطار، بچه‌ها به بازار رفتند و من به استراحت پرداختم و زود خوابيدم.
خوشبختانه ابهام استهلال ماه شوال برطرف شد و اعلان كردند كه فردا عيد فطر است. قرار گذاشتيم كه براى مراسم ملاقات رهبرى و قرار ملاقات كه خودم در دفتر گذاشته بودم، به تهران برگردم. زود خوابيدم.

 

سال ۱۳۷۳

با جمعى از همراهان به سمت بندرعباس پرواز كرديم. از فرودگاه بندرعباس براي افتتاح، با هلى‏كوپتر به محل اسكله جديد معادن و فلزات رفتيم. با كشتى اطراف اسكله گشتيم و توضيحات شنيديم.
این اسکله، با يكصد ميليون دلار هزینه اجرا شده است. سيصد متر پهلوگير و يك‏هزار و ششصد متر پل با عمق شانزده متر و راه دسترسى دارد. با كانالى كه لايروبى شده است، به اعماق دريا متصل مىشود. زير پل، كانالهایى براى انتقال آب و مواد، تعبيه شده است. تجهيزات مدرن‏سازی بارگيرى و انتقال بار به خشكى را آلمانىها، با يكصد و پنجاه ميليون دلار قرارداد اجرا مىكنند.
در مراسم افتتاح، آقايان [سیدجلیل] سيدزاده، استاندار هرمزگان و [حسین] محلوجى، وزير معادن و فلزات گزارش دادند. صحبت تشويقآميز داشتم. سپس از طرحهاى درحال اجراى آلومينيوم المهدى و پالايشگاه هشتم هرمزگان بازديد كرديم؛ هر دو خيلى عظيم‏اند و به سرعت در حال اجرا هستند.
با اتومبيل به محل شهرِ جديد در حال تأسيس «علوى» رفتيم. باران هم مىباريد كه براى بندرعباس خيلى مفيد و مهم است. در مسير، از جلگه تازيان و شهرك اختصاصى نفت در آنجا هم گذشتيم. با هلىكوپترها به فرودگاه رفتيم. چون ظهر گذشته بود و همراهان گرسنه و تشنه بودند، در مسير مقدارى آب‏ميوه و شيرينى خورديم. به كيش برگشتيم. ناهار آماده بود که با تأخير، در ساعت سه‏ونیم صرف شد.
عفت و فاطى و فرشته و بچه‌هاى مرحوم اخوى حاج قاسم و مهدى و ياسر هم بودند. شب، امام جمعه بندرعباس آمد و نيازها را گفت. از استاندار، انتقاد كمرنگى داشت. آقاى سيدزاده هم از امام جمعه راضى نيست. به او تذكر دادم و گلههاى آقای [علی‏محمد] بشارتى، [وزیر کشور] را در سفر او به هرمزگان منتقل كردم.

 

سال ۱۳۷۴

به سوى بندرعباس پرواز كرديم. بعضى از همراهان به رفسنجان رفتند. بلافاصله از فرودگاه با هلي‌كوپترها به جزیره قشم رفتيم. عفت و مهدى و فاطى و... همراه بودند. با اتومبيل‌ها قسمتى از جزيره را بازديد كرديم. اسكله‌ها، ساختمان‌ها، بند مهار آب، شهرك‌هاى صنعتى سبك و سنگين، دانشگاه آزاد اسلامي، شهر و چند روستا را دیدیم. از اسكله در دست احداث در شمال جزيره و محل پل لافت كه براى پذيرش بارج‌هاى بزرگ احداث مى‌شود و روستاى لافت و يك كارگاه لنج‏سازى و جنگل‌ درختان حرا و مركز توليد نهال براى درختكارى سمر و حرا نیز بازدید کردیم.
در مسير مراجعت، آقاى [بهروز] بوشهرى، [مدیرعامل سازمان منطقه‏آزاد قشم]، توضيح مى‌داد. در مراجعت، هلى‌كوپترها در فرودگاه بزرگ در دست احداث رسيدند و ما را برگرداندند. ضمن صرف ناهار، دربارة ضرورت كنترل قاچاق صحبت شد. مشكلات‏شان را گفتند؛ منجمله عدم همكارى بانك‌ها. به فرودگاه بندرعباس و سپس به كيش مراجعت كرديم. عصر و شب، مقدارى در ساحل قدم زدم.
آقاى واعظى خبر داد كه جرايد پاریس، سروصدا راه انداخته‌اند كه فرانسه به ايران اسلحه مى‌فروشد. اجازه گرفت كه براى حمايت از دولت فرانسه، تكذيب كنند. نحوة كار يك دستگاه تلفن ماهواره‌اي را كه مهدى براى شركت ساخت تأسيسات دريايي آورده و در دريا مورد استفاده مى‌باشد، ديدم؛ خيلى جالب و پيشرفت مهمى در صنعت مخابرات است. با این تلفن، با همه جاى دنيا، مى‌شود تماس گرفت.

 

سال ۱۳۷۵
مثل دیروز استراحت داشتیم. از پیش از ظهر تا آخر شب باران می‌بارید. یک واحد کوچک تولید نوار ویدئویی را دیدیم؛ نوار و بدنه را از خارج می‌آورند و مونتاژ می‌کنند، ولی سودآور است. آماده شده‌اند که بدنه را در ایران بسازند؛ آدم مبتکری است. سپس میدان اسب‌دوانی را دیدیم. مطابق استاندارهای بین‌المللی، خوب ساخته‌اند. از ویلاهای «غروب کیش» که اخیراً به بهره‌برداری رسیده، بازدید کردیم. با مدیریت سازمان عمران کیش ساخته شده و به بخش خصوصی اجاره داده‌اند و او توسعه داده است، ولی هنوز تکمیل نیست. از «جاده دنیا» که دور جزیره می‌گردد و نیز از رینگ دوچرخه‌سواری‌که به‌موازات جاده ساخته شده، عبور کردیم.

عصر آقای معادیخواه آمد. ساعتی مصاحبه درباره آخرین زندان و چند ماه بعد از زندان تا پیروزی انقلاب و تشکیل جامعه روحانیت مبارز و شورای انقلاب انجام شد. شب آقای [حسین] محلوجی، [وزیر معادن و فلزات] آمد و گزارش پیشرفت و برنامه‌های رشد تولید فولاد را داد. مدعی است، می‌توانیم تا دو سه سال دیگر، به تولید ۱۳ میلیون تُن فولاد برسیم. از آینده انقلاب و کشور، با توجه به سیاست‌های کلی در مسائل خارجی و داخلی و تمام شدن دوره کار من، اظهار نگرانی کرد.

آقای [حسین] مرعشی، [رئیس دفتر رئیس‌جمهور]، اجازه گرفت که برای فرزند آقای روحانی، از سوی من مجلس فاتحه اعلان ‌شود و آقای [علی‌اکبر] ناطق نوری، [رئیس مجلس] را برای منبر آن دعوت کنند. مهدی آمد. مقداری با کامپیوتر همراه [= لپ‌تاپ]، برای ترجمه و حساب تمرین کردیم. مقداری را هم با فوأد، [فرزند مهدی] بازی کردم؛ بچة شیرینی است.

 

سال ۱۳۷۶

ساعت هشت و نیم صبح به محل پارلمان رفتيم. تعدادى از سران هيأت‌ها جمع بودند. با رؤساى‏ جمهور تركيه،تركمنستان، موزامبيك، سودان، تاجيكستان و گامبيا و آقاى [یاسر] عرفات، [رییس سازمان آزادی‌بخش فلسطین] وچند نفر ديگر از سران هيأت‌ها، سرپایى احوال‏پرسى كردم. آقاى شيخ محمد ربانى، شخص دوم گروه طالبان افغانستان را پاكستاني‏‌ها برخلاف قرارها به آنجا آورده بودند.آمد و با من احوال‏پرسى كرد
سپس سوار اتوبوس شديم. آمد كنار من نشست و خواستار مذاكره شد. گفتم از طريق تشريفات اقدام كند.در اتوبوس،آقاى اميرعبدالله، وليعهد عربستان سعودی هم به ما ملحق شد به ميدان رژه رفتيم. در محل رژه، صندلي افغانستان را كنار من گذاشته بودند. ربانى آمد و كنار من نشست كه عكس و فيلم بگيرند. با ترفند پاكستانى‌ها غافلگير شديم. مطابق نظم قانونى، بايستى صندلى افغانستان از ايران فاصله داشته باشد؛ اگرچه اصلاً حق آوردن او را هم نداشتند. هنوز حكومت طالبان در افغانستان به رسميت شناخته نشده است.
مراسم رژه را كه به مناسبت جشن پنجاهمين سالگرد استقلال پاكستان برگزار شده بود، منظم و خوب برگزار كردند. با سرود ملى آغاز شد. سرودشان، تقريباً تمام كلماتش فارسى است. اگرچه تركيب آن اردو است. بعد از تلاوت قرآن، فاروق ‌لغارى، ریيس‏‌جمهور، سخنرانى کرد. سپس نمايش عبور هواپيماهاى جنگى اف 16 و اف 7 و اف 5 و سه نوع هلى‌كوپتر و دو نوع تانك شرقى و دو نوع نفربر و نوعى موشك زمين به زمين ساخت پاكستان با بُرد كمتر از صد كيلومتر و ابزار مهندسى جنگ و رژه نيروهاى مسلح انجام شد.
به سالن محل اجلاس سازمان كنفرانس اسلامى رفتيم. ساختمان جالبى ساخته‌اند. سالن در وسط به صورت گنبدى و اتاق‌ها و راهروها و ساير قسمت‌ها در اطراف، با درهاى فراوان است؛ گرچه آقاى لغارى گفت كه در ساخت آن سوءاستفاده بوده و گران تمام شده است؛ حدود 25 ميليون دلار، ولى كار خوبى است كه دولت [خانم بی‏‌نظیر] بوتو كرده بود.
در يكى از سالن‌هاى جنبي، كمى به انتظار ورود میهمانان ديگر نشستيم. سپس با درخواست آقاى [عبدالحلیم] خدام، معاون رییس‏‌جمهور سوريه، در اتاقى كه براى من درنظر گرفته شده بود، ملاقات كردم. از موضع [یاسر] عرفات و اردن انتقاد شديدى كرد و از به بن‎بست رسيدن مذاكرات صلح فلسطين با افراطي‌‌گرى [بنیامین] نتانياهو، اظهار خوشحالى نمود. گفت اگر يك بار افراطى‌گرى ثمر خوبى داده باشد، همين افراطی‏‌گرى نتانياهو، نخست‏‌وزير اسرایيل است. آقاى حافظ اسد، [رییس‏‌جمهور سوریه]، آماده سفر به ايران است. صدام حسين، [رییس‏‌جمهور عراق]، به سوريه پيغام داده كه مى‌خواهد با آنها در امر مهمى مذاكره كند و حافظ اسد، نظر من را خواسته بود. گفتم نفس مذاكره خوب است، بعد از معلوم‏‌شدن مطلب با هم مشورت كنيم.
ساعت یازده و نیم، اجلاس فوق‌العاده سازمان كنفرانس اسلامى كه به مناسبت جشن استقلال پاكستان برقرار شده، رسميت يافت. آقاى [فاروق] لغارى، [رییس‏‌جمهور پاکستان] سخنرانى مفصلى نمود و مطالب خوبى داشت. سپس دبيركل سازمان كنفرانس اسلامى صحبت کرد و پيام آقاى ملك‌حسن، ریيس كنفرانس كه خودش نيامده بود، قرائت شد. نمايندگان بخش‌هاى مختلف اعراب و آفريقا و آسيا نیز صحبت کردند.
پيغام آقاى اميرعبدالله، وليعهد عربستان سعودى رسيد كه منتظر من براى ملاقات است. گفتم بهتر است ايشان به اتاق بيايد. پيغام برگشت كه از رياض چنين قراري داشته‌ايم. با اصرار همراهان، من پذيرفتم و به سوى اتاق ايشان رفتيم. با عجله از اتاق بيرون آمد و گفت او مى‌خواهد به اتاق من بيايد. معلوم شد وقتى كه به او پيام من رسيده، پيشنهاد من را پذيرفته و اطرافيانش خودسرانه جواب داده بودند.
به اتاق من رفتيم. ملاقات خيلى‏خوب و دوستانه‌اى بود؛ كمى‏گلايه از گذشته و سپس بحث دربارة توسعه روابط شد. از برنامه برائت [از مشرکین] حج و از آقاى [محمد محمدی] رى‌شهرى، [امیرالحاج ایران] شكايت كرد. پيشنهاد كردم، موافقت كنند كه برنامه برائت در محل و زمان محدودى انجام شود. موافقت كرد كه در داخل ساختمان بعثه باشد. از من خواست كه در مراسم حج به زيارت بروم. من گفتم ايشان به تهران بيايد. گفت خاطرش جمع نيست كه كشور را بدون سرپرست بگذارد و به سفر برود. درخواست كرد كه خانواده من كه بناست به حج بروند، میهمان آنها باشند. از شرايط همكارى‌ها بعد از دوره مسئوليت من، اظهار نگرانى كرد. گفتم از طريق مجمع تشخيص مصلحت نظام، اعمال نظر مى‌كنم.
تقاضاى مذاكره خصوصى كرد. پس از رفتن ديگران، دربارة انفجار الخُبَر گفت که چهار نفر از عاملان انفجار به ايران آمده و سپس دو نفرشان به لبنان رفته‌اند و يك‏نفرشان به كانادا رفته كه تحت تعقيب آمريكا و عربستان است و به زودى دستگير مى‌شود و يكى هم در ايران است كه اصرار نمود چون تبعه عربستان است، او را تحويل آنها بدهيم. گفتم براثر درخواست‌هاى قبلى شما، ما تحقيق همه‏جانبه كرده‌ايم؛ كسى از آنها را در ايران نيافتیم و اگر مشخصات او را بدهيد، ممكن است پيگيرى كنيم .
به ايشان گفتم، چرا در هر جلسه شوراى همكارى خليج فارس، مطلبى عليه ايران اظهار مى‌شود كه هيچ اثرى ندارد و ما هم طبعاً جواب مى‌دهيم. گفت، چرا شما مسأله جزاير مورد اختلاف با امارات[متحده عربی] را حل نمى‌كنيد. گفتم اين مسأله به‏‌آسانى قابل حل نيست. بهتر است دو طرف وارد مذاكره شود و ممكن است سال‌ها هم طول بكشد.سرانجام قرار شد كمك كنند كه به‏‌تدريج اين اظهارات ناروا متوقف شود.
هنگام خداحافظى، بيرون درب اتاق منتظر ماند تا من تجديد وضو كردم. سپس در اتومبيل من با من سوار شد و با هم به ميهماني ناهار نخست‏ وزير رفتيم. در راه گفت،آمريكايى‌ها و ساير مخالفان، از اين منظره نزديك شدن ايران و عربستان ناراحت مى‌شوند. حضار در میهمانى كه اين همراهى ما برايشان جالب و غيرمنتظره بود، با حساسيت جريان را دنبال مى‌كردند و عكس‌ها و فيلم‌هاى آن در رسانه‌هاى پاكستان به وسعت منتشر شد و در محافل تفسيرى اطراف اجلاس، بسيار مهم تلقى شد.
از آنها به خاطر اينكه به دبيرخانه كنفرانس نوشته‌اند كه اجلاس تهران تأخير بيفتد، گله كردم. هم اميرعبدالله و هم سعود الفيصل منكر شدند و گفتند شايعه از دشمنان است. ولى تا عصر كپى نامه سعود الفيصل را تهيه كرديم و شب در مراسم شام به عبدالله نشان دادم. شرمنده و منفعل شدند و فوراً دستور لغو پيشنهاد را دادند و [عزالدین] العراقى، [دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی] كه اصرار بر ابلاغ كتبى داشت، خبر داد كه تقاضاى آنها پس گرفته شده و انعكاس آن باعث تعجب اعضا شد.
در مراسم ضيافت ناهار، دو طرف من نخست‏‌وزير بنگلادش وریيس‏ جمهور گامبيا بودند.ریيس‏جمهور گامبيا گفت، مى‌خواهد به ايران بيايد، ولى هواپيما ندارند وپول اجاره‏‌كردن آن را نيز ندارند؛ توقع دارد هواپيماى ما برود او را بياورد. من گفتم خودشان بيايند، هواپيماى ما آنها برمى‌گرداند. يك تسبيح بزرگ با دانه‌های چوبى و روكش نقره دردست داشت؛ گفتم چرا تسبيح به اين بزرگى! گفت براى اينكه فراموش نكنم و جايى جا نگذارم. گفت با حمايت آمريكا، تحركات مخالفان دولت نوپاى انقلابى‌اش شروع شده و خواستار سرعت كار عمرانى جهاد سازندگی در آنجا شد.
خانم حَسينه [واجد، نخست‏وزیر بنگلادش] هم گفت، با پاكستان بر سر دو موضوع اختلاف دارند 1 - مسأله سهم بنگلادش از اموال مشترك قبل از تقسيم كه چيزى به بنگلادش نداده‌اند 2- اجازه مراجعت آوارگان.
ساعت پنج بعد از ظهر ادامه كار اجلاس شروع شد. سخنران اول من بودم. نطق كوتاهى از رو خواندم. بعداً هر كس مرا مى‌ديد، ابراز تحسين مى‌كرد كه معمول است. سپس براى ملاقات‌ها به اتاقم آمدم. اجلاس تا ساعت ده و نیم شب طول كشيد. همه صحبت كردند. در آخر مصوبه‌اى راجع به مسایل جهان اسلام منجمله فلسطين داشتند كه دستور دادم در مورد آن قسمت از مصوبه كه مذاكرات صلح را تأييد كرده است، اعلان تحفظ شود. در زمان اعلان تحفظ، برنامه از تلويزيون كه تمامى برنامه را مستقيم پخش مى‌كرد، قطع شد.
ساعت شش بعد از ظهر تا ده و نیم شب را صرف ملاقات‌ها كردم. آقاى [صفرمُراد] نيازاُف، [رییس‏ جمهور ترکمنستان] آمد.دربارة توسعه روابط و برنامه سفر آينده‌ام به تركمنستان صحبت شد. آقاى رفيق حريرى،نخست‏‌وزير لبنان آمد. درخواست نمود، كمك‌هايى كه به حزب الله و ساير بخش‌هاى مقاومت داريم، از طريق دولت انجام شود. ضمن تحسين مواضع خوب لبنان در مقابل اسرایيل و در هماهنگى با سوريه و تأييد مقاومت، گفتم بهتر است اين گونه باشد كه دولت لبنان مورد فشارهاى خارجى نباشد. گفت ترجيح مى‌دهد فشارها را تحمل كند، ولى سلطه‌اش در كشور كامل باشد؛ قرار شد براى مذاكره به تهران بيايد.
وزير امورخارجه و وليعهد قطر آمدند. وليعهد، جوان هیجده ساله‌اى است. فرزند سوم امير است و آمادگى جواب سئوالات را نداشت و وزير امورخارجه به جاى او حرف مى‌زد و مخفى نمى‌كردند كه دوران تمرين و آموزش را مى‌گذراند. گفتند که در اجلاس آينده شوراى همكارى خليج فارس، لحن بيانيه عليه ايران را تعديل مى‌كنند.
ریيس‏‌جمهور موزامبيك آمد.درخواست سرمايه‌گذارى ايران در كشورش نمود. آقای [عزالدین] العراقى، دبيركل سازمان كنفرانس اسلامى آمد. از كمى بودجه سازمان و قرض‌هاى ده‏ميليون دلارى شكايت و استمداد كرد. گفتم اگر استقلال سازمان را مراعات كنيد و به ايران هم در مديريت مثل عربستان سهم بدهيد، كمك مى‌كنيم. پيشنهاد كردم، طرحى اجرا كنيم كه سازمان از لحاظ بودجه مستقل باشد.ریيس‏‌جمهور مالديو آمد؛ صحبت دوستانه و تشريفاتى بود.
آقاى ياسر عرفات به ملاقات آمد. از اينكه او را پذيرفتم، خوشحال بود. نوعى سرافكندگى داشت، به خاطر اينكه مى‌بيند با مواضع جديد آمريكا و اسرایيل در بيت‌المقدس و اراضى اشغالى، اميدهايش به باد رفته و در سخنرانى امروزش، اين سرخوردگى واضح بود.از بى‏‌وفايى و دورویى آمريكا شكوه كرد و با تعجب از اينكه آمريكا در يك هفته، دوبار از حق وتو عليه اعراب و به نفع اسرایيل استفاده كرد؛ آن هم در مقابل قطعنامه‌اى كه با پيشنهاد اعضاى اتحاديه اروپا به سرکردگى انگليس است. گفت اين كار آمريكا در تاريخ بى‏سابقه است. از اينكه نتانياهو، [نخست‏وزیر اسراییل]، اعلام كرده گفت‏‌وگوها را با عرفات متوقف مى‌كند هم نگران شده است. از من خواست به صندوق بيت‌المقدس كمك كنيم.
من با لحن سرزنش با ايشان برخورد نكردم، ولى گفتم ما از اول همين وضع را و عدم صداقت اسرایيل و آمريكا را مى‌دانستيم و بارها اعلان كرديم و از منظره نكبت‌بار حضور ملك‏‌حسين و دخترش در منزل خانواده‌هاى يهودى اسرایيل براى تسليت مرگ مردانشان كه توسط سرباز انقلابى اردنى در مرز اردن كشته شده‌‌اند، اظهار ناراحتى كردم و او هم تأييد كرد. آقاى عبدالحليم خدام گفته بود كه اسرایيلى‌ها فقط هشت درصد اراضى كرانه غربى را به دولت خودگردان فلسطين داده‌اند. مى‌خواستم اين را از عرفات بپرسم، وقت كم آمد.
به ديدار [آقای فاروق لغاری]، ریيس‏‌جمهور پاكستان رفتم. درخواست سرعت در تكميل راه‌آهن كرمان- زاهدان و همكارى در مسایل امنيتى و ضدمواد مخدر را داشت. شام ميهمان آقاى لغارى بوديم. اميرعبدالله، [ولیعهد عربستان سعودی]، مشخصات شخص مورد ادعا را داد. ديروقت خوابيدم.
در اين سفر، عفت و فائزه هم ملاقات‌هاى متعددى داشتند؛ منجمله ملاقات فائزه با خانم بى‌نظير بوتو كه براى این ملاقات، به سفارت ايران آمده بود.

نظرات بینندگان