خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود.
متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۴ فروردین ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶ که برای نخستین بار در «انتخاب» منتشر می شود، در زیر آمده است:
سال ۱۳۷۱
شب خيلىكم خوابيدم. ياسر براى مراسم احياء به مرقد امام رفته بود و نزديك صبح آمد. بعد از نماز صبح تا ساعت ده و نيم خوابيدم. از ديشب متناوباً باران و برف مىبارد و هوا سرد است.
[خانم بتول ثقفي]، همسر امام براى بازديد عفت آمد؛ مقدارى با ايشان صحبت و احوالپرسى كردم. قرار شد با عفت سفرى به كيش بروند.
آقاى [جمال] ساداتيان، توسط ياسر شكايت آورد كه هيأت اجرايى او را رد كرده است. آقاى [مهدي]كروبى، [رييسمجلسشوراي اسلامي]، تلفنى گفت جمعى از نمايندگان كه صلاحيتشان رد شده است، جمع شدهاند و كمك مىخواهند. گفتم با آقاى [عبدالله] نورى، [وزيركشور] صحبت كنند. اگر لازم بود، فردا به آنها ملاقات خواهم داد.
آقاى [محمدحسن]تولايى، استاندار خوزستان تلفن كرد و گفت وزارت كشور بنا دارد فرماندار بهبهان را به خاطر رد صلاحيت آقاى [نورالله] عابدى، نماينده فعلى عزل كند و اگر چنين شود، بنا دارد او هم استعفا بدهد؛ گفتم استعفا ندهيد، رسيدگى مىكنم. وزارت كشور تحت فشار است؛ از اينكه در جريان شكلگيرى هيأتهاى اجرايى به شوراى نگهبان امتياز داده، پشيمان است، گرچه شوراى نگهبان آن را امتياز نمىداند و حق خودش مىداند.
افطار سعيد و فاطى و بچهها آمدند. از آذربايجان شوروى سابق برگشتهاند. مقدارى از وضع فقر و عقبماندگى و مشكلات آنها و از علاقه و اميد مردم آنجا به ايران گفتند و از شيطنت تبليغاتى تركيه، در مورد تهمت كمك ايران به ارمنستان كه دروغ محض است. شب عفت ميهماني زنانه داشت و من بيشتر در اتاق بالا به عبادت و استماع راديوها گذراندم و زودتر خوابيدم.
سال ۱۳۷۲
بعد از نماز صبح و استماع اخبار، همراه با پاسداران و آقاى [حميد] ميرزاده، [معاون اجرايي رييسجمهور] به سوى تهران پرواز كرديم. به دفترم رفتم و گزارشها را خواندم.
به دفتر آيتالله خامنهاي رفتم. چندين زوج براى عقد ازدواج و چند طلبه براى عمامه گذاشتن آنجا بودند. ساير سران هم آمدند. با هم به جلسه رسمى عيد رفتيم. من تبريك گفتم و رهبري صحبت كوتاهى داشتند.
در دفترم، جمعى از وزرا و نمايندگان و مديران براى تبريك آمدند. آقاى [علياكبر] ناطق نورى، [رييس مجلس شوراي اسلامي] آمد؛ راجع به انتخابات رياستجمهوري صحبت شد.
به فرودگاه رفتيم و بلافاصله به سوى كيش پرواز كرديم. در راه آقاى ميرزاده مقدارى از عملكرد آقاى [محسن] مهرعليزاده، مديريت قبلى [منطقه آزاد كيش] گفت و راجع به ضرورت انتقال دفاتر شركتهاي دولتى از تهران و كم كردن حقوق مديران اين شركت بحث شد.
بعد از ناهار و استراحت به دريا رفتيم. ساعتي جت اسكي سوار شدم. سپس به نخلستان رفتيم؛ جديدالاحداث است. به نظر مىرسد رشد خوبى دارد و بر نشان داده است. از پارك جنگلى و خيابانها و سواحل و مسجد در دست تعمير و توسعه شيعه بازديد كرديم كه جالب بود.
شام را هم مطابق معمول، دسته جمعى صرف كرديم. كمى در ساحل دريا پيادهروى كردم و خاطرات دو روز گذشته را نوشتم. مقدارى با محسن راجع به مجموعه فرهنگى رفسنجان صحبت كردم. مقدارى هم با حاجيه والده صحبت كردم. به مهدى گفتم كيش را به والده نشان دهد. بچهها به گردش رفتند و من استراحت كردم.
سال ۱۳۷۳
براى بازديد از تأسيسات ايجاد شده، به جزيره فارور رفتيم. ترديد وجود دارد كه براى بازپرورى زندانيان مواد مخدر اختصاص يابد، يا براى شيلات و يا براى سياحت؛ قرار شد دفترم پيگيرى نمايد.
پرسنل پاسگاه و يك مسئول براى نگهدارى تأسيسات در آنجا بودند. برقشان به خاطر خراب شدن موتور قطع بود. آب شيرينكن هم از كار افتاده بود. بىسيم برقى نيز مشكل داشت. به آقای يزدانپناه گفتم مشكل را رفع كند و یک قايق و وانت هم در اختیارشان بگذارد. تاکنون حدود سيصد ميليون تومان هزينه شده و هنوز طرح احداث سد براى مهار آبهاى سطحى باقى است.
عصر از دريا استفاده كردم. بعضى از همراهان به تهران مراجعت كردند.
سال ۱۳۷۴
در كيش بوديم. پيش از ظهر آقاى [محمدرضا] يزدانپناه، [مدیرعامل سازمان عمران کیش] آمد. گزارش كارهاى كيش را داد. آقاى [مرتضی] الويرى، [رییس سازمان مناطق آزاد تجاری] آمد. گزارش سفر آموزشى را داد و در مورد مهار قاچاق از مناطق آزاد صحبت شد. از پارك آهوان و حيوانات و طيور آن و جنگلهاى در دست احداث و پايگاه هوايى و نقاط ديگر بازديد كرديم.
عصر با فاطى، مقدارى در دريا قايقرانى كرديم. سرشب، حسين [مرعشي، رییس دفتر رییسجمهور] آمد. راجع به برنامههاى فروردين و سفر به خوزستان، مشهد، هند و گرجستان و برنامه مبارزه با قاچاق صحبت شد. در گزارشها، مسأله تجاوز نيروهاى مسلح تركيه به كردستان عراق و اظهارات نادرست وزير دفاع آمريكا، در خصوص حضور نظامى ايران در جزاير ابوموسى و تنب، مورد توجه است .
سال ۱۳۷۵
امروز دریا طوفانی است. ساعتی در کنار ساحل راهپیمایی کردم. دوش گرفتم. مطالعه گزارشها و تمرین با کامپیوتر همراه و نوشتن خاطرات هم بود. پیش از ظهر در اتاقم ماندم. آقای [محسن] دعاگو، [نماینده ولیفقیه در امور دانشجویان آسیا و اقیانوسیه و امامجمعه شمیرانات] آمد. گزارشی از سفر به کشورهای آسیایی در ارتباط با مسئولیت نمایندگی رهبری در امور دانشجویان ایرانی داد و اظهار خوشحالی کرد که به این بهانه از زیر اداره رئیس دفتر رهبری بیرون آمده و راحت شده است. از نتیجه انتخابات تهران اظهار خوشحالی کرد و اینکه رأی بالای مردم به فائزه، تذکری برای روحانیت است.
ظهر جمعی از مسئولان و آشنایان در اینجا میهمان بودند. مدیریت سازمان کیش، آبگوشتی تهیه کرده بود. آقایان [مهدی] کروبی، [عبدالمجید] معادیخواه، [محسن] دعاگو، [محمدرضا] عباسی فرد، [محمدرضا] نعمتزاده، [یحیی] آلاسحاق، [حسین] محلوجی، [غلامرضا] آقازاده، [ابوالفضل] توکلیبینا و جمعی دیگر، برای تعطیلیشان به کیشآمدهاند. اجتماع خوبی بود. با اعضای خانوادهها آمده بودند. زنها جدا بودند که فائزه پذیرایی میکرد؛ نوعاً از نتیجه انتخابات اظهار رضایت میشد.
عصر آقای معادیخواه، برای ادامه مصاحبه خاطرات [دوران مبارزه] آمد. بیشتر درباره مقطع تاریخیآمدن امام به ایران و سقوط دولت بختیار و تشکیل دولت موقت، تشکیل حزب جمهوری اسلامی و شورای نگهبان بود.
نزدیک غروب در دریا شنا کردم. هوا طوفانی بود. بخشی از وقت هم صرف احوالپرسی بستگان شد که به کیش آمدهاند
سال ۱۳۷۶
گزارشها را خواندم. ملاقات من و اميرعبدالله و نيز نشستن مُلاربانى از طالبان در كنار من در مراسم رژه، توجهات زيادى را جلب كرده است. ساعت نهونیم صبح مصاحبه مطبوعاتى داشتيم. خبرنگاران زيادى شركت كرده بودند. قبل از شروع سئوالات، نمايندگان مطبوعات، به عنوان قدردانى از خدمات دوران مسئوليتم براى بالابردن حيثيت و موفقيت اسلام و مسلمين، لوح سپاسى به من هديه كردند. به سئوالات فراوان جواب دادم. سئوالات متنوع و جامع و غيرمغرضانه بود. سپس ملاقات كوتاهى با نمايندگان مجموعه رسانهها داشتم.
چمدان را بستم و به سوى فرودگاه حركت كرديم. در فرودگاه، مذاكره كوتاهى با آقاى لغارى، [رییسجمهور پاکستان] داشتيم. ايشان به تقاضاى من، نقشههاى كامل ساختمان سالن اجلاس را آورده بود؛ اگر بخواهیم در ايران بسازيم، در سرعت كار كمك مىكند. از ايشان خواستم كه با تروريسم و خشونتهاى فرقهاى برخورد شديد و بازدارنده كنند. ايشان خواست در اين موضوع با آنها همكارى كنيم.
ساعت دوازده ظهر به سوى تهران پرواز كرديم. ساعت چهار بعد از ظهر به تهران رسيديم. در مراسم استقبال، كسى از وزرا و شخصيتها نبود؛ لابد همگى به خاطر تعطيلات عيد در سفر هستند. مصاحبه كوتاهى انجام دادم و به خانه آمدم. دو سه روز خاطرات عقبمانده را نوشتم. صفحات زيادى را پُركردم. شب، بچهها و بستگان آمدند. قسمتى از مصاحبهام با مايكدالاس را از تلويزيون را تماشا كردم. باران خوبى هم شروع به باريدن كرده.
آیتاللهبهکیشوتفریح
خیلیعلاقهمند
بودهاند