خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود.
متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۷ فروردین ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶ که برای نخستین بار در «انتخاب» منتشر می شود، در زیر آمده است:
سال ۱۳۷۱
در خانه بودم. وقت به مطالعه و استراحت گذشت. با تلفن، پيام كوتاهى براى روز قدس دادم. آيتالله خامنهاى در خطبههاى [نماز] جمعه، معيارى براى نمايندگان صالح مجلس تعيين كردند كه به ضرر تندروها تمام مىشود؛ مخالفت و بدگويى از دولت و مزاحمت در امور اجرايى را به عنوان حركت منفى معرفى كردند؛ بسياري از ردصلاحيتشدهها، در جامعه به اين صفت شناخته شدهاند و حتماً باعث ناراحتى آنها مىشود.
عصر آقاى [محسن]رضايى، [فرماندهكلسپاهپاسداران] آمد. براى مبارزه با گرانى، پيشنهاد تشكيل واحدهاى توزيع از بسيجيان داشت. از اظهارات امروز رهبرى در نماز جمعه اظهار رضايت كرد.
عصر و شب بستگان اينجا بودند. ديشب با آيتاالله خامنهاى دربارة مسايل انتخابات و صلاحيت نمايندگى، تلفنى صحبت كرديم؛ امروز از سفر [مشهد] برگشتهاند.
سال ۱۳۷۲
بعد از نماز و مقداري قدمزدن در ساحل دريا و استماع اخبار و مطالعه گزارشها، همراه عفت و والده و همشيره، قبل از ديگران صبحانه خورديم. آقايان ميرزاده، زنگنه، فروزش، شمخانى، رضايى، واعظى و يزدانپناه آمدند. مقدارى دربارة سطح معافيتهاى گمرگى بنادر آزاد كيش مذاكره شد. مقدارى هم دربارة كارهاى پيشگامان سازندگى صحبت كرديم.
به آقايان فروزش و زنگنه دستور دادم، سريعاً دستور و برنامهاي براى اجازه دادن به مردم براى ايجاد بندهاى كوچك در مسير دهنههاى كوچك كوهستانى براى مهار آبهاى فصلى و استفاده از اراضى موات زيردست تهيه كنند.
دسته جمعى سوار لنديكرافت سپاه شديم؛ با مسافربرىكردن آن در خدمت حمل و نقل كيش قرار گرفته است. ساعتى در دريا گشتيم و ضمن گشت با همراهان مذاكراتى داشتم. آقاى شمخانى، [فرمانده نيروي دريايي]، گزارش كارهاى اقتصادى و سرويسدهى از امكانات نداجا=[نيروي دريايي ارتش] براى بخشهاى ديگر را گفت. از حمل و نقل دريايى، هوايى و خدمات مهندسى، مجموعاً ساليانه حدود 200 ميليون تومان درآمد دارند كه صرف امور عمرانى نيز مىشود. براى واگذارى اراضى نداجا در سيرجان و خرمشهر و ساختمان نيمهتمام نداجا در تهران اعلام آمادگي كرد.
آقاى [محسن]رضايى برضرورت اصلاح نيروهاى مسلح و تعديل مواضع سياسى نظام براى تسريع در سازندگى گفت. آقاى ميرى از طرح توسعه اسكله ارتش به جاى ايجاد اسكله جديد گفت. در اسكله مشاهده شد كه جايگاه بارگيرى اختصاصى شناورهاى والفجر خالى است و اجازه استفاده به شناورهاى سپاه نمىدهند با توجه به صرفهجويى زياد در رفت و آمد و هزينه، گفتم مشتركاً استفاده كنند. ياسر هم در سفر دريايى با جتاسكى ما را همراهى مىكرد.
عصر مقدارى در دريا شنا كردم. نزديك غروب به سوى تهران پرواز كرديم. تأخير فائزه و بعضى همراهان در حضور هنگام پرواز، باعث اوقات تلخى و شرمندگىام نزد همراهان شد و پرواز مدتى به تأخير افتاد.
سال ۱۳۷۳
تا ساعت دهونیم صبح، گزارشها را خواندم. مهندس [میرحسین] موسوی، [مشاور سیاسی رییسجمهور] برای تبریک عید آمد و توصیههایی در مورد دانشگاهها داشت. آقای [محمد] سعیدیکیا، [قائممقام بنیاد مستضعفان و جانبازان] آمد. گزارشی از کار بنیاد مستضعفان داد و برای راهآهن بافق ـ بندرعباس، توصیههایی جهت کمک بیشتر داشت.
آقای [سیدمحمد] خاتمی، [مشاور رییسجمهور و رییس کتابخانه ملی] آمد. برای سفر به هند، به دعوت کتابخانه ملی اینکشور، اجازه گرفت و برای اجرای طرح انتقال آب به یزد استمداد کرد.
آقای [فریدون] وردینژاد، مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی، [ایرنا]، آمد. گزارش کار داد و برای کمک به سخنگویی دکتر [حسن] حبیبی، پیشنهادهایی داشت. خواست مطمئن شود، از اینکه با تغییر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی میماند. از دو سه مورد گزارش ناباب خبرگزاری ایرنا، به نحوی عذرخواهی داشت و راه جلوگیری از تکرار را گفت.
عصر در جلسه هیأت دولت شرکت کردم. آییننامه صادرات و واردات در دستور بود.
سال ۱۳۷۴
پیش از ظهر به دفترم آمدم. کارها را انجام دادم. از ساعت ده ونیم تا ظهر، جمعی از وزرا و معاونان و مشاوران بهعنوان تبریک عید آمدند. با آقای [فریدون] وردینژاد، [مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا)]، در مورد سناریوی تبلیغات در مقابل اقدام آمریکا برای لغو قرارداد شرکت کونوکو[۱] مذاکره شد.
عصر به خانه رفتم. مهدی و فرشته آمدند. عفت عازم رفسنجان است، ولی به خاطر تنهایی فرشته مردد شده است.
سال ۱۳۷۵
اول وقت به مراسم شروع درختکاری طرح دو هزار هکتار نخلکاری متعلق به سازمان ارگ جدید رفتیم. نخلی کاشتم و از نخلهای مجاور و یونجهزار و چاه آب بازدیدکردیم. سپس برای بازدید طرح آبخیزداری در دست اجرای جهادسازندگی که به صورت آبخوانداری اجرا میشود، به محل رودخانه آب باریک در منطقه ریگان نرماشیر پروازکردیم. توضیحات شنیدیم؛ به نظرم جالب آمد. شیوه جدیدی است که از استرالیا الهام گرفتهاند، ولی به خاطر داشتن طبیعت مناسبتر، وضعمان از آنها بهتر است و نمونه خوب در فسای شیراز، توسط مهندس [سیدآهنگ] کوثر، به نام طرح کوثر در ۱۳۰۰ هکتار اجرا شده که نتایج درخشانی دارد. شیوه آن هم چنین است: در مصبرودخانههایی که آبرفتهای دانهدرشت با عمق مناسب وجود دارد، با پخش سیلاب در مناطق بالادست، آبها به زیرزمین نفوذ میکند و ذخیره میشود و باعث غنای قناتها و چاههای منطقه و جنگلهای منطقه تزریق آب میشود.
گفتند با این روش، در ایران در مناطق شناسایی شده، میتوانیم ۱۴ میلیون هکتار را تحت پوشش قرار دهیم که هشت میلیون هکتار زمین زراعی جدید به دست میآید و در همان منطقه گفتند، ۲۰ هزار هکتار جنگل و ۴۰ هزار هکتار زمین زراعی جدید، با مهار ۳۵۰ میلیون متر مکعب آب به دست میآید که خیلی عظیم است و هزینه طرح هم در مقایسه با سدها کم است.
از نمایشگاهشان بازدید و توضیحات مهندسان و آقای [غلامرضا] فروزش، [وزیر جهاد سازندگی] را شنیدیم. در فضایل طرح و تشویقشان سخنرانی کردم. سپس در میان روستاییان اطراف که با طبل و دُنبک در اطراف خیمه جمع شده بودند، صحبت کردم و ثمرات طرح را برایشان گفتم و از سنگ نبشته طرح، پردهبرداری کردم و نمونههای اجرا شده را دیدم.
سپس با هلیکوپترها به طرف جازموریان پرواز کردیم. در راه آقای سردار [قاسم] سلیمانی، فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله، توضیحات خوبی داد. اطلاعاتش از استاندار که همراه ما بود، بیشتر است؛ چون محلی و باهوش است. از رودخانههای شور و آغین و هلیلرود و دریاچه جازموریان گذشتیم. چندین مقر ایلهای عشایر را با کپرها و چادرها دیدیم. برای اولین بار است که جازموریان را میبینم. فصل پُرآبی است و به خاطر باران فراوان امسال، خیلی پُرآبتر است و علوفهها در بخشی از آن به چشم میخورد.
در منطقه صولان، در بخش قلعهگنج کهنوج فرود آمدیم. عشایر اطراف، اجتماع عظیمی داشتند. در مراسم آقایان [غلامرضا] فروزش، [قاسم] سلیمانی و مسئول کشاورزی، توضیحات خوبی از طرح عمرانی منطقه دادند. با حفر و تجهیز حدود ششصد چاه عمیق در منطقه کهنوج و جیرفت و واگذاری مجانی آنها به عشایر، برنامه اسکان و ساماندهی عشایر اجرا میشود. به هر خانوار حدود هشت هکتار زمین و یک دوازدهم سهم موتورآبی داده میشود. منطقه کلات مالک، فوقالعاده پُرآب و دارای زمینهای خوب است.
در جمع مدیران در اهمیت کار و عمران اطراف جازموریان صحبت کردم و با استماع اظهارات مدیرآموزش عشایر، دربارة اهمیت باسوادکردن آنها و تقویت مدارس شبانهروزی گفتم. سپس در جمع مردم صحبت کردم؛ با توضیح اهمیت خدمات دولت، از آنها خواستم که از این فرصت استفاده کنند.
همراه مسئول عشایر، بر سر یک مزرعه و چاهی که سال گذشته تحویلشان شده بود، رفتیم. دوازده خانوار زیر خیمههایی زندگی میکردند که تماماً از ضایعات نخلستان چوب خرما و برگ خرما، ساخته شده و با حصیرهای بافته شده از لیف خرما پوشیده شده و فرششان هم حصیر است. با آب فراوان و زمین خوب فراوان، ولی چون تجربه و عشق کشاورزی ندارند، بهرة خوب نمیبرند.
یکی از کشاورزان به نام اورمحمد آمد. موتور را روشن کرد و به سئوالات دربارة محصولات جواب داد که ناقص بود. در خیمهاش، از همسر و مادر و فرزندش، دربارة زندگیشان پرسیدم. معلوم شد گوسفند در گله دارند و از کوپنهای دولتی، نان و قند و شکر و روغن و شیرخشک بچهشان داده میشود. نیم سکه بهار آزادی، عیدی دادم. زمان لازم است تا اینها از فرهنگ عشایری، به روستایی و کشاورزی برسند.
به مقر برگشتیم. بعد از نماز و ناهار و استراحت، شتردوانی عشایر را تماشا کردیم که با ایستادن روی شترها، آنها را میدواندند. آقای کرمی، رییس ایل بیوت آمد و سخت ابراز ارادت کرد و خواست چند شتر و دویست هکتار زمین به من هدیه بدهد؛ فقط شتر را پذیرفتم. گفتم خودش برایم نگهدارد و دو نیم سکه به او هدیه کردم. به بچههای یک رزمنده مفقودالاثر نیز دو نیم سکه دادم.
برای شروع کار اجرایی سد نرماشیر، به سوی دره نساء در کوههای جبال بارز، پرواز کردیم. هلیکوپترها به خاطر باد تا محل نیامدند. قسمتی را با ماشین رفتیم. در محل سد، آقایان وکیلی و رشیدی توضیحات دادند. سد خاکی برای تنظیم ۱۵۰ میلیون متر مکعب آب برای ۹۶۰۰ هکتار زمین نرماشیر، با هزینه ۱۵ میلیارد تومان ساخته میشود که پیمانکار آن نیروی زمینی سپاه است. تاکنون به اسم سد نساء بود که قرار شد «نرماشیر» باشد.
صحبت دلگرمکنندهای در اهمیت مهار آبها در آن منطقه کردم. سپس خودم رانندگی پاترول را به دست گرفتم و بیست کیلومتر در جاده خاکی کوهستانی تا محل هلیکوپترها راندم؛ با اینکه حدود بیست سال است رانندگی نکردهام، خوب و باعث تعجب همراهان بود.
دره نساء در این فصل سرسبز است؛ با بوتههای قیچ و اسکمیل و رودخانه پُرآب. یکسره به فرودگاه پرواز و در فرودگاه، مصاحبه مفصلی با صداوسیما دربارة برنامههای سفر داشتیم. با خداحافظی بدرقهکنندگان به سوی تهران پرواز کردیم.
در مسیر صحبتهای مفیدی با آقایان [حمید] میرزاده، [رییس سازمان برنامه و بودجه] [حسین] مرعشی، [رییس دفتر رییسجمهور]، [محمدرضا] نعمتزاده، [وزیر صنایع]، [غلامرضا] فروزش، [وزیر جهادسازندگی] و [محمدباقر] قالیباف، [فرمانده قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا (ص)] داشتیم. ساعت هشت شب به تهران رسیدیم. اکنون در ساعت ده شب، از نوشتن چندین صفحه خاطرات فارغ شدهام و شام هم که محافظان درستکرده بودند، صرف شده است. فائزه هم به شمال رفته و بچههای دیگر هم در سفرند و من تنهایم. گفتم تلفن عفت را در لندن بگیرند که از وضعش و نتیجه معالجهاش مطلع شوم.
سال ۱۳۷۶
ساعت هفت و نیم صبح، براى سفر به اردبيل، به منظور بازديد از مناطق زلزلهزده مشكينشهر و سرعين، از منزل به فرودگاه رفتم. عفت و فاطى هم آمدند. آقايان [علیمحمد] بشارتى، [وزیر کشور]، [عیسی]كلانترى، [وزیر کشاورزی]، [علی] غيورى، [نماینده ولیفقیه در هلال احمر]، [جلیل] بشارتى، [رییس دفتر رسیدگی به مناطق محروم ریاستجمهوری] و [رسول] زرگر، [معاون عمرانی وزیر کشور و رییس ستاد حوادث غیرمترقبه] هم همراه بودند؛ به اضافه نمايندگان استان. ساعت نُه و نیم صبح در فرودگاه اردبيل استقبال و خيرمقدم توسط فرزند شاهد انجام شد.
يكسره با اتومبيلها به منطقه و به روستاى گلستان رفتيم. اهالى استقبال گرمى كردند و من صحبت تسليتآميز و دلگرمكنندهاى نمودم. از خرابههای زلزله بازديدكرديم. تقريباً تمام ساختمانها ويران شده، اگر ساختمانى با مصالح خوب و اسلوب درست ساخته شده، مانده است.
مقدارى در چادر يكى از اهالى نشستيم. احوالپرسى كرديم. پنج فرزند داشت. از كمكهاى اوليه راضىاند و به بازسازى اميد دارند. مرحله نجات مردم و اسكان موقت تكميل شده و از امروز كار آواربردارى و بازسازى توسط بنياد مسكن شروع مىشود. 13هزار واحد از 20 تا 100 درصد آسيب ديده و 225 ميليارد تومان خسارت وارد آمده است. سپس به روستاى شيران رفتيم. آنجا هم همين وضع بود. مردم آنجا به شهر رفته بودند.
به شهر سرعين رفتيم. مردم استقبال گرمى كردند. چون ساختمانها با سيمان و آجر و آهن ساخته شده، خسارات شهر جزیى بوده و تلفاتى نبوده. در اجتماع مردم صحبت كردم و از صبر مردم و همكارى آنها و تلاش مسئولان قدردانى كردم و وعده بازسازى سريع و خوب دادم. خيلى پُرشور و وفادارند. [آقای محمود احمدینژاد]، استاندار، توضيحاتى در مورد وضع تأسيساتى داد كه براى استفاده از آبگرم [معدنی] و جذب جهادگران ساخته شده است.
به شهر اردبيل رفتيم. بيرون شهر در میهمانسراى استاندارى، جلسه توجيهی بود. استاندار و مهندس زرگر، ریيس ستاد حوادث كشور صحبت كردند و گزارش اقدامات و برنامه بازسازى را دادند. قرار است به هر خانواده 600 هزار تومان وام قرضالحسنه براى ساختمان و 300 هزار تومان براى اصطبل حيوانات و 100 هزار تومان براى ساخت خانه پانزده ساله بدهند و من هم قبول كردم كه 200 هزار تومان، براى هر واحد، كمك بلاعوض بدهیم. مصالح هم سر كار به آنها برسانيم. دو تيپ نقشه ارایه شده؛ كوچك و بزرگتر. براى دامهاى كه تلف شده هم جداگانه كمك شود؛ گفتند 16 هزار دام تلف شده. مدارس و ساير تأسيسات عمومى را هم بسازيم. بهگونهاى عمل شود كه زمستان آينده، مردم خانه داشته باشند.
سپس به سوى فرودگاه رفتيم. در مسير همه جا مردم شهر و روستاها اجتماع داشتند و قربانى و تشكر و سپاس. مسئولان استان تقاضا داشتند كه مقدارى از سيبزمينىهاى كشاورزان را كه روى دستشان مانده است، بخريم؛ ممكن است فاسد شود. به [آقای عیسی کلانتری]، وزير كشاورزى گفتم پيگيرى كند. ناهار و صبحانه را در مسير برگشت و رفت، در هواپيما صرف كرديم. ساعت سه و نیم بعد از ظهر به خانه رسيديم.
عصر آسيد عباس طباطبایى و اعضای خانوادهاش، براى تبريك عيد آمدند. آقاى [کمال] خرازى، [نماینده دایم ایران در سازمان ملل]، از آمريكا تلفن كرد و گفت، پخش مصاحبه مايكوالاس با من در آمريكا باعث تحول عمدهاى شده و افكار خيلىها را عوض كرده و به خصوص كه پس از پخش مصاحبه، خود والاس به سئوالات مردم در مورد مطالب مصاحبه جواب داده و عمدتاً حالت دفاعى داشته است.
در آن زمان که خودش در راس قدرت بود از رد صلاحیت مخالفین خود با اسم تندروها. دفاع می کند و آن را توجیه می نماید
ظاهرا اگر خودش و رفقایش. رد صلاحیت شود بد است
هههههههههههه