خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود.
متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۹ فروردین ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶ که برای نخستین بار در «انتخاب» منتشر می شود، در زیر آمده است:
سال ۱۳۷۱
ساعت ده صبح [آقاي عبداللطيف عبدالله الميمني]، سفير عربستان سعودي براى تقديم استوارنامه آمد؛ تشريفات است. به آقاى فهد، [پادشاه عربستان سعودي] پيغام دادم كه براى بالا بردن قيمت نفت همكارى بيشتر لازم است. آقاى [حسين] پناهىآذر، سفير جديد ايران در سوئد آمد. براى حُسن انجام وظيفه نظر خواست؛ تأكيد بر جذب ايرانىهاى مقيم سوئد كردم؛ حدود شصت هزار ايرانى در آنجا ساكن هستند.
آقاى [محمد] رييسى، نماينده شهركُرد آمد و از رد صلاحيت شكايت كرد. اخوى احمد آمد. راجع به [شركت مس] سرچشمه صحبت كرد و خبر سلامتى حاجيه بىبى [والده] را داد. ايشان در بهرمان ماندهاند. نگران حالشان هستيم؛ گرچه خواهرمان هم مواظبت ميكنند.
[آقاي جاويد قرباناوغلي]، سفيرمان در الجزاير آمد؛ مدتى است كه در تهران است. روابط با الجزاير به خاطر حمايت ما از جبهه نجات اسلامى سرد و راكد است. اوضاع آنجا را گفت و تحليلى ارايه داد. گفتم بهتر است كه روابط ترميم شود و نگران تبليغات منفى آنها نباشيم؛ به هر حال حمايت از مسلمانان از وظايف ما است.
[آقايان بيژن نامدار زنگنه، علياكبر ولايتي و محسن نوربخش]، وزيران نيرو، امورخارجه و اقتصاد و دارايي، براى بررسى شرايط ژاپنىها در مورد وام ارزان و مدت طولانى آنها براى سد كارون 4 آمدند. وزارت نيرو مايل نيست شرطهاى سخت آنها را بپذيرد، ولى وزير امور خارجه و وزير امور اقتصادي و دارايي به خاطر ارزانى و طولانىمدت بودن وام، اصرار بر پذيرش دارند؛ به نفع آنها قضاوت كردم و وزير نيرو ناراحت شد.
عصر آقايان [علياكبر] ناطق نوري و [حسن] روحانى آمدند. بر لزوم اعتدال تأكيد داشتند. براى مسايل تبليغات و سياست تبليغاتى مشورت كردند. دكتر [محمدعلي] نجفى، [وزير آموزش و پرورش]، براى استمداد آقاي مهدىپور آمد؛ در اصفهان، صلاحيتاش رد شده است.
با دكتر [حسن] حبيبى، [معاون اول رييسجمهور]، راجع به بررسى صلاحيتها در شوراى نگهبان مذاكره و مشاوره كرديم. در جلسه هيأت دولت شركت كردم. از رهبرى به خاطر حمايت بليغ از دولت تشكر كردم. دستورات انجام شد.
افطار محافظان و خانوادههايشان ميهمانم بودند. عفت به فرزندانشان عيدى داد و من براى آنها صحبت كوتاهى كردم. آقايان [محمدعلي] سبحاناللهى، [نماينده] تبريز و [فريدون] قاسمى، [نماينده] ورزقان، براى تأييد صلاحيتشان استمداد كردند.
سال ۱۳۷۲
ساعت نُه صبح به دفترم رسيدم. تا ساعت دوازده ظهر كارها را انجام دادم. از استخر استفاده كردم. دكتر [علياكبر] ولايتى، [وزير امور خارجه] آمد و خلاصه مذاكراتش با [آقای آندره کوزیرف]، وزير امورخارجه روسيه را گفت. با وزير امور خارجه روسيه ملاقات كرديم. سئوالات زيادى از او دربارة وضع روسيه و آينده و احتمالات كردم كه جوابهاى ديپلماتمأبانه و غيرقانعكنندهاى داد؛ روحيهاش ضعيف بود و در عين حال از ما مىخواست كه از مسلمانان تاجيكستان حمايت نكنيم. من هم از او خواستم كه مسلمانان را اذيت نكنند.
عصر شوراى اقتصاد جلسه داشت. دربارة نحوه تأمين كالاهاى اساسى در سال 1372 تصميمگيرى شد. خبر دادند كه آقاى صالحى، كارشناس منطقه هندوستان وزارت امور خارجه، در اثر تصادف در جاده يزد فوت شده و خانوادهاش مجروحاند؛ متأثر شدم.
سال ۱۳۷۳
حال یاسر بهتر بود؛ به آقاجلال گفتم مواظبت کند. ساعت نُه صبح به دفتر رفتم. به وزیر بازرگانی گفتم، مواظب باشد کالاهای ضروری مردم، بیحساب گران نشود و جلوی گرانی نوشابه را که در روزنامهها اعلان شده بود، بگیرد.
آقای [مصطفی] پورمحمدی، معاون وزیر اطلاعات آمد. از آثار مثبت سفرهای استانی من گفت و گزارشی از کارهای اطلاعات در خارج از کشور داد. تذکر دادم که مزاحم سرمایهگذاری مهدی تاجر و امثال رمضانی نشوند، زیرا باعث عدم جذب سرمایه از خارج و راکد ماندن سرمایههای داخلی و فعالیتهای مضر سرمایهها میشود.
آقای میثم، معاون دیگر وزارت اطلاعات و یکی از معاونانش آمدند. گزارش فعالیتهای ضدجاسوسی و نفوذ در اطلاعات شرقیها را دادند؛ همان تذکرات را به اینها هم دادم. در مورد فعالیتهای اقتصادی وزارت اطلاعات، برای پوشش کارهای اطلاعاتی نیز صحبت شد.
آقایان [محمد] امامی کاشانی و مهندس [علینقی] خاموشی آمدند. برای تجدید اعتبار ارزی کارخانه ریسندگی مدرسه عالی شهید مطهری و نیز کمکردن یوزانس از پنج سال به یک سال استمداد کردند؛ گفتم با دید مساعد بررسی میشود.
آقای [علی] لاریجانی، [رییس سازمان صدا و سیما] آمد و گزارش اقدامات جدید در صداوسیما را داد. بخشی از اعتراضات به موسیقی برنامهها و به خصوص پخش تصویر آلات موسیقی را نقل کرد و برای کار بیشتر، پول و اعتبار بیشتر خواست. عصر به خانه آمدم. مقداری از وقتم، صرف اصلاح کتابخانهام شد.
سال ۱۳۷۴
[آقای راین هول هشنگ]، سفیر آلمان برای خداحافظی و [آقای احمد سبحانی]، سفیر جدیدمان در گابُن، برای کسب نظر و خداحافظی آمدند. [آقای محمد جهرمی]، استاندار فارس و [آقای غلام حسین نوذری]، نماینده کازرون آمدند. برای گرفتن عوارض جهت انجام امور عمرانی استان استمداد کردند و برای امور زیربنایی و عمران اطراف دریاچه پریشان برای جهانگردان کمک گرفتند و از وضع وزیر کشور انتقاد داشتند.
آقای [اکبر] ترکان، [وزیر راه و ترابری] و معاونان آمدند و برای امور راه آهن سراسری و راهآهن بندر عباس توضیحاتی دادند؛ تشویق شان کردم. قرار شد جوایزی به مدیران مؤثر بدهند. آقایان [محمدحسین]عادلی، [معاون اقتصادی وزارت امور خارجه] و [عبدالناصر] همتی، مدیر بیمه [مرکزی ایران]، برای تبریک عید آمدند. آقای عادلی، گزارشی از پیشرفت و عمران در استان خوزستان داد که عید به آنجا سفر کرده بود.
عصر در جلسه هیئت دولت آیین نامه جمع آوری آنتن های ماهواره تصویب شد و همچنین بر ضرورت توسعه تبلیغات سازندگی تأکید شد. شب کارها را انجام دادم. برنامه سفر هند را تصویب نمودم. به خانه آمدم. محسن اینجا بود؛ درباره قرارداد [تجهیزات ثابت و متحرک] مترو با چین صحبت شد؛ مجموعاً خوب میداند.
سال ۱۳۷۵
شب خوب نخوابیدم. سرماخوردگی دارم و در طول روز کسل بودم. کار زیادی غیر از انجام امور محدود دفتری نداشتم. از دکتر حبیبی، [معاون اول رییسجمهور]، در مورد کیفیت بررسی پروندههای انتخابات در شورای نگهبان پرسیدم. گفت عادی و بدون اشکال است، ولی به نظر میرسد خالی از جهتگیری خطی نیست. آقای [اسحاق] جهانگیری، [استاندار اصفهان] آمد. از ابطال انتخابات شهر اصفهان شکایت کرد و مؤکداً مدعی اعمال نظرات خطی از سوی آقای [احمد] جنتی، [دبیر شورای نگهبان] است.
عصر فیلمی به نام «آدمبرفی»[۱] آوردند که دیدم. حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی ساخته و وزارت ارشاد، اکران آن را ممنوع کرده است. آقای [محمدعلی] زم، [رییس حوزه هنری] و آقای اسلامی، برای شنیدن نظر من آمده بودند. آیتالله خامنهای، فیلم را مفید و بدون ضرر دانستهاند. من هم آن را مفید دانستم. محور آن فعالیتهای ایرانیان در ترکیه و سفر به آمریکا است که بسیار خوب تنظیم شده و اشکال عمده ارشاد، از این جهت است که مردی برای استفاده از ازدواج صوری با یک مرد آمریکایی، برای گرفتن ویزا و اجازه اقامت، به صورت زن در میآید.
مغرب به خانه آمدم. تنهایم. به خاطر کسالت، شام به شیر اکتفا کردم.
سال ۱۳۷۶
ديشب و امروز در تهران و بسيارى از نقاط كشور باران و برف داشتيم؛ مقدارى از كمى باران را جبران كرد. پيش از ظهر، آقايان [غلامرضا] فروزش، [وزیر جهادسازندگی] و [رضا] امراللهى، [رییس سازمان انرژی اتمی] آمدند. كار مهمى نداشتند. بعد از ظهر، آقاى [عباس]آخوندى، [وزیر مسکن و شهرسازی] آمد؛ در مورد ساخت سالن براى اجلاس سران سازمان كنفرانس اسلامى و اصلاح ساختار مركز قم صحبت شد.
در گزارشها، پذيرش آقاى [بوریس]يلتسين، [رییسجمهور روسیه]، براى توسعه ناتو به شرق و نیز تحرك اعراب عليه اقدامات اسرایيل و مسأله دستگيرى متهمى از عوامل انفجار الخُبَر در كانادا و شايعه سفر من به حج در روزنامهها مورد توجه است. به خبرگزارى[جمهوری اسلامی(ایرنا)]، گفتم كه بگويد هنوز تصميمگيرى نشده است. محسن از مصر مراجعت كرده؛ وضع مصر و آثار باستانىاش براى او جالب است.