خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود.
متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۱۰ فروردین ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶ که برای نخستین بار در «انتخاب» منتشر می شود، در زیر آمده است:
سال ۱۳۷۱
ساعت نُه و نيم صبح به دفترم رسيدم. بعد از انجام كارهاى مانده، [آقايان سراجالدين كازروني، محسن نوربخش و محمدعلي نجفي]، وزيران مسكن و شهرسازي، امور اقتصاد و دارايي و آموزش و پرورش و [آقاي غلامحسين كرباسچي]، شهردار تهران آمدند. براى حل مشكلات مدارس غيرانتفاعى صحبت كرديم. سرانجام قرار شد به آنها زمين به نرخ منطقهاى و وام از تبصره 3 و مصالح ساختمانى بدهيم. دكتر [عبدالله] جاسبى، [رييس دانشگاه آزاد اسلامي] هم در جلسه بود؛ دانشگاه آزاد اسلامى ميخواهد 660 مدرسه [غيرانتفاعي] تأسيس كند.
علامه محمدتقى جعفرى آمد. از برنامههاى دولت تشكر كرد و از نپذيرفتن عضويت هيأت امناى فرهنگستان عذرخواهى نمود. توصيههايى براى كنترل كتابها از لحاظ اخلاقى و اقتصادى و همچنين توجه بيشتر به آذربايجان داشت. مقدارى دربارة آثار خودش توضيح داد.
آقايان [حسين] محلوجى، [وزير معادن و فلزات] و [علي] شمس اردكانى، [مديرعامل منطقه آزاد قشم] آمدند. گزارش اقدامات در جزيره قشم را دادند و براى گرفتن گاز و نفت براى صنايع استمداد كردند. اطلاع دادند كه قرارداد احداث اولين كارخانه سيمان هفتصد تُن را با چين، به قيمت حدود 9 ميليون مارك امضا كردهاند.
آقاى [علي] عبدالعلىزاده، نماينده اروميه، براى جلوگيرى از ردصلاحيتاش، تلفنى استمداد كرد. دكتر [حسن]حبيبى، [معاون اول رييسجمهور]، اطلاع داد كه او و [محمدرضا] بهزاديان درگير و مهدىپور و چند نفر ديگر صلاحيتشان رد شده است؛ تلفنى به آقاى [محمد]محمدى گيلانى، [دبير شوراي نگهبان] گفتم سعى كنند دفاع اينگونه افراد را بشنوند. ردصلاحيتها به افراط كشيده شده است.
از آقاى [محمدرضا] نعمتزاده، [وزير صنايع]، دربارة پيشبرد كار توسعه صنعت سيمان، تلفنى توضيح خواستم. آقاى [عبدالله] نورى، تلفنى گزارش وضع انتخابات را داد. آقاى [مهدي] كروبى، [رييس مجلس شوراي اسلامي]، تلفنى از روند بررسى صلاحيت نامزدها شكايت كرد و خواست كه من و رهبرى، براى جلوگيرى از ردصلاحيتها دخالت كنيم.
عصر آقاى دكتر [محمدحسين] عادلى، [رييس بانك مركزي] آمد و گزارش سفر به پاكستان جهت شركت در جلسه رؤساى بانكهاى مركزى اكو و موضوع تأسيس بانك اكو را داد. گفت تُركها كارشكنى مىكنند. در مورد اوضاع ارزى و ريالى كشور گزارش داد؛ از وضع اقتصادى كشور اظهار رضايت كرد.
افطار به خانه آمدم. باران مىباريد. عفت و سعيد و على هم بودند. فاطى امروز با هيأتى از دفتر ويژه بانوان، به دعوت حزب سوسيال دموكرات آلمان[غربي]، به اين كشور رفت. فائزه هم [براي مسابقات اسبدواني] به گنبد[كاووس] رفته است.
سال ۱۳۷۲
جنازه مرحوم صالحى را در خيابان مجاور نهاد رياست جمهوري تشييع كرديم. تا ساعت يازده براي آمادگي مصاحبهام مطالعه كردم. مصاحبه دو ساعتى با واحد مركزي خبر صداوسيما به مناسبت 12 فروردين[ روز جمهوري اسلامي] انجام دادم. به همين جهت ملاقات نگذاشته بودم. عصر هم كارها را انجام دادم و سرشب به خانه آمدم.
سال ۱۳۷۳
دکتر [حسن] روحانی، [دبیر شورای عالی امنیت ملی]، به دعوت رییس مجلس سوریه، عازم آن کشور است. دربارة مسائل احتمالی مورد مذاکره مشورت کرد. روابط دو جانبه، مسائل اعراب و فلسطین و لبنان و ترکیه و دربارة مسائل حج و سعودیها و راههای حل مشکل روابط صحبت کردیم.
آقای [هادی] نژاد حسینیان، [وزیر صنایع سنگین] آمد. دربارة صنایع سنگین و وضع صنعت خودروسازی و بازار و ده طرح مهم وزارت و مسأله ادغام وزارتخانهها صحبت شد.
عصر وزارت اطلاعات، در جلسه هیأت دولت، نحوه چاپ گذرنامههای جدید با ضریب امنیت بسیار بالا را توضیح داد. آییننامه صادرات و واردات را تصویب کردیم. دربارة حاجیهای متفرقه تصمیمگیری شد. شب به خانه آمدم. یاسر دیر آمد، تنها شام خوردم.
سال ۱۳۷۴
در خبرها تجاوز ترکیه به شمال عراق و مسائل افغانستان و فشار آمریکا به روسیه برای لغو قرارداد نیروگاه اتمی با ایران، موردتوجه است. آقای [عبدالنبی] نمازی، از عقیدتی سیاسی سپاه آمد. کارهای سازندگی کشور را تحسین کرد و پیشنهادهایی برای تبلیغات وسیع برای کارهای مهم دولت و اقدام برای گازرسانی و تربیت نیروی مناسب از روحانیت داشت.
آقای [رضا] امراللهی، [رئیس سازمان انرژی اتمی] آمد. از پیشنهاد [آقای هانس بلیکس]، رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی و یک استاد مهم آمریکایی – به نام لیمنات- برای میانجیگری بین ایران و آمریکا خبر داد. از امکان لغو قرارداد [احداث نیروگاه اتمی بوشهر] با روسیه از سوی ایران، اظهار نگرانی کرد. آقای [جواد] مقصودی، [رئیس ستاد برگزاری نماز جمعه تهران] آمد. گزارش نماز جمعه را داد و تأکید بر تبلیغات بیشتر و آنهم از تریبون نمازهای جمعه، با آگاهتر کردن ائمه جمعه داشت. از شایعات ناروا در مورد فوت احمد آقا ناراحت بود. آقای [سید رضا] زوارهای هم تلفنی خواستار مقابله با شایعاتی شد که ضدانقلاب، نظام را در این خصوص متهم میکند.
مسئولان سازمان بیمه مرکزی آمدند. از پیشرفت و سود بیمه گزارش دادند و برای توسعه بیشتر استمداد کردند. عصر به خانه آمدم. عفت و بچهها به گنبدکاووس رفتهاند. شب محسن پیش من آمد. درباره سیاستهای کشور صحبت کردیم. مواضع تند و رادیکالی در سیاست داخلی و خارجی را مزاحم توسعه و پیشرفت کشور میداند.
سال ۱۳۷۵
در منزل تنها بودم. همه بچهها در سفرند. در گزارشها مسئله [شیوع بیماری] جنون گاوی در انگلستان، همچنان موردتوجه است. قسمت عمده وقت را به مطالعه تاریخ گذراندم. با کمک مشهدی رجب، گلدانی را با استفاده از ماده جاذب رطوبت هوا تهیه کردیم. خاک گلدان را با این ماده برای آزمایش مخلوط کردیم.
خانم دکتر نسرین معظمی، با کشت نوعی میکروب در جزیره قشم، محصولی به دست آورده که در صورت مخلوط شدن با خاک، آب موردنیاز گیاه را از رطوبت هوا جذب میکند. برای آزمایش، مقداری با خود آوردهام.
سال ۱۳۷۶
[آقای یحیی آلاسحاق]، وزير بازرگانى، براى تبريك عيد و گزارش وضع خوب توزيع در ايام عيد آمد. سپس آقاى [علی] شمخانى، [فرمانده نیروی دریایی] آمد و درخواست كرد، در مراسمى كه براى معرفى قدرت دريایى ايران در سايه سازندگى دوران مسئوليت من مىگيرند، شركت كنم و اصرار داشت دست من را ببوسد كه براى حفظ شخصيت فرماندهان، مخالفت كردم. گفت در اهواز نذر كرده و عجيب كه آقای آلاسحاق هم همين اصرار را داشت و گفت تاكنون دست كسى را نبوسيده است. آقاى شمخانى خواست كه به سپاه بىتوجه نباشم؛ گرچه آنها در انتخابات مجلس بد عمل كردهاند.
آقاى [مرتضی] الويرى، [رییس سازمان مناطق آزاد تجاری] آمد. براى حل مشكلات فرهنگى و ادارى مناطق آزاد و رفع مزاحمتها استمداد كرد و خبر به ثمر رسيدن طرح توليد كريستال و لولههاى پيشرفته در قشم را داد و از مزاحمتهاى سپاه شكايت نمود.
آقاى [عباسعلی] وكيلى، [رییس ستاد رسیدگی به امور آزادگان] آمد و براى ايجاد مؤسسات اقتصادى براى آزادگان استمداد كرد. آقاى [سیدمحمد] اصغرى آمد. از نداشتن مسئوليت مناسب گلايه داشت و از احتمال دخالت در انتخابات به آن گونه كه در انتخابات مجلس شد اظهارنگرانى كرد و نيز از دخالت سپاه و ديگران در همدان عليه استاندار شكايت نمود.
آقاى [سیدهادی] خسروشاهى آمد. از اينكه وزارت امورخارجه كار مهمى به او مراجعت نمىكند، گله كرد و خواست كه سفير در تركيه يا لندن يا مصر شود و گفت، دانشگاه آكسفورد او را دعوت به تدريس كرده است. مقدارى از روزنامههاى تركيه و عربى را آورد كه دربارة من مطالبى نوشته بودند. خواست كه به وزارت ارشاد بگويم، كتابهايي كه دربارة سيد جمالالدين اسدآبادى نوشته است، چاپ كند. عصر در جلسه هیأت دولت چند مصوبه داشتيم.