پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
محمدعلی بهمنی قاجار: در سال ۱۳۳۱ خورشیدی دولت عراق وارد مساله بحرین شد و تلاش کرد تا با شناسایی بحرین به عنوان یک کشور مستقل، حاکمیت ایران بر بحرین را زیر سوال ببرد. این اقدام با واکنش دولت و افکار عمومی ایران مواجه گردید، از جمله در اقدامی جالب، یک نفر پیراهن دوز به نام احمد صایب نوری طی نامهای به محمدرضا شاه به تاریخ ۱۳/۲/۳۱ اعلام آمادگی کرد که نوری سعید نخست وزیر وقت عراق را به سبب اقدام علیه حاکمیت ایران بربحرین به مجازات برساند.
متن نامه این جوان ایرانی که نمونهای از احساسات توده مردم ایران به مساله بحرین و تمامیت ارضی و حدود تاریخی ایران است و اینجانب آن را در جلد سوم کتاب تمامیت ارضی ایران در دوران پهلوی (بحرین) درج کرده ام، در ذیل میآید:
۳۱/۲/۳۱
اعلیحضرت همایون شاهنشاهی
پس از ادای احترامات فایقه به عرض عالی میرسانم
در این موقع حساس که ملت قهرمان ایران به رهبری آن جناب مبارزه دامنه داری را با دشمنان دیرین خود آغاز کرده اند دیگر اجازه نخواهند داد که دشمن زخم خورده و غاصبی که چند صباحی به طور غاصبانه و غیر مستقیم توسط شیخ منحوسی بر جزیی از خاک ایران حکومت میکند، امروز هم حکومت کند و علنا اعلام کند که بحرین تحت قیمومیت انگلستان است و نوکر مارک دار خود نوری سعید را که در نزد ملت عراق هم منفور میباشد را عامل اجرای نقشههای خود کرده و اتحادیه شیخ نشینهای خلیج فارس تشکیل بدهند.
اعلیحضرتا
فدوی به نام یک جوان ایرانی از شما تقاضا میکنم که به من کمک کرده و یک قبضه اسلحه کمری به بنده بدهید تا نوری سعید را برای عبرت جهانیان در راه میهن و ملت عزیزم قربانی کنم و خودم هم قربانی شوم.
من فکر میکنم این ترور نتیجه خوبی داشته باشد، زیرا با این ترور، جهانیان میفهمند که ایرانی در مقابل دشمنان بیدار است و به هر نحوی که باشد از میهن خود دفاع میکند و میفهمند که بحرین را از ایران نمیشود جدا کرد و در ضمن برادران بحرینی و قفقازی و بلوچستانی و تاجیکستانی و افغانستانی با شنیدن این خبر میفهمند که برادران ایرانی آنها را فراموش نکرده و در نتیجه آنها هم به فکر الحاق به میهن خود میافتند و این خود تاثیر به سزایی دارد.
پاینده ایران در سایه تعالیم نورانی اسلام
احمد صایب نوری
به امید روزی که اسلحه به دست گرفته و به صوب ماموریت خود حرکت کنم.
آدرس: تهران – خیابان بهارستان – مقابل ژاله – پیراهن دوزی شاهین – جنب پمپ بنزین – احمد صایب نوری