arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۴۶۲۵۸
تاریخ انتشار: ۱۰ : ۱۴ - ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹

حملات اسرائیل به مواضع ایران در سوریه؛ تا کی؟ تا کجا؟

سید هادی برهانی استاد مطالعات اسرائیل دانشگاه تهران در یادداشتی برای سایت «سیاست پارسی» آورده است: اینک سوال اساسی این است که چرا افکار عمومی در سطوح مختلف نسبت به حضور ایران در سوریه منفی شده و حساسیتی نسبت به حملات نظامی یک طرفه اسرائیل علیه آن نشان نمی‌دهد؟ چرا افکار عمومی اسرائیل این حملات را ضرورتی برای درهم کوبیدن برنامه یهودستیزانه ایران و نابود کردن یهودیان به‌شمار می آورد؟ چرا افکار عمومی کشورهای منطقه (به ویژه افکار عمومی کشورهای عربی) که همواره نسبت به حملات اسرائیل حساس بودند امروزه از حملات نظامی اسرائیل به مواضع ایران استقبال می کنند؟
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

آنسوی حملات اسرائیل به مواضع ایران در سوریه و متحدان‌اش در سوریه / حملات اسرائیل به مواضع ایران در سوریه؛ تا کی؟ تا کجا؟ / چرا افکار عمومی داخلی نسبت به حملات اسرائیل در سوریه بی تفاوت هستند؟

سید هادی برهانی: حملات نظامی اسرائیل به مواضع ایران و متحدان آن در روزها و هفته های اخیر شدت یافته است. تنها در عرض چند روز این مواضع در مناطق مختلف سوریه، در دمشق، در تدمر، در حمص، در مناطق مرزی همجوار لبنان و امروز در قنیطره هدف قرار گرفته اند. همزمان وزیر دفاع اسرائیل، نفتالی بنت، نیز رسما اعلام نمود اسرائیل مرحله جدیدی از عملیات علیه ایران را شروع کرده است. هدف مرحله جدید بیرون راندن ایران از سوریه، و نه فقط متوقف کردن آن، اعلام شده است.

  • یک بعد قابل تامل این تحول نظامی خطیر زمان آن است: چند ماهی است جهان و منطقه وارد عصر کرونا شده اند. خطر کرونا و اولویت آن موجب شده است کشورهای جهان اولویت‌های دیگر و درگیری‌های دیگر را کنار گذارده و به جنگ کرونا بروند. در این عصر اولویت‌های نظامی و امنیتی متحول شده و کشورها عمدتا به دنبال کاهش تنش و و فروکاستن از درگیری‌ها می‌باشند. ارتش و نیروهای نظامی نیز در کشورهای بسیاری به‌سوی جنگ با کرونا گسیل شده و ظرفیت آنها در صحنه داخلی و بهداشتی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
  • اسرائیل برخلاف روندهای بین‌المللی مزبور حملات نظامی خود را تشدید نموده و مرحله جدید و شدیدتری را آغاز کرده است. این امر نشان دهنده اهمیت ابزارهای نظامی، جنگ و تنش برای پیشبرد اهداف اسرائیل در منطقه است. این البته اتفاق جدیدی در منطقه نیست. در طول همه سالهای گذشته از عمر این رژیم ظرفیتهای نظامی نقش سرنوشت سازی در پیشبرد اهداف اسرائیل ایفا نموده اند.
  • یک عامل اساسی استمرار این روند در منطقه برتری نظامی و اطلاعاتی اسرائیل بر رقیبان و دشمنان است. از ابتدا رژیم صهیونیستی به این مهم توجه داشته و از طریق پیگیری سیاست دفاعی و خارجی فعالی تداوم آن را تضمین کرده است. پایه اصلی این سیاست حفظ و تقویت روابط مستحکم با قدرتهای نظامی بزرگ و تولیدکنندگان اصلی سلاحهای پیشرفته در جهان است. به دلیل این روابط اسرائیل می تواند تقریبا هر سلاح پیشرفته ای، به ویژه تسلیحات پیشرفته آمریکایی، را که مایل باشد تامین نماید. و مهمتر اینکه به دلیل همین روابط می تواند مانع فروش این سلاحها به رقبا و دشمنان خود در منطقه شود. تحریم تسلیحاتی ایران و مشکلات موجود در فروش و تحویل موشکهای اس ۳۰۰ و اس ۴۰۰ روسیه به ایران نمونه خوبی از این واقعیت است.
  • به دلیل وجود این نابرابری در توان نظامی و عملیاتی طرفین، کشورهای منطقه (به رغم فداکاری‌ها، دلاوری‌ها و پیروزی‌های محدود) هیچگاه نتوانسته اند پاسخ محکم و پشیمان کننده ای به حملات نظامی اسرائیل فراهم کنند. پاسخی که به اسرائیل نشان دهد هزینه حملات نظامی می تواند بیش از منافع آن باشد. براساس معادلات و محاسبات نظامی تا چنین پاسخی قابل ارائه نباشد حملات اسرائیل و استفاده این رژیم از ظرفیت نظامی خود برای نابودکردن توان مخالفان ادامه خواهد یافت. متاسفانه در شرایط کنونی هیچ چشم انداز روشنی برای تغییر این معادله دیده نمی شود.
  • اما جنگ و استفاده از تسلیحات جنگی فقط تابع معادلات و محاسبات نظامی نیست: امروزه کسب مجوز و مشروعیت استفاده از تسلیحات و جنگ (معادلات سیاسی و حقوقی) به اندازه معادلات نظامی اهمیت دارد. پس از جنگهای فاجعه بار اول و دوم جهانی، تجاوز نظامی، تشدید خشونت و استفاده از تسلیحات به امری بشدت مذموم و محکوم تبدیل شده است. افکار عمومی جهانی به درستی دریافته اند استفاده از سلاح‌های پیشرفته می تواند تا چه اندازه خطرناک و ویران کننده باشد. در این عصر دولتها برای جنگ و استفاده از سلاح با محدودیتها و مقاومتهای جدی روبرو می باشند. علاوه بر افکار عمومی، که امروزه قدرت بسیار بزرگی است، حقوق بین الملل و سازمان ملل نیز این امکان را کاملا محدود نموده است. امروزه دولتها نمی توانند به صرف اینکه تسلیحات بهتری دارند از آن استفاده نمایند. استفاده از این تسلیحات به موافقت افکار عمومی (یا حداقل عدم مخالفت آن) و مشروعیت بین المللی نیاز دارد. امروزه هیچ عملیات نظامی موفقی بدون فراهم آمدن این مقدمات قابل تصور نیست.
  • اسرائیل از این محدودیتها و موانع مستثنی نیست. نه تنها مستثنی نیست بلکه به دلیل سابقه طولانی نظامی گری و حملات نظامی مستمر و مکرر زیر ذره بین جامعه جهانی قرار دارد. اسرائیل برای استفاده از سلاحهای پیشرفته خود علیه ایران (برای مثال) به موافقت افکار عمومی در سطوح مختلف ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی (به ویژه افکار عمومی کشورهای غربی) نیاز مبرم دارد. بدون این موافقت دست بردن به اسلحه می تواند برای اسرائیل زیانبار و هزینه ساز باشد.
  • نتایج یک نظرسنجی که هفته گذشته از سوی فيصل القاسم مجری معروف شبکه عربی الجزیره برگزار شد، نشان می دهد ۷۹ درصد شرکت کنندگان از حملات اسرائیل علیه مواضع ایران و هم پیمانان در سوریه حمایت می‌کنند. این نتایج محصول یک نظرسنجی دقیق نیست اما منابع دیگری، از جمله نظرسنجی مرکز معتبر المرکز العربي للابحاث و دراسة السياسات با عنوان الموشر العربی، نارضایتی گسترده افکار عمومی کشورهای خاورمیانه عربی از سیاست‌های ایران در سوریه و منطقه را تایید می کند. اخبار واصله از اسرائیل نیز حاکی از آن است که این حملات نه تنها محبوب بلکه محبوبیت آفرین است. اینک این حملات به یکی از راههای افزایش محبوبیت نتانیاهو و بالابردن حمایت افکار عمومی و رای دهندگان اسرائیلی از دولت او بدل شده است. افکار عمومی کشورهای غربی نیز شرایط مشابهی را تجربه می کند. این حملات خشن و تنش ساز تاثیری منفی بر افکار عمومی در غرب ندارد. وضعیت افکار عمومی در داخل کشور نیز قابل تامل است. افکار عمومی در ایران نیز از نقطه مطلوب فاصله گرفته و امکان پاسخ‌های محکم و قاطع به حملات اسرائیل را محدود نموده است. این وضعیت و این مقدمه است که به اسرائیل اجازه می دهد به راحتی از سلاحهای پیشرفته خود علیه مواضع ایران در سوریه استفاده نماید و از عواقب منفی چنین جنگ طلبی‌ها و خشونت ورزیهایی در افکار عمومی مصون و محفوظ باشد.
  • اینک سوال اساسی این است که چرا افکار عمومی در سطوح مختلف نسبت به حضور ایران در سوریه منفی شده و حساسیتی نسبت به حملات نظامی یک طرفه اسرائیل علیه آن نشان نمی‌دهد؟ چرا افکار عمومی اسرائیل این حملات را ضرورتی برای درهم کوبیدن برنامه «یهودستیزانه» ایران به‌شمار می آورد؟ چرا افکار عمومی کشورهای منطقه (به ویژه افکار عمومی کشورهای عربی) که همواره نسبت به حملات اسرائیل حساس بودند امروزه از حملات نظامی اسرائیل به مواضع ایران استقبال می کنند؟ آیا این تحول خطیر و بی سابقه نتیجه سیاست‌های ایران در منطقه است؟ سیاست‌هایی که از نظر بسیاری از آنها هجوم نیروهای نظامی شیعه علیه مواضع اهل تسنن در منطقه قلمداد شده است. چرا افکار عمومی کشورهای غربی که جنگ طلبی، حملات نظامی و تشدید تنش در خاورمیانه را خطری برای صلح و امنیت در جهان می داند به راحتی از کنار صدها حملات نظامی اسرائیل به سوریه می گذرد؟
  • پاسخ به این سوال می تواند کاملا ساده و مشخص باشد: منفی نگری افکار عمومی نسبت به حضور جمهوری اسلامی ایران در سوریه و عدم مخالفت آنان با حملات نظامی اسرائیل محصول تبلیغات رسانه‌های صهیونیستی است. قابل انکار نیست صهیونیسم و اسرائیل در رسانه‌های بین المللی نفوذ قابل توجهی دارند و می توانند از نفوذ خود به نفع اهداف اسرائیل، توجیه حملات نظامی به مواضع ایران برای مثال، استفاده نمایند. این پاسخ می تواند درست باشد اما درستی آن در گرو پاسخ منفی به یک سوال اساسی تر است: آیا مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال کشورهای منطقه و سیاست‌های منطقه ای آن (به ویژه در سال‌های اخیر) در شکل گرفتن چنین تصویری از ایران و حضور آن در منطقه هیچ نقشی نداشته است؟

آنسوی حملات اسرائیل به مواضع ایران در سوریه و متحدان‌اش در سوریه / حملات اسرائیل به مواضع ایران در سوریه؛ تا کی؟ تا کجا؟ / چرا افکار عمومی داخلی نسبت به حملات اسرائیل در سوریه بی تفاوت هستند؟

سید هادی برهانی: استاد مطالعات اسرائیل در دانشگاه تهران، دانشکده مطالعات جهان

منبع: سایت سیاست پارسی

نظرات بینندگان