رضا کدخدازاده: دوشنبه 22 اردیبهشت سالجاری طی خبری جنجالی اعلام شد که «وزیر صنعت، معدن و تجارت، با حکمی از سوی رئیس جمهور، برکنار شد». اگرچه در میان دولتهای دوازدهگانۀ جمهوری اسلامی ایران، دولت دوم حسن روحانی (تا این لحظه) با پنج استیضاح از سوی مجلس شورای اسلامی، در این زمینه رکورددار محسوب میشود، اما برکناری یک وزیر از سوی رئیس جمهور، آن هم در شرایطی که در ماههای پایانی دولت به سر میبریم -و در این مواقع روسای دولت معمولاً تغییرات کمتری در کابینه انجام میدهند- خود به تنهایی جنجالی به حساب میآید. با این حال، جنجالی بودنِ این اتفاق در همین خبر ختم نشد و جنجال بیشتر با نامۀ سرگشادۀ «رضا رحمانی» عزلشده و سپس جوابیه دفتر رئیسجمهوری به او رخ داد. در این جوابیۀ کمسابقه و نسبتاً تند آمده است اظهارات وزیر سابق صمت و طرح برخی ادعاهای خلاف واقع در خصوص رئیسدفتر رئیسجمهور در نامۀ منتشر شده، به منظور گمراهسازی و تشویش اذهان عمومی بیان شده است.
رحمانی در نامۀ منتشرهاش، مدعی شده بود که «واعظی -رئیسدفتر رئیسجمهور- از وی خواسته با نمایندگان مجلس و خصوصاً «نمایندگان آذریزبان» برای تصویب تشکیل وزارت بازرگانی لابی کند اما رحمانی در جواب گفته است: مجلس زیر نظر بنده نیست». از محتوای نامه برمیآید که رحمانی خواسته بگوید که او برای «استعفا دادن» تحت فشار قرار داشته و علت این برکناری بیسابقه در دولت حسن روحانی، در واقع عدم پذیرش این تصمیم از سوی او بوده است. اما رحمانی برای این کار، یک رندی سخیفی انجام داده و آن اینکه در همان پاراگراف اول نامۀ خود، مولفۀ قومیت را به بازی گرفته است؛ تا به مانند برخی از سیاستبازان کممایه در سالهای اخیر -که استفادۀ ابزاری آنها از عامل قومیت، در واقع نه برای استیفای خواستههای قومیتی، بلکه صرفاً به جهت افزایش هزینۀ برخورد و واکنش نسبت به آنها است- از مولفۀ مزبور بهره گیرد. چنانچه در چند سال اخیر شاهد بودهایم که برخی از اهالی سیاست نیز چنین کردهاند و خاصّه در زمانی که رسواییای به بار آوردهاند فوراً مولفۀ قومیت را به بازی گرفتهاند تا از آن فرار کنند. البته در اغلب موارد، این افراد با رسوایی دیگری مواجه شدند! چنانچه به عنوان مثال در ماجرای تخلف گمرکی «نمایندۀ سراوان» وی علت برخورد زنندهاش با کارمند گمرک را توهین قومیتی و مذهبی کارمند به او عنوان کرد، حال آنکه کمی بعد مشخص شد، کارمند مزبور نیز همقوم و مذهب او بوده است!
با وجود اینکه زمان زیادی از نامهبازیهای اخیر در ماجرای برکناری وزیر صمت نگذشته، اما این رخداد با توجه به کمسابقه بودن و لحن تند آنها، از سوی رسانههای معاند دستمایۀ تمسخر و تخریب کشور قرار گرفته است. حال این سوال پیش میآید که اساساً این ماجرای اخیر چرا پیش آمده است؟! اگر بخواهیم به خلاصهترین شکل ممکن به این سوال پاسخ بدهیم باید به بیتی از «صائب تبریزی» بزرگترین غزلسرای ایرانی سدۀ یازدهم هجری اشاره کنیم که در زبان فارسی در قالب ضربالمثل «خشت اول چون نهد معمار کج؛ تا ثریا می رود دیوار کج» نیز به کار میرود:
«چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج / گر رساند بر فلک، باشد همان دیوار کج
میکند یک جانب از خوان تهی سرپوش را / هر سبکمغزی که بر سر مینهد دستار کج»
در واقع، از همان ابتدا، مولفۀ قومیت بود که اساسِ گزینش فردی دارای سوءمدیریت فراوان و فاقد توانایی کافی برای ادارۀ وزرات مهم «صنعت، معدن و تجارت» شد و انتخاب «رضا رحمانی» را باید حاصل تحمیل او به دولت از طریق مصاحبهها و جنجالهای برخی از نمایندگان مجلس به ویژه یکی از آنها که در ردای نایبرئیسی مجلس، رسماً اعلام کرد «اگر دولت وزیر تُرک نداشته باشد عکسالعمل نشان میدهیم» دانست! در واقع میتوان گفت نایب رئیس پارلمان کشور در اقدامی کاملاً خلافآمد تاریخ دور و دراز ایران، انتصاب یک فرد بر اساس مولفۀ قومیت را برای اولین بار در تاریخ کشور در دستور کار قرار داد! این امر زمانی قابل تاملتر میشود که بدانیم قریب به هزار سال پیش، اندیشمند و وزیر مدبّر ایرانی در عصر سلجوقی، نسبت به مخاطرات قومیتی کردن سپهر سیاسی کشور، هشدار داده و مینویسد: «چون لشکر همه از یک نوع [قوم] باشد، از آن خطرها خیزد و تخلیط باید کنند و از هر جنسی باید باشند».
البته که از این دوستان انتظار نمیرود با متون سیاسی کلاسیک کشور خود آشنایی داشته باشند، اما دستکم این انتظار میرود که از سرنوشت کشورهایی که به خاطر افتادن به ورطۀ قومیتی کردن سپهر سیاسی خود روزگار اسفناکی را میگذرانند، عبرت بگیرند. نمونهاش لبنان که قوای سیاسی خود را بر اساس مولفۀ قومیت و مذهب تقسیم کرده و امروز میبینیم که عمر دولتهای آن هیچگاه به زمان مقرر نمیرسد و ثبات سیاسی یکی، دو ساله نیز برای شهروندان این کشور به رویا میمانَد! یا بیخ گوش ما، کشور افغانستان که کنشگری سیاسی در آن، رسماً قوم و قبیلهای یا به تعبیر خودشان «لوئیجرگه»ای است؛ هر وقت رایگیری برگزار میشود، به تعداد کاندیداها، اعلام پیروزی در انتخابات صورت میگیرد! دست آخر با ریش گرو گذاشتن آمریکا و ایران و دیگر قدرتهای منطقه، دولت به اصطلاح «وحدت ملی»ای متشکل از مدعیان تشکیل میشود که طبیعی است در چنین قوۀ مجریهای، در مورد مسائل گوناگون با یکدیگر دچار اختلاف نظر و در نتیجه کشور با عدم ثبات سیاسی روبرو میشود.
با این حال، اینکه عدهای از سیاسیون ما همچنان تلاش میکنند ایران متحد و یکپارچه در هزارههای تاریخ را به سرنوشت کشورهای مزبور دچار کنند جای بسی تامل است! حاصل این کنشگری و آلودن سپهر سیاست به مولفۀ قومیت در ایران نیز همین است که اکنون مشاهده میکنیم: اینکه یکی از فاجعهآمیزترین وزراتهای تاریخ جمهوری اسلامی ایران، از انتصاب گرفته تا عملکرد آن با «پراید 90 میلیونی» و حالا هم که برکناری عجیب و نامهنگاریهای عجیبتر؛ همه و همه ریشه در همان خشت اولی دارد که عدهای آن را کج گذاشتند و ملاک گزینش وزیر صمت را بازیهای سخیف قومیتی قرار دادند. امید است که دوستان دستکم از این یک مورد تلخ، عبرت بگیرند و از فجایع مشابه بعدی پیشگیری کنند!
در پایان، یک نکته نیز لازم به یادآوری است و آن اینکه در روزهای اخیر و در پی حواشی برکناری رحمانی، برخی از رسانهها به اشتباه همچنان از یک فراکسیون قومیتی نام میبرند؛ حال آنکه این فراکسیون در همان ابتدای خبر تاسیس آن و در پی روشنگری دلسوزان کشور، خاصّه خودِ «آذریها»، مسئولان ارشد کشور متوجه مخاطرات جدی تاسیس چنین فراکسیونی شدند و در نهایت نیز از اعتبار افتاد. «منصور حقیقتپور» مشاور رئیس مجلس که خودش نیز آذری است، در مصاحبهای اعلام کرد «نهادهای ارشد نظام با تشکیل فراکسیونهای قومیتی مخالفت کردند». چندی بعد، بهروز نعمتی -سخنگوی هیئت رئیسه مجلس- تشکیل فراکسیون قومیتی در مجلس را اشتباهی عنوان کرد که نباید اتفاق میافتاد. در نهایت نیز «زهرا ساعی» که به عنوان سخنگوی فراکسیون مزبور انتخاب شده بود، طی مصاحبهای ضمن اذعان به اشتباه بودنِ تاسیس فراکسیون قومیتی در مجلس، اعلام کرد «هیات رییسه، مجوز تاسیس به هیچ فراکسیون قومیتیای را نداده است». هر چند به دلیل نزدیک شدن به ایام انتخابات برخی از نمایندگان همچنان سعی کردند از نمد رویای قبیلهای کردن پارلمان کشور برای صندوق رای خود نمدی ببافند، اما خوشبختانه اجازۀ تاسیس چنین فراکسیونی از همان ابتدا داده نشد و رسانهها و فعالان عرصۀ خبر باید دقت بیشتری در این زمینه داشته باشند و به فراکسیونی که وجود خارجی ندارد رسمیت ندهند. ضمن اینکه اغلب بازیگران فراکسیون مزبور یا به علت عدم تایید صلاحیت یا به علت رای نیاوردن برای دور بعد مجلس، به ناگهان تمام بازیهای قومیتیشان را از یاد بردهاند و این روزها آرام و بیحاشیه، مشغول فعالیتهای اقتصادی خود هستند!
رضا کدخدازاده؛ کارشناس ارشد علوم سیاسی و پژوهشگر مطالعات قومی