پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
به گزارش «انتخاب»؛ متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
كاركنان سازمان اسناد ملى آمدند. آقاى [محمد] عباسى گزارش اقدامات را داد و من تشويقشان كردم. بخشى از اسناد مهم را كه آورده بودند، ديدم.
آقايان [محمدعلي] شرعى و مرتضى نبوى آمدند. براى مدارس قم كه مىسازند و براى روزنامه رسالت كمك خواستند و راجع به امور مجلس نظر خواستند؛ از نتيجه انتخابات مجلس خيلى راضياند.
خانم [مريم] بهروزى، [دبيركل جامعه زينب(س)] آمد. براى جامعه زينب كمك خواست و براى سياست نمايندگان در مجلس نظر خواست. آقاى [سيد محمد] اصغرى، [سرپرست موسسه كيهان] آمد. از عدم انتخاب ناراحت است و از اينكه در گروه نامزدان مجمع روحانيون مبارز بوده و با جامعه روحانيت مبارز نبوده، پشيمان است؛ خصوصاً كه مىداند ابتدا جامعه روحانيت نام او را گذاشته بودند و پس از اينكه در ليست مجمع روحانيون گنجانده شد، حذف كردند. از كمى اختيارات در كيهان و مخصوصاً نشريه كيهان هوايى ناراحت است؛ از من خواست كه علاج كنم. ضمناً خواهان شغلى در رابطه با خود من است. توصيه داشت كه به آقاى [مهدي] كروبى و... كمك كنم.
آقاى [غلامعلي] شهركى، نماينده سابق زابل آمد. از عدم انتخاب ناراضى است و براى شغل استمداد دارد. از امام جمعه زاهدان شكايت دارد. آقاى [اسحاق] جهانگيرى آمد. در مورد انتخاب مسئوليت مشورت كرد. از چند وزير پيشنهاد دارد. توصيه داشت كه كارى براى كمك به تندروها بكنم.آقاى [سيد جليل] سيدزاده، نماينده سابق باختران[= كرمانشاه] آمد. از عدم توفيق در انتخابات سخت ناراحت است و دربارة انتخاب مسئوليت مشورت كرد.
ظهر عفت در دفترم بود. عصر شوراى اقتصاد جلسه داشت. تا ساعت نُه شب كارها را انجام دادم و به خانه آمدم. آقاى [محمدرضا] توسلى آمد. براى سفر به آلمان جهت شركت در سمينار حج نظر خواست و براى كمك به تندروها استمداد كرد؛ منجمله آقاى [سيد محمد] خاتمى، [وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي] كه تحت فشار است.
با دكتر ولايتى دربارة پيگيرى ميانجيگرى در منطقه قرهباغ، نخجوان و مسايل لبنان، تلفنى صحبت كردم.
سال ۱۳۷۲
بعد از نماز صبح و استحمام، براى اولين بار در دوره رياست جمهورى، به خاطر رفع خستگى به دليل ماندن چند روز و شب متوالى در محل كار و نرفتن به خانه و بيرون، نيم ساعتى در باغچه دفتر قدم زدم.
مديران وزارت معادن و فلزات آمدند. آقاى [حسين] محلوجى، [وزير معادن و فلزات] گزارش موفقيتها را داد كه خيلى خوب است و من تشويقشان كردم. دكتر [رضا] ملكزاده، [وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي] و دكتر [سيدمرتضي]آذرنوش، [معاون غذا و دارو] آمدند. از كمبود دارو در صورت عدم سرعت در دادن ارز و تسهيلات ادارى اظهار نگرانى كردند؛ قول مساعدت دادم.
[آقای بهاءالدين يوسف حبيبي]، وزير صنايع و تكنولوژى اندونزى آمد. آدم باحال و جالبى است. توضيحاتى دربارة توجه به اسلام و انسانيت و تكنولوژى در اندونزى داد و از پيشرفت ايران و همكارىهاى آينده اظهار مسرت كرد.
آقاى [جليل] بشارتى، [رييس دفتر امور] مناطق محروم [نهاد رياستجمهوري] آمد. گزارش اقدامات محروميتزدايي را داد و استمداد داشت. گروهى از فرماندهان سپاه آمدند. در مورد معاملات مرزى با عراق و نحوه استفاده از آن براى حضور مناسب اطلاعاتى در داخل عراق توضيح دادند و براى تسهيل ارسال نفت به افغانستان استمداد نمودند.
ظهر مهدى و فرشته آمدند. ناهار با هم خورديم. خداحافظى كردند و براى سفر حج رفتند. عفت از لندن تلفن كرد و اجازه گرفت كه احتمالاً از آنجا به مكه برود.
عصر شوراى عالى ادارى جلسه داشت. تسريع در صدور مجوزهاى صنعتى و توليدى ديگر و صدور اسناد املاك تصويب شد و بحث ارزيابى كاركنان دولت شروع شد. شب را در دفترم ماندم.
سال ۱۳۷۳
صبح از منزل به سازمان بورس اوراق بهادار تهران رفتیم. دربارة برنامه، عملکرد و نیازها توضیحات دادند. سپس سیستم کامپیوتری را که تازگی تکمیلشده، افتتاح کردیم. دور تالار بورس، برنامه کیفیت انجام معاملات و نمایش کامپیوتری را دیدیم؛ جالب است. تعداد چهار هزار سهم، از شرکت روغننباتی پارس را هدیه کردند که بلافاصله به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و آسایشگاه معلولان کهریزک و بیماران کلیوی و جذامی و تالاسمی بخشیدم. سخنرانی تشویقآمیز کردم و با دو سه نفر از کارگزاران، دربارة چگونگی کارشان صحبت نمودم.
به دفترم رفتم. مهندس [میرحسین] موسوی، [مشاور سیاسی رییسجمهور] آمد. دربارة مؤسسات اعتباری و آزادی انتخابات آینده و گرفتن برنامه خاص برای دولت از صداوسیما، پیشنهادهایی داشت. گفت در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری، کاندیدا نخواهد شد.
دکتر [حسن] حبیبی، [معاون اول رییسجمهور] آمد. در مورد خانههای سازمانی برای وزرا و استراحتگاه رامسر و خانههای سازمانی کادر علمی فرهنگستانها و تبلیغات دولت مذاکره شد. عصر در بخشی از جلسه هیأت دولت شرکت کردم. آقای میرزاده، [معاون اجرایی رییسجمهور] و حسین [مرعشی] و [علیمحمد] بشارتی، [وزیر کشور]، راجع به تعیین استاندار کرمان صحبت کردند. محمدی از وزارت اطلاعات آمد و تحلیلهایی ارائه داد.
سال ۱۳۷۴
صبح از منزل به سازمان بورس اوراق بهادار تهران رفتیم. دربارة برنامه، عملکرد و نیازها توضیحات دادند. سپس سیستم کامپیوتری را که تازگی تکمیلشده، افتتاح کردیم. دور تالار بورس، برنامه کیفیت انجام معاملات و نمایش کامپیوتری را دیدیم؛ جالب است. تعداد چهار هزار سهم، از شرکت روغننباتی پارس را هدیه کردند که بلافاصله به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و آسایشگاه معلولان کهریزک و بیماران کلیوی و جذامی و تالاسمی بخشیدم. سخنرانی تشویقآمیز کردم و با دو سه نفر از کارگزاران، دربارة چگونگی کارشان صحبت نمودم.
به دفترم رفتم. مهندس [میرحسین] موسوی، [مشاور سیاسی رییسجمهور] آمد. دربارة مؤسسات اعتباری و آزادی انتخابات آینده و گرفتن برنامه خاص برای دولت از صداوسیما، پیشنهادهایی داشت. گفت در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری، کاندیدا نخواهد شد.
دکتر [حسن] حبیبی، [معاون اول رییسجمهور] آمد. در مورد خانههای سازمانی برای وزرا و استراحتگاه رامسر و خانههای سازمانی کادر علمی فرهنگستانها و تبلیغات دولت مذاکره شد. عصر در بخشی از جلسه هیأت دولت شرکت کردم. آقای میرزاده، [معاون اجرایی رییسجمهور] و حسین [مرعشی] و [علیمحمد] بشارتی، [وزیر کشور]، راجع به تعیین استاندار کرمان صحبت کردند. محمدی از وزارت اطلاعات آمد و تحلیلهایی ارائه داد.
سال ۱۳۷۵
در گزارشها، مسأله سفر [هلموت] کهل به آمریکا و مذاکرات دربارة هماهنگی اروپا با آمریکا در تحریم ایران مورد توجه است که ظاهراً آمریکا باز هم ناموفق است. در خانه بودم. وقت به مطالعه و استراحت گذشت. ظهر بچهها جمع بودند و عصر همشیرهها، فاطمه و طیبه آمدند.
شام بچهها از رستوران پارک قیطریه، دیزی خریده بودند. فاطی، [رئیس بنیاد بیماریهای خاص]، برای ساخت مرکزی برای مجموعه انجمنهای امدادی و خیریه و نیز لزوم آزمایشها برای پیشگیری از بیماری تالاسمی استمداد کرد.
سال ۱۳۷۶
صبح براى مراسم افتتاح 240 هزار شماره تلفن و سرويس پُستبانك مكانيزه، از منزل به مركز مخابرات در جنوب شهر رفتيم. پرده از دو لوح برداشتم و يك حساب اندوخته پُستبانك به نام من باز شد؛ اولين حساب. گزارش آقايان جوادى، [مدیرعامل شرکت پُست بانک]، رشتى، [مدیرعامل شرکت مخابرات استان تهران] و غرضى، [وزیر پُست و تلگراف و تلفن] را شنيديم و نشان [خدمت] به [آقای مجید ملکیتبار]، معاونت پُست اهدا كردم. سخنرانىكوتاهى در مزاياى توسعه مخابرات و پُست داشتم. فيلمى ديديم از مجموعه برنامههایىكه در طول سالهاى گذشته در مراسم بهرهبردارى بودهام.
به دفترم رفتم. متن تبريك به آقاى [سیدمحمد] خاتمى، [رییسجمهور منتخب] را نوشتم؛ متنى كه دفتر تهيه كرده بود، نپسنديدم. مصاحبه مطبوعاتى با خبرنگاران داخلى و خارجى داشتم؛ حدود 300 خبرنگار از سراسر دنيا بودند. دو ساعت به دهها سؤال جواب دادم و هنوز 30 سئوال باقى مانده بودكه وقت تمام شد.
انتخابات ايران، برايشان خيلى مهم است و تفسيرشان اين است كه رأى قاطع مردم در [انتخابات ریاستجمهوری در] مخالفت با سياستهاى حاكميت است و اكثراً آن را تأييد سياستها و روش توسعه همهجانبه دولت سازندگي معرفى مىكردند. براى رد نظرات آنها توضيح دادم. تفسيرهاى مراكز خبرى و محافل سياسى دنيا همه جا همين است.
عصر آقاى [محمد] فروزنده، [وزیر دفاع]، براى مشورت در مورد مصالحه و شكايت از اقدام ستادكل [نیروهای مسلح] آمد. در جلسه هیأت دولت چند مصوبه داشتيم. آقايان [محسن] نوربخش و [غلامحسین] كرباسچى آمدند و راجع به رياست مجلس صحبت كردند؛ نگران بودند كه رهبرى دستور حمايت از آقاى ناطق بدهند. آقاى [سیدمحمد] خاتمى آمد. از كمكهاى من تشكر كرد و دربارة مواضع آينده مشورت نمود كه بناست پس فردا در مصاحبه مطبوعاتى اعلان شود. گزارش مذاكراتش را با رهبرى داد و اجازه خواست كه براى رفع ابهامها مرتباً با من تماس بگيرد.
شب میهمان رهبرى بودم. دربارة انتخابات [ریاست جمهوری] صحبت شد و ايشان از نتايج انتخابات اظهار رضايت كردند و گفتند، اكنون از فرض پيروزى انتخاب آقاى ناطق [نوری] راحتترند. دربارة رياست مجلس، از من خواستند كه براى ادامه رياست آقاى ناطق كمك كنم. در مورد آلمان، ايشان رضايت به اجازه مراجعت سفير آلمان نمىدهند و اينكه در جواب پيغام آقاى كهل، [صدراعظم آلمان]، بگويم كه با آمدن فرستاده ويژه ايشان موافقم و راضياند. در مورد افغانستان صحبت و قرار شد اگر طالبان از سوى مراكز بينالمللى به رسميت شناخته شده، ما هم بپذيريم.