خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
ساعت هشت و نيم صبح به دفترم رفتم. ساعت ده آقاى [سيد محمد] خاتمى، [وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي] آمد. دربارة قصد استعفايش صحبت شد. از فشارى كه از سوى خشكه مقدسها وارد مىشود و نوعى احساس عدم رضايت رهبرى از عملكرد و كمىِ حمايت من را به عنوان دليل ذكر كرد. با توضيحاتى كه دادم قرار شد فكر بيشتري كند. گفتم كه لازم است با مذاكره با رهبرى، رضايت ايشان را جلب نمايد.
دكتر [رضا] ملكزاده، [وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي]آمد. درخواست كمك بيشتر براى تعميم بهداشت و بيمه نمود. دكتر ولايتى، [وزير امور خارجه] آمد و گزارش سفر به سوريه و لبنان را داد. دكتر [حسن]حبيبى، [معاون اول رييسجمهور] آمد. براى سفر به برزيل و مشخص كردن مواضع ما در كنفرانس زمين مذاكره كرديم.
آقاى مهندس [ميرحسين] موسوى آمد و گزارش سفر به ژاپن را داد. تحت تأثير پيشرفت و قدرت عظيم اقتصادى ژاپن قرار گرفته است. در مورد مسايل قرهباغ و در خصوص همكارى با كشورهاى آسياى ميانه نظراتى ابراز نمود.
گزارشى از ارمنستان رسيد كه گفتهاند مركز زلزلهشناسى آنها پيشبينى زلزلهاى تا 15 ژوئن در جنوب ارمنستان و شمال ايران نموده است و اعلان آمادگى براى همكارى علمى، با ادعاى پيشرفته بودن امكانات آنها كرده اند. گفتم متخصصان و مسئولان مربوط فوراً جلسه گرفتند و مشاوره كردند. قرار شد براى بررسى مبانى نظر آنها و بررسى امكاناتشان فردا به ارمنستان بروند؛ در جلسه شوراى عالى امنيت ملي هم همين را مقرر كرديم.
عصر دكتر روحانى آمد. راجع به وزرا و استانداران مذاكره كرديم. شوراى عالى امنيت ملي جلسه داشت. گزارش مسايل مشهد و تصميمگيرى در كيفيت برخورد با موارد مشابه احتمالى، تمام وقت جلسه را گرفت.
شب به خانه آمدم. مراسم ازدواج مهدى مرعشى و سپيده معتمد بود. عقد آنها را با طرفيّت قبول آقاى [شيخ حسن] صانعى بستيم.
سال ۱۳۷۲
ساعت هشت ونیم صبح به دفترم رفتم. آقاى [علي] فلاحيان، [وزير اطلاعات] آمد. راجع به عملكرد وزارت و نقاط ضعف و قوت آن صحبت شد.
[آقاي عثمان مفتيجي]، سفير جديد كُرواسى آمد. نطقاش را به زبان فارسى نوشته بود و به زحمت خواند. مسلمان است و خيلى خونگرم؛ خواست درگيريهاى كرواتها با مسلمين در بوسنى را توجيه كند كه جنگ كروات و مسلمان نيست. [آقايان عبدالرحمن سعيد و ويدو ريسن]، سفيران سودان و يونان هم براى خداحافظى آمدند.
دكتر حبيبى، [معاون اول رييسجمهور] براى امور جارى آمد. محسن آمد و اسناد را گرفت. عصر هيأت دولت جلسه داشت. گزارش برنامه اسكان عشاير و برخوردهاى سعودىها با بعثه و سختگيرىها با افراد بعثه را داد. آقاى فلاحيان آمد. گزارش كارها را داد.
شب آيتالله خامنهاى ميهمان من بودند. در ايوان ساختمان قرمز در فضاى باز نشستيم؛ براى اولين بار در طول دوران اقامت در آنجا. در سياست برخورد با سعودىها اتفاق نظر داشتيم كه نبايد كارى كرد که به تعطيل حج منجر شود. دربارة انتخابات، تبليغات، مسايل اقتصادى و اسكان عشاير هم مذاكره كرديم. دير وقت به خانه رسيدم.
سال ۱۳۷۳
به دفتر رفتم. تا ساعت دهونیم صبح كارها انجام شد. [آقای اسفان شیم چگوویچ]، سفير لهستان براى خداحافظى آمد. از اينكه سرطان كليهاش، در ايران به موقع تشخيص داده شده و عمل شده، تشكر كرد. [آقای جلالعلی لطفی]، ریيس قوه قضایيه سودان و همراهان آمدند. مذاكرات، بيشتر تشريفاتى و دوستانه بود.
دكتر ولايتى، [وزیر امور خارجه] آمد. گزارش سفر به مصر را داد؛ خيلى از آثار سفر راضى است. عصر شوراى اقتصاد جلسه داشت. در مورد تعیین قيمت گاز تصميمگيرى شد. شب بستگان میهمانمان بودند؛ دير خوابيدم.
سال ۱۳۷۴
عفت براي شركت در مراسم عزاداري، عازم رفسنجان بود. من به دفترم رفتم. مسئول حفاظت و فرمانده پاسداران بيت رهبري آمدند. براي خريد تجهيزات كنترلي و نيز امور رفاهي محافظان استمداد كردند.
حسنآقا خميني آمد. توضيحاتي در رابطه با مرقد و مؤسسه حفظ آثار امام و وضع بيت و برنامه زندگي و تحصيل خودش داد. من هم راهنماييهايي نمودم و چند سكه كه از حاجاحمدآقا بود، به عنوان هديه شركت در جلسات شوراي عالي انقلاب فرهنگي براي دو سال (ده سكه بهارآزادي)، تحويل ايشان دادم.
آقاي [ابوالفضل] توكليبينا، [مشاور رییسجمهور در امور اصناف] آمد. از تصميم اخيرمان دربارة ارز صادراتي تشكر كرد و گفت اصناف هم راضياند و تقاضا دارند، زمان تحويل ارز را بيشتر كنيم. آقاي حسيني، برادر شهيد سيد صالح لبناني آمد. پيشنهادي از دولت عمان براي تحسين روابط و همكاري آورده بود و كمك خواست.
عصر آقايان [احمد] جنتي، سيد محمود هاشمي[شاهرودی] و [محمدرضا] عليزاده، از شوراي نگهبان آمدند. براي سفر به روماني كسب نظر كردند و براي كارهاي ساختماني و انتخابات و امور رفاهي كاركنان شوراي نگهبان و تأسيس واحد تحقيقات كه پيشنهاد آقاي هاشمي است، استمداد نمودند. شب در دفترم ماندم. خيلي ديروقت خوابيدم.
سال ۱۳۷۵
[خانم عزتالشریعه مدرس مطلق]، همسر شهيد بهشتى آمد. از كمبودهاى مادى و نيازها گفت و براى هزينه مراسم سالگرد شهيد بهشتى استمداد كرد؛ كمك كردم. [آقای عباس آخوندی]، وزير مسكن [و شهرسازی] آمد. دربارة نحوه كار با قزاقستان، براى ساخت پايتخت جديدشان پرسيد و خواست كه در سفر به خراسان، براى افتتاح كار اجرايى اصلاح ساختار اطراف حرم امام رضا (ع) بروم.
اخوى محمد، [معاون اجرایی رییسجمهور] آمد. براى تنظيم بازار و مسایل هزينههاى مراسم فوت والده و ساخت مدرسه در نوق صحبت شد. ظهر فائزه، [نماینده تهران] آمد. از نحوه بحثهاى بررسى اعتبارنامهها در مجلس گفت. عصر وزير گينهاي آمد. نامه ریيسجمهور گينه را آورد كه براى نوسازى كاخ رياستجمهورى كه در جريان شورش نظامىها تخريب شده، استمداد كرده است. آقاى [حسین] محلوجى، [وزیر معاون و فلزات]، توضيحاتى دربارة پيشرفت كار تجهيز معدن بوكسيت در گينه و نوسازى راهآهن براى انتقال به بندر توسط ايران داد.
شب براى معاينه چشمم، به بيمارستان رفتيم. معلوم شد آب مرواريد دارد، ولى باعث كمشدن ديد چشمم نشده و گفتند، مىتوانم عملكنم و لنز بگذارم؛ گرچه فعلاً لزومى ندارد. ديروقت به خانه رسيدم. در انتخابات هيأت ریيسه مجلس، امروز همان نامزدهاى جامعه روحانيت مبارز رأى آوردهاند و كارگزاران ناراحتند.
سال ۱۳۷۶
به منطقه سه هزار در جنوب تنكابن رفتيم. دره بسيار زيبايى است، با رودخانه پُرآب و بخشى از جاده خاكى است. تا آخر جاده رفتيم. با كوهنوردانى كه از قزوين و طالقان آمده بودند، صحبت كردم؛ دو روز در راه بودهاند. با افرادى كه با قاطر عازم روستاهايشان در ارتفاعات اُوان قزوين بودند، صحبت كردم. نيم سكهاى و مقدارى پول به آنها دادم.
در كنار رودخانه، ساعتى استراحت كرديم. يكى از كوهنوردان را كه پايش زخمى شده بود رسانديم. ناهار به رامسر برگشتيم. عصر مقدارى شنا كردم. آش رشتهاى خورديم و ساعت هشت و نیم به تهران رسيديم. گزارشهاى سه روز گذشته كه روى صفحه كامپيوتر بود، خواندم؛ مسایل افغانستان و تركيه مورد توجه است.