پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: صبح قدری کار کردیم. ناهار مستر کالدول با فامیلش مهمان ما بودند. بعد از ناهار صحبت مفصلی کردیم. میگفت: «در آمریکا تعجب کردم از اینکه چقدر متوجه ایران شدهاند، و شوستر را هم دیدم و اگر ایران بخواهد و مطمئن باشد که دیگر ممانعتی نخواهد شد حاضر است که به ایران برود.» ضمنا معلوم شد آنطور که ممتازالسلطنه [سفیر ایران در فرانسه] گفته بود نبوده، و گفته است از طهران به من نوشته بودند که اینجا از هیات تنقید میکنند. خلاصه قدری او را وادار کردیم که پیش هیات آمریکاییها برای ما کار کند و ضمنا قرار گذاشتیم نوشتجاتی به توسط او به طهران بفرستیم.
شب باز خانم لهستانی مهمان ما بود. بعد از شام با انتظام و میرزا حسینخان به گردش به طرف شانزلیزه رفتیم. عیاشی مردم پاریس هنگامه است. آمریکاییها هم در عیش غرق شدهاند. دیشب در پلاس دو لتوال در یک نقطه مردم جمع شده میرقصیدند. بساط غریبی است! در خیابان بوا دوبولن هم شب همان بساط توئیلری است.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، ص ۱۴۳.