خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
آقاى [محمد]اسحاق مدنى، [مشاور رييسجمهور در امور اهل سنت]آمد. گزارشى از سفر به مكه داد. از وضع سفر حج اظهار رضايت كرد و براى سفر به پاكستان مشورت كرد. براى ملاقات با علماى اهل سنت به پاكستان مىرود. پيشنهاد كرد رييس جماعت اسلامى را به ايران دعوت كنيم و به آنها كمك كنيم. قبلاً از سعودىها كمك مىگرفتهاند، اما پس از موضعگيرى در مسأله اشغال كويت به نفع عراق، از عراق و ليبى مىگيرند. براى حفظ مسكن استمداد كرد.
آقاى [عبدالكريم] سروش آمد. از حملات [روزنامه] كيهان و بعضى ديگر از مقدسمآبان به او گله و شكايت نمود و از اينكه در نظام، به فرهنگ عوام بيش از متفكران توجه مىشود، انتقاد نمود. او را دلدارى دادم و گفتم بايد در مقابل بعضي از اظهارات خود، منتظر چنان حملاتى باشد.
دكتر عادلى آمد. گزارش وضع ارزى را داد و براى رفع مشكل كمبود ارز نقد استمداد كرد. [آقاي تونجي اولاگونجو]، وزيركشور نيجريه آمد. نامه آقاي بابانگيدا، رييسجمهورشان را آورد. او خواسته كه در مورد ميانجيگرى در سودان به او كمك كنيم و براى سفر به ايران اظهار آمادگى كرده است. [وزيركشور نيجريه]، به دكتر ولايتى پيشنهاد نموده، خوب است در سودان هم از حكومت اسلامى صرف نظر شود و مثل نيجريه، لائيك باشند كه اقليت مسيحى مشكلى نداشته باشد. در ملاقات من، چنين چيزى مطرح نكرد.
تا ساعت پنج بعد از ظهر كارها را انجام دادم. عصر به خانه آمدم. استخر خانه را كُلر زدم و صافىهاى تصفيه را تميز كردم و مقدارى شنا نمودم.
سال ۱۳۷۲
تا ساعت یازده ونیم، در خانه براى خطبههاى جمعه مطالعه كردم. صبحانه را با مهدى و فرشته خورديم. فرشته كسالت داشت. دكتر [هادی] منافى براى معاينه آمد. براى اقامه جمعه به دانشگاه تهران رفتم. خطبهاى دربارة اهميت نماز جمعه و خطبهاى در مسايل ديگر روز خواندم.
ناهار بچهها و بستگان میهمانمان بودند. به صداوسيما پيغام دادم كه اشتباهى در سخنرانيام را اصلاح كنند؛ به جاى دعاى ندبه، گفته بودم دعاى سمات. عصر هم با عفت در لندن تلفنى صحبت كردم؛ حالش خوب است.
مهدى و فرشته، مغزگردوى تازه كه پاسداران آورده بودند و همچنين فالوده و بستنى آوردند. شب هم شام با من ماندند.
سال ۱۳۷۳
براى افتتاح كنگره سالانه مسئولان آموزش و پرورش، از خانه به اردوگاه شهيد باهنر رفتيم. بعد از سرود و قرآن و گزارش وزير، من مفصل صحبت کردم. به دفتر مراجعت کردیم.
آقاى [اسحاق] جهانگيرى، [استاندار اصفهان] آمد. گزارش حوادث اخير نجفآباد را داد و از تكروى دادگاه ويژه [روحانیت] گله داشت. گزارش كارهاى اصفهان را داد و از تصويب عوارض براى اتوبان و كوهرنگ و لوله كاشان تشكر کرد.
آقاى [سیدجلیل] سيدزاده آمد. گزارش كار در مسئوليت استاندارى هرمزگان را داد و از پيشرفتهاى زياد در طرحهاى مهم گفت. اخيراً استاندار تهران شده است. از كمبودهاى استاندارى تهران، منجمله نداشتن ساختمان مناسب و امكانات ديگر گفت و خواستار شركت در جلسه هیأت دولت شد. ظهر محسن آمد و نوعى ديگر از شيوه آبيارى زيرزمينى شبيه سفالى را ارايه داد.
عصر دكتر عادلى، [رییسکل بانکمرکزی]، براى گزارش وضع بانكها آمد و ارقامى از موفقيت بانكها در برنامه اول را داد. شوراى عالى امنيت ملى جلسه داشت. مسأله افغانستان و گارد پروازي در دستور بود.
شب بچهها در خانه جمع بودند. عفت و فاطى از لندن تلفنى صحبت كردند و گفتند که براى دوشنبه و چهارشنبه وقت دكتر گرفتهاند.
سال ۱۳۷۴
تا ساعت دهو نیم صبح، كارهاي دفتر انجام شد. ستاد تنظيم بازار جلسه داشت؛ سه درصد مبلغ پيمان تعهد ارزي فرش را تخفيف داديم. عصر وزارت امور خارجه، اصرار به ملاقات با وزيرامورخارجه اُزبكستان را داشت. من نظر داشتم كه تا سهشنبه صبر كنند. آقاي ولايتي آمد و بر ملاقات امروز عصر اصرار كرد؛ چون قرار است فردا برود. من به خاطر مواضع بد اُزبكها در رابطه با تحريم آمريكا، نميخواستم زود ملاقات كنم؛ با اصرار پذيرفتم. بعداً خبر رسيد كه در فرودگاه هم مصاحبه خوبي نداشته و صريحاً تأييد آمريكا را تكذيب نكرده است. گفتم ملاقات را لغو كنند، ولي معلوم شد به نهاد رسيده است. ناچار پذيرفتم و در ملاقات، جملاتي گفتم كه تكذيب را به گردنشان بگذاريم. در ملاقات هم گفت، با دادن نيروگاه بوشهر از سوي شوروي موافق نيستند، چون اصولاً با توسعه نيروگاههاي اتمي مخالفند و خودشان هم نپذيرفتهاند. حادثه [اتمی] چرنوبيل و خرابي محيط زيستشان از ناحيه خشك شدن درياچه اورال، آنها را قدرشناس محيط زيست كرده است.
شب آیتالله خامنهاي میهمانم بودند. درباره انتخابات، روابطمان با تاجيكستان، نتايج سفر رحمانُف و مصالحه با مخالفان مذاكره كرديم. هوا امروز كمي خنكتر شده است. در جنوب شرقي و در شمال باران ميبارد. در اخبار باران و سيل فراوان در پاكستان و عمان و امارات و گرمي فوقالعاده هوا در بسياري از نقاط دنيا و اروپا و آمريكا هم جالب است.
قرار بود فردا به يزد و نوق سفر كنيم؛ از مركز مخابرات اطلاع دادند كه تصادفاً يك مذاكره تلفني مشكوكي داشتهاند كه احتمال توطئهاي در سفر عليه ما را مطرح كرده و با مشورت با آیت الله خامنهاي و استخاره، سفر را لغو كرديم. ضمناً به [آقای غلامعلی سفید]،استاندار يزد هم معترض بوديم كه بدون هماهنگي، اعلان تاريخ سفر و برنامهها را نموده بود.
سال ۱۳۷۵
چند نفر از نمايندگان مجلس، [آقایان علی زادسر و رجب رحمانی]، نمايندگان جيرفت و تاكستان - همراه با فرماندار- و [آقایان محمد مجدآرا و علی معلمی]، نمایندگان بابلسر و قائمشهر آمدند؛ معمولاً استمداد براى امور عمرانى حوزه انتخابيه خودشان داشتند. اعضای شوراى مركزى سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى آمدند. آقاى بهزاد نبوى، صحبت مفصلى از مسایل سياسى احزاب، آزادى، انتخابات مجلس، رياستجمهوري و گروه بندىها كرد و كمك خواستند.
عصر شوراى اقتصاد جلسه با چند مصوبه داشت. مقدارى در استخر شنا كردم. در باشگاه نهاد [ریاستجمهوری] با معاونان وزرا جلسه داشتم. پس از صحبت دكتر حبيبى، توضيحاتى دربارة سياستهاى اقتصادى و دستاوردهاى برنامهها دادم. سپس شام و نماز و آمدن به خانه و نوشتن دو روز خاطرات انجام شد. تلفنى با عفت صحبت كردم؛ گفت تا چهارشنبه برنامه معالجه فاطى تمام مىشود و عازم ايران مىشوند.
سال ۱۳۷۶
در منزل بودم. وقت بـه اسـتراحت و مطالعـه راه ابریـشم و راه ادویـه گذشـت. در مـورد راه ادویه کم صحبت مىشـود، در حـالى کـه اهمیـت تـاریخى و امـروزى آن زیـاد اسـت؛ راه تجارت از طریق دریاهـاى جنـوب، شـرق و غـرب کـه بیـشتر ادویـه و عطریـات از جنـوب خاورى آسیا و هند به طرف خاورمیانه و غرب و از مسیرهاى خلیج فارس و دریاى سـرخ و نهایتاً از جنوب آفریقا، به اقیانوس اطلس مى بردهاند و کالاهاى این منـاطق، بـه آنجـا بـوده. نکات تازه.اى دریافتم. اخبار را از کامپیوتر در خانه مىگیرم.
در گزارش ها، پیشرفتها و پیروزی هاى نیروهاى ضدطالبان در افغانستان قابل توجه است.
ظهر بچه ها جمع بودند. با محسن درباره برنامه هاى کارى تا انتهای دوره ریاستجمهوری و بعد از آن صحبت شد.