arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۶۴۵۷۲
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۰۶ مرداد ۱۳۹۹
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۶ مرداد ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶: عبدالله‌نورى معتقد است در مجلس رأى دارد، ترجيح مى‌دهد به عنوان وزیر معرفى شود؛ گفت رد شدن از طرف مجلس را برعدم معرفى از سوى من ترجيح مى‌دهد / آقایـان کروبى، [عبـداالله] نـورى، بهـزاد نبـوى و مهاجرانى از رفتار قوه قضاییه در مورد مدیران شـهردارى تهـران شـکایت نمودند / اخوى محمد‌ گفـت خاتمی از او خواسته برنامه اش را درباره معاونـت اجرایى بدهـد، ولـى بنـا ندارد برنامه دهد

خاطرات آیت الله هاشمی: آقاى دكتر [مصطفی] معين آمد. درباره احتمال عدم رأى اعتماد مجلس به ايشان صحبت شد. معتقد است در مجلس رأى دارد. مشكلاتش را با شوراى عالى انقلاب فرهنگى و سازمان برنامه و بودجه گفت. قرار شد مذاكره با دكتر حبيبى داشته باشيم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.

سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر می‌شود) در زیر آمده است

 

سال ۱۳۷۱
[آقاي جيوواني كاستلانتا]، سفير جديد ايتاليا براى تقديم استوارنامه آمد. تذكر دادم كه عدم حل مسأله هلي‌كوپترها، سايه منفى بر روابط مى‌اندازد. آقاى [شيخ‌قدرت] عليخانى آمد. گزارش‌هايي از افكارسنجى در سراسر كشور آورد و نيز اجازه خواست كه آقاي‌ مختار كلانترى، [فرمانده سابق كميته هاي انقلاب اسلامي] به نيروى انتظامى برگردد. خواست كه آقاى سيد محمد هاشمى را به رياست بنياد شهيد بگذارم.
آقاى [حسين] محلوجى آمد. گزارش وضع فولاد، مس، سرب، روى و استخراج طلا را داد و نسبت به اظهارات آقاى [احمد] جنتى، [دبير شوراي نگهبان] انتقاد داشت. دكتر [حسن] حبيبى، براى امور جارى و مشورت در مورد سفر به سوريه و دعوت وليعهد كويت آمد.
عصر دكتر [سيدمحمود] طباطبايى، رييس دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى آمد. گزارش كار داد و اجازه بعضى تغييرات خواست. آقاى [غلامرضا] جوادى، مسئول دفتر مجمع تشخيص مصلحت نظام آمد. گزارش كار داد. شوراى عالى انقلاب فرهنگى جلسه داشت. اساس‌نامه شوراى عالى جوانان تكميل شد. بحث در مورد دانشگاه علمى ـ كاربردى را شروع كرديم.
دكتر ولايتى، [وزير امور خارجه]، براى سفر به ايتاليا نظر خواست. شب براى معاينه چشم به بيمارستان شهيد لبافى‌نژاد رفتم. دكتر [هادي] منافى و دكتر سيدمحمود طباطبايى هم آمدند. هنگام مطالعه، گاهى كمى سرم درد مى‌گيرد. گفتند هنگام مطالعه از عينك استفاده كنم. از دو سال پيش نمره چشم تفاوتى نكرده است؛ با اينكه از عينك استفاده نمى‌كنم. فشار خونم را گرفتند كه خوب بود. دير وقت به خانه رسيدم. خاطرات را نوشتم و بعد از شام خوابيدم.

 

سال ۱۳۷۲
دكتر حبيبى، [معاون اول رییس‌جمهور] آمد. درباره اعضاى كابينه و مواردى كه احتمالاً تعويض وزير خواهيم داشت و شيوه مذاكره با آنها و افراد جايگزين احتمالى مذاكره كرديم.
آقاى دكتر [مصطفی] معين آمد. درباره احتمال عدم رأى اعتماد مجلس به ايشان صحبت شد. معتقد است در مجلس رأى دارد. مشكلاتش را با شوراى عالى انقلاب فرهنگى و سازمان برنامه و بودجه گفت. قرار شد مذاكره با دكتر حبيبى داشته باشيم.
آقاى [سراج‏‌الدین] كازرونى براى همين مذاكره آمد. گفت اگر معلوم باشد كه در مجلس رأى ندارد، حاضر نيست معرفى شود. خيلى خوب برخورد كرد؛ تحت تأثير روحيه خوبش قرار گرفتم؛ حتى جانشين‌هاى احتمالى خود را نيز گفت.
آقاى [عبدالله] نورى آمد. در همين باره حرف زديم. معتقد است كه در مجلس رأى دارد و ترجيح مى‌دهد كه معرفى شود؛ حتى اگر احتمال رأى نياوردن قوى باشد. گفت رد شدن از طرف مجلس را برعدم معرفى از سوى من ترجيح مى‌دهد. ادامه مذاكره به بعد موكول شد.
جمعى از نمايندگان تهران آمدند. خواستار تعويض زياد در كابينه بودند و به خصوص از وزراى اقتصادى گفتند. برخورد تندى با آنها كردم و گفتم موفقيت‌هاى عمده اقتصاد‌يمان از آنهاست. از شجاعت آنها تمجيد كردم كه در آن زمان آلوده به جو افراطى و شعارى، تعديل اقتصادى را مطرح كردند و اجرا نمودند. توقع چنين برخوردى را نداشتند؛ عقب نشينى كردند.
عصر هیأت دولت جلسه داشت. مهلت انجام كار شوراهاى برنامه‌ريزى را مشخص كرديم. نيمه‏‌كاره به دفترم برگشتم. آقاى [مسعود روغنی] زنجانى، [رییس سازمان برنامه و بودجه] آمد. نظراتى دربارة اعضاى كابينه دارد.
آقاى ناطق نورى، [رییس مجلس شورای اسلامی] آمد. دربارة اعضاى كابينه مشاوره كرديم. پيشرفت داشتيم، ولى تكميل نشد. شب دكتر ولايتى تلفنى درباره سفر به سوريه گفت. به خاطر شرايط سخت لبنان و حملات شديد اسراييل و اجتماع وزراى امورخارجه عرب، موافقت كردم.
شب را در دفترم ماندم. اخوى محمد، [رییس سازمان صداوسیما]، تلفنى اجازه خواست كه اظهارات معاون وزير امور خارجه آمريكا در مورد لبنان را پخش كند؛ نرم است.

 

سال ۱۳۷۳
آقاى [حمیدرضا] آصفى آمد. گزارش خدماتش در فرانسه را داد. مدعى است موافقت شده كه تعميرگاه كلى ايرباس در ايران تأسيس شود.
مجمع تشخيص مصلحت جلسه داشت. اختيارات سازمان قضايى نظامى در دستور بود؛ اختيارات كمى تصويب شد. چيزهاى زيادى مى‌خواستند. آقاى [حسن] روحانى، [دبیر شورای عالی امنیت ملی]، اجازه گرفت كه نامه‌اى در جواب اتهامات اسراييلى‌ها به شوراى امنيت بنويسد.
عصر به خانه آمدم. از استخر استفاده كردم. محسن آمد. مقدارى صحبت كرديم. گزارش جلسه دكتر حبيبى براى سفر چين را داد. شب با فائزه، بچه‌ها، ياسر و محسن شام خورديم. با عفت تلفنى صحبت كرديم؛ معلوم شد كار معالجه تمام شده و بناست كه روز يكشنبه به ايران برگردند.

 

 

سال ۱۳۷۴
در منزل بوديم. ياسر صبحانه میهمان داشت؛ جمع زيادي از دوستان و همدوره‌اي‌هايش در مدرسه و دانشگاه و جبهه بودند. آقاجلال هم كمكش مي‌كرد. عفت از مشهد تلفن كرد. از عدم برخورد مناسب استانداري[خراسان] و آستان‏‌قدس [رضوی] گله دارد.
در گزارش‌ها هنوز مسأله بوسني داغ است. وارد شدن كروات‌ها در نبرد عليه صرب‌ها مثبت است. چند روز قبل، وزيرامورخارجه كرواسي، در اين باره از روي نقشه به من توضيح داده بود؛ گرچه او هم ژپا و سربرنيتسا را - براي همواري راه تقسيم بوسني- از دست‏‌رفته تلقي مي‌كرد.
عصر آقاي [محمدرضا] نوري [شاهرودی]، سفيرمان در ليبي آمد. از پيشرفت همكاري‌هاي فراوان تجاري و فني گزارش داد و تعميق روابط را بيشتر معلول برقراري ارتباطات خانوادگي مي‌داند. از اظهارات آیت‏‌الله خامنه‌اي در جمع سفیران در خصوص هماهنگي من و خودشان، خيلي خوشحال بود و گفت تأثير زيادي بر روحيه سفرا گذاشت كه خيال مي‌كردند اختلاف نظر وجود دارد. حسين[مرعشی] از دفتر، براي برنامه‌هاي كاري آمد و محسن كه براي آبياري تحت فشار البرز رفته بود، برگشت و گزارش داد.

 

سال ۱۳۷۵
در خبرها انفجار بمب در پارك بزرگ آتلانتا در آمريكا در جريان المپيك و ربودن هواپيماى اسپانيايى كه به كوبا مى‌رفته و فرود آن در نيويورك توسط يك لبنانى، مورد توجه است و نيز بحرانى‏شدن مسأله اعتصاب غذاى زندانيان در تركيه كه تا امروز صبح هشت نفر مرده‌اند و پايانى هم مشهود نيست.
ساعت هشت و نیم صبح براى كنگره مديران آموزش و پرورش، به [اردوگاه] منظريه رفتيم. آقاى دكتر [محمدعلی] نجفى، [وزیرآموزش و پرورش] گزارش داد و شاخص‌هاى رشد را گفت. به دو نفر آقايان علاقه‌مندان و احمدى، نشان اعطا كردم. دربارة اهميت رشد آموزش و پرورش بعد از انقلاب به‏صورت كمّي و كيفي و هماهنگ با رشد ساير بخش‌ها، سخنرانى مفصلى نمودم. بعد از سخنرانى، در جلسه‌اى خواسته‌هايى مطرح كردند. به دفترم رفتم. محسن هم با من بود.
جلسه شوراى گسترش زبان فارسى را داشتيم. براى برنامه‌هاى جديد كه بيش از يك ميليارد تومان اعتبار اضافى مى‌خواهد، تصميم‌گيرى شد. عصر آقاى غرضى، [وزیر پُست و تلگراف و تلفن] آمد. تقاضاي گران كردن خدمات پُستى و نيز اجازه ورود گوشى تلفن سيار [= موبایل] را داشت. [آقای سیدمحمدرضا هاشمی گلپایگانی]، وزير [فرهنگ و] آموزش عالى و دكتر [حسین] رحيمى، [رییس سازمان سنجش آموزش کشور] آمدند. دربارة طرح جديد كنكور توضيحات دادند. آقاى [علی] شمخانى، [فرمانده نیروی دریایی] آمد. توضيحاتي دربارة نحوه عمل نداجا [= نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی] و نیز در مورد مبارزه با قاچاق كالا داد. از جوسازى وزارت كشور و ناجا در خصوص كارشكنى در اين مورد شكايت كرد و توضيحاتى دربارة وضع نيروهاى بيگانه در خليج‌فارس و برنامه‌هاى دفاعى ما داد.
اعضاى كميسيون شوراها و داخلى مجلس آمدند. فائزه، [نمایند تهران]، برايشان وقت گرفته بود؛ حرف مهمى نداشتند. بيشتر براى آشنايى و كسب نظر آمده بودند؛ اكثرشان جديدند. آقاى [محمدرضا] نعمت‌زاده، [وزیر صنایع] آمد و در مورد نيازهاى ارزى و سهام كارخانه‌ها صحبت كرد. تا ساعت نُه شب كارها را انجام دادم و به خانه آمدم.

 

سال ۱۳۷۶
در راه دفتر براى معاینه چشم به چشم پزشکى رفتیم. معلوم شـد از چنـد مـاه پـیش تفـاوتى‌نکرده است. پیش بینى شده بود که آب مروارید پیشرفت خواهد کـرد کـه نکـرده. بـه دفتـر رفتم. گزارش ها را دیدم. جمعى از خانم ها آمدند. خانم [شـهلا] حبیبـى ، [ریـیس دفتـر امـور زنان ریاست جمهوری]، گزارش پیشرفت امور زنان را داد. نـشان [لیاقـت و مـدیریت ] بـه او اهدا کردم و درباره رشد و تکامل خانم ها و امتیازاتى که به دسته آورده‌اند، صحبت کردم. آقاى [مهدي] صفرى، سفیرمان در روسیه آمد . همراه آقاى [محمود] واعظـى، نـشانش را اهدا کردم. دکتر ولایتى دیر رسید. [آقاي شفیع احمد محمد ]، سـفیر جدیـد سـودان، بـراى تقدیم استوارنامه آمد؛ مذاکرات تشریفاتى بود. از نقش مـا در میـانجی گـرى بـین سـودان و اوگاندا تشکر کرد.
[آقاي محمد موحد ]، نماینده گچـساران آمـد و بـراى امـور اسـتان اسـتمداد کـرد. آقـاى‌ [سیدمرتضی] صالحى، نماینده خواونسار آمد براى دانشگاه و بیمارستان استمداد کـرد و از شرایط بعد از من اظهار نگرانى کرد. از دفتر تبلیغات اسلامی قم، براى بررسى طـرح تنظـیم کلید قرآن آمدند. اشکالات طرح شان را گفتم و طرح خودم را که به عنوان نمونه در مورد "آدم" تنظـیم کـرده بـودم برایـشان توضـیح دادم. قـرار شـد بررسـى کننـد و در جلـسه بعـد تصمیم‌ گیرى کنیم. برنامه تهیه ویژه نامه در مجله حوزه براى من دارند. بـراى منـابع، کمـک خواستند .
عصر آقاى [علی] شمخانى آمد. براى پـذیرش وزارت دفـاع کـه پیـشنهاد شـده مـشورت کرد؛ ترجیح مى دهد که وزیر کشور بشود. [آقاى سـید ابوالفـضل ] موسـوى تبریـزى، ریـیس جدید دیوان عـدالت ادارى آمـد. بـراى رفـع کمبودهـا اسـتمداد کـرد. آقـاى [محمدرضـا ] انصارى از شرکت کیسون آمد . تشکر زیاد دارند از من، به خاطر میدانی که بـه مهندسـان و نیروهاى داخلى داده ام. از به هم خـوردن قـراردادش در مـورد فرودگـاه امـام شـکایت داشت.
آقاى [محمدعلی] کى‌نـژاد ، بـراى دسـتور شـوراى عـالى انقـلاب فرهنگـى آمـد. آقایـان [مهدي] کروبى، [محـسن] نـوربخش، [عبـداالله] نـورى، بهـزاد نبـوى، [محمـدعلی ] نجفـى و [عطاءاالله]مهاجرانى آمدند. از رفتار قوه قضاییه در مورد مدیران شـهردارى تهـران شـکایت نمودند و چـارهجـویی نمودنـد و آن را حرکتـى سیاسـى در مقابـل پیـروزى آقـاى خـاتمى مى‌دانند و استمداد کردند.
اخوى محمد، [معاون اجرایی رییس جمهور] براى امور جارى آمد؛ منجلمه قـرار بـا چـین در مورد تأسیسات هسته‌اى اصفهان و گوشى هاى تلفـن موبایـل. گفـت که آقـاى خـاتمى، [رییس‌جمهور منتخب]، از او خواسته برنامه اش را درباره معاونـت اجرایى بدهـد، ولـى بنـا ندارد برنامه بدهد. رفتیم و محل کار جدیدمان در ساختمان قدس [کاخ مرمر] را دیدیم.

 

 

 

 

 

 

نظرات بینندگان
انتشار یافته:
در انتظار بررسی: ۲
غیر قابل انتشار: ۰
اسحاق
|
Netherlands
|
۰۳:۰۷ - ۱۳۹۹/۰۵/۰۷
5
6
خدارحمتت کند امیرکبیر
نظرات بینندگان