خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
ديشب با استراحت تب برطرف شد، ولى نقاهت باقياست. ساعت هشت ونيم صبح به دفترم رسيدم. سفيرانمان در آلمان و ايتاليا آمدند و براى سياستها كسب نظر كردند. نمايندگان اردبيل آمدند و براى استان شدن استمداد كردند. [آقاي غلامرضا آقازاده]، وزير نفت آمد. گزارش كارها و نتايج سفر قزاقستان را داد. دكتر [حسن] حبيبى براى امور جارى آمد.
عصر به مناسبت هفته دولت، با اعضاى هيأت دولت به ملاقات رهبرى رفتيم. من و ايشان صحبت كرديم. شوراى عالى امنيت ملي جلسه داشت. دربارة عراق، بوسنى و افغانستان مذاكره شد.
شب سفيران مهمانمان بودند. بعد از اقامه نماز جماعت مغرب و عشا، دكتر ولايتى، [وزير امور خارجه] گزارش داد و من مفصل صحبت كردم. شام خورديم. به خانه آمدم.
سال ۱۳۷۲
تب قطع شده بود. ساعت نُه و نیم صبح در دفترم بودم. سمينار مشترك ائمه جمعه استانها و استانداران بودكه براى تنظيم امور امر به معروف و نهى از منكر، توسط ستاد مركزى تشكيل شده است. آقاى [احمد] جنتى گزارش مختصرى داد. من صحبت كردم و از افراط و تفريط و محدودنگرى برحذرشان داشتم و خواستار تدوين مناسك و امكان حدود و ثغور كار شدم.
آقاى [اسحاق] جهانگيرى، استاندار اصفهان آمد. اجازه خواست كه استعفا بدهد و گفت از اول با آقاى [عبدالله] نورى قرارشان براى همين مدت بوده؛ موافقت نكردم.
آقاى اسحاق مدنى، مشاور[رییسجمهور] در امور اهل سنت آمد. گزارش سفر به سنگال را داد. به دعوت فرقه مُريديه، برای شرکت در مراسم بزرگداشت سالگرد پدرشان در شهر طوبى رفته بود؛ خيلى از برخورد محترمانه دولت و فِرَق آنجا راضى است.
آقاى [محسن] رفيق دوست، [رییس بنیاد مستضعفان و جانبازان] آمد. و گزارشى از كارها داد و براى بنياد وام خواست. نياز ريالى كارخانهها به خاطر يك نرخى شدن ارز زياد شده است.
عصر در جلسه هیأت دولت شركت كردم. براى حل مشكل واردات، تصميمات جامعى گرفتيم. شب به خانه آمدم. فاطى ميهمان داشت و گويا تلفن مشكوكى خيالشان را ناراحت كرده بود.
سال ۱۳۷۳
[آقای محمدرضا نعمت زاده]، وزير صنايع و مديران شهركهاى صنعتى آمدند. گزارش كار دادند. برايشان صحبت مفصل و تحسينانگيز نمودم.
دكتر روشنضمير آمد. گزارش سوابق علمى و جبهه و مصدوميت شيميايى خود را گفت و براى تأمین منزل و ماشين كمك خواست. آقايان [علیاکبر] ابوترابى، [سیدمحسن] يحيوى، [سیدعباس] پاكنژاد و [بهروز] بوشهرى آمدند و براى خريدن كارخانه براى آزادگان استمداد كردند.
[آقای غلامرضا آقازاده]، وزير نفت آمد. گزارش طرح خط لوله گاز تركمنستان از ايران به تركيه با هزينه حدود سه و نيم ميليارد دلار را داد. بناست فردا امضا شود. همچنین دربارة مذاكرات با شركتهاى نفتى آمريكايى و فرانسوى، براى حوضههاي سيرى و خارک در خليجفارس مطالبی گفت.
عصر شوراى عالی مناطق آزاد و شوراى اقتصاد با چند مصوبه داشتيم. سلمانى براى اصلاح آمد. مهدى و آقای [سیدحسین] موسويان آمدند؛ بهتازگى از عربستان رسيده بودند. گزارش مذاكرات با آقايان فهد، اميرعبدالله، نايف و تُركى را دادند. خيلى راضىاند و سفر را كاملاً موفق و سعودىها را مصمم به اصلاح روابط مىدانند.
سال ۱۳۷۴
صبح با والده و همشيره صبحانه خورديم. ياسر آنها را به چشم پزشكي جهادسازندگی بُرد. عينك جديد برايشان گرفت و ديدشان بهتر شد. پيش از ظهر، كارهاي ديروز را انجام دادم. عقد ازدواج يكي از كاركنان را داشتيم. عصر جمعي از اعضاي شوراي اجتماعي زنان آمدند. پيشنهادهایي براي حُسن برگزاري كار در کنفرانس زن پكن داشتند؛ گفتم به دكتر حبيبي بدهند.
دكتر ولايتي آمد و گزارش سفر به سه كشور آفريقايي را داد. مقاومت آنها در مقابل فشارهاي آمريكا و استقبال در توسعه همكاري با ايران، ستودني است. انتظار سفر من را دارند.
در شوراي عالي انقلاب فرهنگي، بحث دربارة شرح وظايف خود شورا بود و ناتمام ماند. شب به خانه آمدم. والده و همشيره و مهدي و فاطي و بچههاشان هم بودند. با هم شام خورديم.
سال ۱۳۷۵
به قبرستان شهدا و علما در تخت فولاد رفتيم. مقبره فاضل هندي افتتاح و كار ساخت مقبره شهيد [حسین] خرازى، [فرمانده لشکر امام حسین (ع)] آغاز شد. اين كار در برنامه نبود و تا عصر، باعث تأخير در همه برنامهها شد. براى مراسم افتتاح چند طرح آب و برق، به منطقه تيران و كرون پرواز كرديم. طرحهاى برداشت آب از سد زايندهرود، انتقال به نایين و كاشان و كوهپايه به ورزنه و جرقويه و هيرمند و پشت سد خمير، براى تيران و بيست روستا و كشاورزى، ساخت نيروگاه كوچك آبى در مسير و چند خط انتقال برق، با توضيحات آقاى زنگنه، [وزیر نیرو] و مديران آب و برق استان و صحبت من، شروع به بهرهبردارى يا اجرا شد. چون طرح آب براى كاشان، گرانتر از مبلغ پيشبيني شده بود، گفتم محدودتر و ارزانتر اجرا شود. به احساسات روستایيان منطقه پاسخ دادم.
به سوى دهكده تفريحى در كنار سد زايندهرود، نزديك چادگان، پرواز كرديم؛باصفاست. در سالن رستوران، گزارش شهردار چادگان را شنيديم. با صحبت كوتاهي، تشويقشانكردم. به سوى فريدونشهر پروازكرديم. استقبال گرمى داشتند. دختربچهها از سوى گروههاى مختلف و ساكنان منطقه به زبانهاى لُرى، تُركى، قشقايى،گُرجى و ارمنى خيرمقدم گفتند. سرودهاى گرمى اجرا نمودند. فرماندار شهر گزارش داد و خواستهها را مطرح كرد. صحبت دلگرم كنندهاي در استعدادهاى منطقه، تحسين از همزيستى مسالمتآميز مذاهب و نژادها و وعده اجراى خواستهها نمودم. همزمان بيمارستان مدرن شهر افتتاح شد.
با ماشين به محل شروع اجراى طرح مهم انتقال آب چشملنگان - از سرشاخههاى دز- به منطقه با 12 ميليارد تومان هزینه رفتيم. ماشينها شروع به كاركردند. آقايان زنگنه، [وزیر نیرو] و اسلاميان، [مدیرکل آب منطقهای اصفهان] گزارش دادند. با يك تونل ده كيلومترى و يك سد انحرافى، حدود 120 ميليون مترمكعب آب منتقل خواهد شد؛كار مهمى است. من هم صحبت كردم.5 دربارة اهميت انتقال آب از آن طرف زاگرس به مركز كشور حرف زدم و به احساسات مردم اطراف كه جمع انبوهى بودند، جواب دادم.
به سوى گلپايگان پرواز كرديم. با تأخير رسيديم. اجتماع مردم گلپايگان، خيلى باشكوه بود. آقايان [غلامحسین] محمدىگلپايگانى، ریيسدفتر رهبرى و نماينده شهر آقاى [سیدمرتضی] صالحى خوانسارى، و امام جمعه شهر، خيرمقدم گرمى گفتند. يك كودك نابينا [به نام هاتف اسلامی]، شعرى در تجليل از من خواند كه پدر نابينايش سروده بود؛ از روى خط بريل مىخواند. گروهي سرود دشتی اجرا كردند. صحبت مفصلى از استعداد و تعهد مردم گلپايگان و علماى محل نمودم. خبر تأسيسكارخانه پتروشيمى درمنطقه و انتقال آب درهداغي- از سرشاخههاى دز- به منطقه را دادم؛ باعث خوشحالى شديد مردم شد.
سپس رفتيم و مسجد جامع قديمى شهر را ديديم و همانجا نماز خوانديم. دو نفر از متخصصان خط كوفى و باستانشناسى توضيح دادند؛ در زمان ملكشاه سلجوقى ساخته و در زمان قاجاريه تعمير شده است. براى افتتاح كارخانه پيستون سازى رفتيم. در شهر و در مسير، شاهد استقبال گرم مردم بوديم. كارخانه شيرسازى [طرح خشککن آب پنیر] با ظرفيت هشت هزار تُن را افتتاح كرديم.
پس از صرف ناهار، كمى استراحت نموديم و به سوى خوانسار پرواز كرديم. اجتماع مردم خوانسار خيلى گرم بود. ائمه جمعه و عالم شهر و نماينده شهر خيرمقدم گفتند و سرودى شنيديم. من هم صحبت دلگرمكنندهاى داشتم و خواستهها را پذيرفتم. به مدرسه علميهاى كه آقاى [سیدمهدی] ابنالرضا [خوانساری] ساخته است، رفتيم؛ خوب و وسيع است. او در قم شاگرد من بود. خوب تحويلش گرفتم. سه پسرش هم در قم طلبهاند. مثل من درس خوانده است. براى افتتاح بيمارستان شهر و مركز نگهدارى و توانبخشی معلولان [بقیه الله الاعظم (عج)] رفتيم. آنجا هم پس از استماع گزارش دكتر [حمیدرضا] جمشيدى، [رییس دانشگاه علوم پزشکی اصفهان]، صحبت كوتاهى نمودم. در خيابانها، استقبال مردم خيلى خوب بود.
به داران، مركز شهرستان فريدن پرواز كرديم. اجتماعشان از همه جا بيشتر بود. [آقای حیدری]، نماينده و [آقای معینالدینی]، امامجمعه خيرمقدم گفتند و گروه سرود خوبى داشتند. خيرمقدم مثل فريدونشهر بود. من هم صحبت صميمانهاي كردم. منطقه كشاورزى است و خواستهها بيشتر براى تقويت كشاورزى بود و علمى و فرهنگى كه قبول كردم.
سال ۱۳۷۶
در خانه بودم. وقت بيشتر به مطالعه گذشت: كليد قرآن و استراتژى جهانى آمريكا. در گزارشها بحث روى تصويب كابينه آقاى خاتمى در مجلس مورد توجه است و دور از انتظار بوده است.
پيش از ظهر، آقاى [عبدالله] نورى، وزير كشور آمد. درخواست دارد كه محسن، معاونت سياسى او را بپذيرد؛ چون خود محسن موافق نيست، نپذيرفتم. معتقد است كه جناح راست هم تلاشش را براى انداختن سه نفر از كابينه – خودش، [عطاءالله] مهاجرانى و [علی] عبدالعلىزاده -كرده و نتوانسته است و در مرحله بعد [حسین] مظفر، [اسحاق] جهانگيرى و [عیسی]كلانترى و گفت ليست چهار نفره منفى را در مجلس بين خودشان منتشركرده بودند، ولى در نهايت با اشاره دفتر رهبرى، مظفر را از ليست برداشتهاند و گفت، ترتيبى دادند كه مخالفان در پايان صحبت كنند و اگر نوبت بعضى از آنها زودتر مىرسيده، به عنوان موافق صحبت مىكردند كه وقت مخالفت بماند.
گفت، قاطعانه با ادامه كار آقايان هدايت [لطفیان، فرمانده نیروی انتظامی] و [محمدرضا] نقدى، [فرمانده حفاظت و اطلاعات] در نيروى انتظامى مخالفت مىكند. از من خواست که وارد مجلس بشوم. پيشنهاد داشت، همراه من در برنامه كوهپيمایى باشد. مدعى است كه موافقت [رهبری] با حضور او و مهاجرانى در كابينه، بر اين اساس بوده كه فكر مىكردهاند در مجلس رأى نخواهند آورد و معتقد است كه اكنون جناح راست به اين نتيجه رسيده كه اگر براى ماندن من، اقدام به تغيير قانون اساسى مىكرد، بهتر بود و به صحت پيشنهاد ايشان و آقاى [حسن] روحانى و آقاى [حسین] مرعشى در اين خصوص پى بردهاند.گفت، آقای خاتمى مايل است امروز به اينجا بيايد.
عصر آقاى خاتمى، ریيسجمهور آمد. بعد از خبر آقاى [عبدالله] نورى، پيشنهادكردم به ديدن ايشان بروم، چون تازه به منزل جديد در همسايگى ما [در جماران] آمده است. ايشان ترجيح داد كه او بيايد. جريان بحثهاى مجلس را تعريف كرد. از تصويب كابينه كامل خوشحال است. صحبتهايش با آيتالله خامنهاى را در مورد وزارت اطلاعات گفت و تلاش دفتر رهبرى براى حضور آقاى [علی] يونسى يا [علی] رازينى و گفت، با ادامه كار آقاى [رضا] امراللهى، [رییس سازمان انرژی اتمی] هم موافقت نشده است و براى جايگزينى مشكل پيدا كرده و قرار شده، دكتر [حسن] روحانى را در دبيرى شوراى عالى امنيت ملی ابقا كند. بعضي نگراناند از اينكه دكتر [علیاکبر] ولايتى، دبير مجمع [تشخیص مصلحت نظام] بشود. بر پيگيرى كار طرح ساخت آب سنگين تأكيد كردم. گفت، رهبرى پيشنهاد او را مبنى بر تأسيس نهاد مشاورت، با تركيب همه وزراى بعد از انقلاب را به دليل وجود افرادي غيرقابل اعتماد در بين آنها نپذيرفتهاند.
امروز همشيرهها - فاطمه و صديقه- اينجا بودند و هر دو مريض؛ طاهره هم مريض است.