شهربانو امانی، نماینده ادوارِ مجلس گفت: در اداره امور آنهایی که جایگاه شوراها ، مجلس و نهادهای انتخابی را تضعیف می کنند در واقع به نوعی از مردم فاصله می گیرند.
به گزارش معاونت ارتباطات و امور بین الملل شورای اسلامی شهر تهران ،شهربانو امانی،عضو شورای شهر تهران در گفتگو با اسکان نيوز به بررسی کارنامه سه ساله شورای پنجم شهر تهران پرداخته است؛ از تصمیمات شجاعانه شورای پنجم، تغییر ریل در مدیریت شهری و گرایش به سمت انسان محور بودن شهر؛ از نامگذاری های به حق شورا دفاع کرد و گفت شهر تنها نباید در تسخیر نام سیاسیون باشد گروهای دیگر جامعه نیز سهم دارند و باید نام تاریخ سازان از کتابها بر پلاک های شهر بنشیند.
از لغو مصوبه برج باغ ها، شفافیت در شهرداری و حمایت از طرحهای درآمدزای حمل و نقل عمومی و از همه مهمتر از ارائه طرح دوفوریتی جانمایی مکانی برای تجمعات شهری که ابتر مانده است گفت.
آنچه در پی می آید گفت و گویی با شهربانو امانی رییس کمیته TOD شورا درباره کارنامه سه ساله شورا پنجم پایتخت است.
خانم امانی شما از با انگیزه ترین اعضای شورای شهر تهران در دفاع از عملکرد جمعی هستید. رفتاری که با هویت شورایی هم خوانی دارد. میخواهم از این انگیزه و دفاعیات جمعی که دارید برایمان توضیح دهید که این شیوه و این رفتار مسولانه چقدر به هویت بخشی کار شورایی کمک می کند و برای شورای پنجم چه دستاورد هایی داشته است؟
یکی از مشکلاتی که در فرهنگ ما وجود دارد همین اتکا فردی در کارهاست در حالی که همه ادعای کار تیمی کردن داریم چون آموزش ها از ابتدا فردی است و اصلا کار تیمی انجام دادن در نحوه آموزش ما وجود ندراد، مشکلات بسیاری را پیش روی ما گذاشته است. در نتیجه کارهای جمعی ما دچار مشکل و خدشه شده که همه در به وجود آمدن آنها شریک هستیم و همه از زیر بار مسئولیتمان نباید شانه خالی کنیم و اشتباهاتمان را بپذیریم و خلاف این موضوع با مشی اصلاح طلبی مغایرت دارد بنابراین باید پاسخگو باشیم.
به همین دلیل شورای پنجم با همگرایی آغاز به کار کرد. علاوه بر آن این شورا چند ویژگی منحصر به فرد دارد از جمله اینکه رای بی سابقه ای را در کارنامه دارد به این صورت که رای آخرین نفر لیست ما با تعداد رای اولین نفر لیست رقیب 400 هزار نفر اختلاف رای دارد.
از یک منظر نگاه من به این آرا بی سابقه مردم تهران این بود که مردم کار شورا را جدی گرفته اند در نتیجه اگر بخواهیم بگوییم که انتخابات ریاست جمهوری با شورا تجمیع شده و این باعث انگیزه رای دادن مردم شده است. من این تحلیل را این گونه بررسی نمی کنم چون سال 92 هم انتخابات تجمع شده بود. تحلیل من این است که لیست امید شورا که مورد تایید آقای خاتمی هم بود و همانطور که ایشان از مردم خواستند انتخابات مجلس دهم برای شورای شهر هم تکرار شود این آراء کسب شد. مردم تهران بر اساس قانون اساسی به انتخابات شوراها برای مشارکت در اداره امور شهری شرکت کردند. 7 اصل قانون اساسی مربوط به شوراهاست چرا؟ چون مردم بتوانند از لایه های پایین جامعه دخالت کنند.
در اداره امور آنهایی که جایگاه شوراها ، مجلس و نهادهای انتخابی را تضعیف می کنند در واقع به نوعی از مردم فاصله می گیرند. اگر این گونه تحلیل کنیم که امید به تغییراتی که بعد از 14 سال شرایط با ثبات حضور اکثریت جناحی خاص در شورا از سوی مردم تهران وجود داشت، مسئولیت شورای یکدست اصلاح طلب را دو چندان می کند.
با توجه به این موضوع و تجربه ای که دارم به این فکر کردیم که از چهار سال شورای پنجم به نحو احسن استفاده کنیم.
سال اول که سال استقرار بود، سال دوم سال اصلاح فرایندها و روش و سال سوم اجرایی کردن ریل گذاری ها و سال چهارم برای پایش ارزیابی در نظر گرفته شد. من فکر کردم با پیشنیه ای که دارم به عنوان یک عضو که افتخاری برای من است می توانم کمک کنم به سایر عزیزان در اداره امور شورا. و لذا فکر میکنم هر دستاوردی که شورا دارد به کار جمعی و همگرایی گروهی اعضا بر میگردد. شاید بگویند که شورای پنجم دستاوردی عینی نداشته است.
اما من می گویم که ما بحران دستاورد در شورا نداریم از روز اول شورای پنجم را به مقایسه بگذاریم چه حامیان ما و چه رقبای ما ..این دوره با سه دوره با ثبات قبلی شورا مقایسه می شد در حالی که مقایسه غلطی بود. به اضافه اینکه اصلاح امور کردن شرایط با ثباتی که در ارتباط با پرونده باغات، نحوه توسعه و عمران شهر تهران و تصمیماتی که برای روش های بودجه ریزی ، حسابرسی ، تلفیق و تفریغ بودجه سنواتی گرفته می شد با شعارهایی که ما داده بودیم شرایط سختی را پیش رویمان قرار داده بود.
از سوی دیگر ما شش خانم به عنوان سی درصد شعار اصلی و هدف گذاری مهم اصلاح طلبان مخصوصا در حوزه جوانان و زنان در شورا حضور داشتیم حضور جوانان ما در هیات رییسه تجارب بسیار خوبی را به دست آوردند این چند وجهی نگاه کردن و کادر سازی که صورت گرفت نشان از هویت کار جمعی شورا داشت. معتقدم که یکی از دوره های بسیار زیبا و تجاربی که من در کنار 20 نفر از یارانم در شورا کسب کردم من یک تجربه گران سنگ بود.
از طرفی دیگر چون ما تیم یکدستی هستیم طبیعتا مدیریت رقباتهای یکدست با توجه به اینکه رسانه ای در اختیار نداریم و اینکه بدنه نیروی انسانی شورا که سالها با یک روش اداره می شد و تغییر ریل بدنه فربه و بزرگ شهرداری سخت بود. از درب ورودی شورا تا برسه به رسانه ملی هم به نوعی بر ما نقد و نظارت داشتند به خصوص جریان مرتبط به خودمان و جوانانمان که شرایط سخت دوران اقای احمدی نژاد را پشت سر گذاشته بودند انتطار داشتند در سیستم مدیریت شهری وارد شده و چون کاردان و متخصص بودند میتوانستند چرخ سکان شهرداری را روان تر بچرخانند که ما با انباشت مازاد نیرو در سیستم شهرداری نتوانستیم این مطالبه را جواب دهیم.
من فکر میکنم یکی از دستاوردهای شورای پنجم که حتی میتواند برای جریان رقیب هم الگو باشد، جلوه زیبای یکدست بودن و حفظ هویت جمعی و تمرین کار جمعی بود. علی رغم اینکه هر یک از اعضای شورا یک شخص و حزبی دارند، نشان دادند که میتواند هویت جمعی را هم حفظ کنند بخصوص در مسئله ای که منافع شهروندان و منافع عام در آن مستتر است باید لحاظ شود.
جراحی یک سیستم فساد زا خیلی سخت است. من ادعا ندارم همه مشکلاتی که انتظار داشتیم، در شهرداری حل و فصل شده باشد. در تغییر رویکرد ها به نظر من شورا یکصدا سعی کرد هر چند که تضارب آراء داریم منافع کوتاه و دستاورد های فردی را کنار بگذارد و منافع جمعی را مردم را در نظر گرفت.
وقتی نگاه سازه ای به تهران تغییر و به سمت پروژه های مردم محور سوق پیدا کرد رضایتمندی مردم و شهروندان را در پی داشت. این بدان معنی است که به بخشی از خواسته ها رسیده ایم اما صد درصدشان محقق نشد. شما وقتی که محله مسکونی را برش میزنید و میخواهید به یک محله تجاری تبدیل کنید و بیشتر نگاه تجاری و کسب درآمد است پس لحاظ نمیکنید که ساکنین و مردم محله چه سرنوشتی با این نگاه پیدا خواهند کرد. بخصوص در تهران که همه گروها، جریانات سیاسی و اشخاص تاثیر گذار در آن ذی نفع هستند. شورا باید با این رویکردها مواجه بود و باید تغییر می کرد. در نتیجه من به شخصه فکر می کنم که وظیفه ام را درست انجام داده ام. اگر مورد رضایت مردم و خبرنگارها باشد.
در دوره های قبلی نگاه مدیریت شهری کالبد محوری و درآمد زایی بود. ولی در دوره پنجمشهر به سمت انسان محوری حرکت کرد. انسان محوری در این دوره بروز داده شد و شکل گرفت. تغییرات در گفتمان های مدیران شهری را چگونه تبیین میکنید؟
در مجلس هم بحث سر این بود که تهران به یک پارکینگ عمومی تبدیل شده است و شاید اقتضاعات این گونه رقم می خورد که نگاه به شهر یک نگاه درآمد زا بود. من فکر میکنم برخی مواقع این پیمان کاران بودند که تصمیم میگرفتند که چه پروژه ای کجا انجام شود. کما اینکه از اول دوره که ما اینجا هستیم تونل امیر کبیر قرار بود به اتوبان امام علی متصل شود اما آنرا بستند یعنی اینکه هر جا دستشان رسید فکر کردند که نباید پروژه های شهری برای سیستم پیمان کاری و اشتغال زایی در شهر به اتمام برسد.
نگاه به شهر به عنوان یک موجود زنده نگاه سخت افزاری بود. الگویی که نیم قرن قبل در کشورهای دیگر اتفاق افتاده بود. بنابراین اگر بخواهیم این تغییر نگاه به شهر را که مخصوصا نگاه تیمی نظامی و امنیتی بود تغییر دهیم بسیار سخت بود. نگاه به شهر سازه ای بود به همین دلیل بود که باغات تهران در آن برش زمانی به یغما رفت. و برج باغ ها حتی در کوچه های 12 متری سر برافراشتند. چرا در امد های شهر به توسعه حمل و نقل عمومی و توسعه زیر بنایی و هفت هدف اصلی شهرداری بر نگشت.
وقتی نگاه این گونه درآمدزایی از فروش شهر بود حتی سهم 1/3 یارانه بلیت مترو از دولت را مطالبه نکردند و رفتند دنبال استقراض از بانکها. و به نوعی بی انضباطی مالی ایجاد شد و این شد که متاسفانه قائم مقام شهردار اسبق با پرونده فساد 1300 میلیارد تومانی مورد پیگرد قرار گرفت. این رقم میتوانست در حوزه توسعه مترو و خرید اتوبوس برای تهران هزینه شود.
ما مجوز انتشار هزار میلیارد تومان اوراق مشارکت برای افتتاح 12 ایستگاه مترو گرفتیم.
شعار انسان محوری داده شد حتی در دوره ما پروژه های رها شده ای مثل طرح نیلوفری، تونل امیر کبیر، بریانک، پروژه پل گیشا و دهها پروژه دیگر که 10 درصد پیشرفت فیزیکی داشته و رها کرده بودند را به سرانجام رسانیدم. حتی پروژه سی ویل (تونل) های مترو را کار کرده بودند را رها کردند. وقتی بخواهید نگاه سخت افزار محور بودن را که حدود 12 سال بر شهر حاکم بوده تغییر بدهید و انسان محور کنید حتی مردم هم منتقد میشوند که چرا اینها پل نمی سازند؟ چرا کار عمرانی عظیم مانند صدر و امام علی صورت نمیگیرد؟ از نظر کارشناسان اگر هزینه ساخت پل صدر را برای مترو هزینه میکردند همه خطوط مترو با تجهیزات کامل شده بود. هزینه ساخت مترو برار با ساخت اتوبان 50 لاینی است.
در نتیجه اگر بخواهید تغییر نگاه و باور بدهید و در برنامه 5 ساله سوم شهر آنرا لحاظ کنید، بسیار شجاعت و جسارت میخواهد. شاید برخی برنامه های انسان محور در برنامه دوم هم گنجانده شده بود اما اجرایی نشد. با توجه به نگاه شورای پنجم و مطالبه مردم از این شورا که خواسته بودند مشکل ترافیک و آلودگی هوا حل شود. ما شروع به اجرای برنامه هایی در این زمینه کردیم.
شورای پنجم در استفاده از بدنه کارشناسی چقدر ایده گرفت؟
من سابقه دوره های دیگر در این زمینه را ندارم. اما معتقدم در شورای پنجم با توجه به رفت و آمد های که وجود دارد و خروجی کمیسیون ها می توان نتیجه گرفت که این ارتباط بیشتر از قبل بوده است. نمونه بارز آن کارهای کارشناسی است که در تدوین برنامه توسعه سوم شهر تهران صورت گرفت. ارتباط شورا با بدنه کارشناسی و دانشگاهی وجود دارد.
البته 100 درصد نیست ولی می توانم بگویم که نسبت به دوره های گذشته هم از حیث این که شورای پنجم شعارش این است که مشارکت مردمی و دانشگاهی دارد، بیشتر بوده است.
طبیعی است که مشارکت مردم ، نهادهای مردمی، ذی نفعان مدنی و گروههای که در آن حوزه های تخصصی حرفه ای دانشگاهی فعالیت دارند بیشتر باشد. فکر میکنم از خروجی مصوبات شورا چنین بر می آید که این ارتباط تا حدودی برقرار بوده هر چند که می شود، بیشتر هم باشد. حتی من در ابتدای دوره به یکی از معاونین مناطق گفتم شما منابع مالی دارید که باید در یک ناحیه یا محله هزینه شود.
پس چرا از مردم همان محلات نمی خواهید که اولویت های محله شان را اعلام کنند و شما اجرا کنید، قطعا" وقتی مردم در تصمیم سازی و تصمیم گیری کمک کنند در نگهداشت آن هم کمک خواهند کرد. مباحث دیگری در کمیسیون ها و کمیته ها پیگیری می شود که رد کارهای کارشناسی در آنها وجود دارد. تصمیماتی در این دوره مدیریت شهری گرفته شده که ارتباط با بدنه کارشناسی جامعه را بیشتر کرده است و قرار بر تقویت آن است. حتی در ارتباط با نام گذاری ها فرایندی شکل گرفته که از بدنه کارشناسی و مردمی در قالب شورایاریها استمزاج می شود.
هر چند که استفاده از بدنه دانشگاهی هم به صد درصد نرسیده است. من معنقدم که در کشور ما سندیکاها، نهادهای مدنی و ان جی او ها باید انقدر قوی باشند که در ادراه امور اعمال نظر کنند. به خصوص ان جی او هایی که در حوزه اجتماعی و فرهنگی کار میکنند.
متاسفانه قبل از دوره پنجم بانک اطلاعاتی از سمن ها معدوم شده است که اگر در دسترس بود می شد از آنها بهره گرفت. منتهی خلاء های جدی در این زمینه وجود دارد. یکی از جاهایی که می توان از ظرفیت تشکل ها استفاده بهینه کرد، فضای بوستان ها در مناطق و محلات است و یا در بحث محیط زیست اگر تشکل ها و انجمن ها فعال شوند بسیار کارگشا خواهد بود.
چون شهرداری بیشتر فعالیتش از جنس خدمات شهری است و این خدمات عمدتا از سوی پیمان کاران صورت میگیرد. بنابراین نظارت و یا پیگیری از سوی انی جی او ها میتواند ثمربخش باشد. چرا که بدنه سنتی و بحث پیمان کاری کار خودش را میکند. برای نمونه ما هر چه درباره مصرف صحیح آب در آبیاری فضاهای سبز فریاد زدیم، پیمان کاران و بدنه فربه شهرداری کار خودش را کرد. نمونه بارزش کاشت گل های فصلی پای درختان چند ده ساله است. درست است که ابیاری قطره ای نصب است اما میزان آبی که یک گیاه فصلی باید دریافت کند با درخت کهنسال فرق دارد، ولی کو گوش شنوا.
در کل برای استفاده از ایده ها و نوآوری های جدید نمره قبولی را میدهم. اما باید بدانیم که فاصله تا آنچه به صرفه و صلاح اقتصادی است، بسیار است. معتقدم که باید فرهنگ عمومی تغییر کند. چرا باید مسیل ها و جوی های خیابان ها پر از زباله باشد؟ چرا اکثر دارندگان مشاغل خدماتی زباله هایشان را بدون تفکیک به سطل های زباله سطح شهر روانه میکنند؟ وضعیت رانندگی و فرهنگ ترافیکی هم جای خود دارد. از یک طرف مدعی وراثت فرهنگی غنی هستیم اما در رعایت حداقل های فرهنگ فردی و اجتماعی عاجزیم.
من ارتباط با بدنه کارشناسی، دانشگاهی، استارت تاپ ها و نوآورانه ها را ضروری میدانم هر چند که ارتباطاتی هست اما کافی نیست. البته شروع کرونا همه برنامه ها را به هم ریخته است. اما اگر منصفانه قضاوت کنیم مدیریت شهری با راهبری شورا توانست به موقع وارد عمل شود و با کمک نیروهای جوان و خوش فکر توانست در پیک کرونا بسیاری از مشکلات را مرتفع کند و این جز کمک تشکل ها و ارائه خدمات از سوی شهرداری نبود.
در این ایام حتی مرگ و یا گرفتاری یک کارتون خواب گزارش نشد. مدد سراها و سامان سراها دائم رصد شدند این نشان می دهد که مدیریت شهری به واسطه ارتباطی که با بدنه شهروندان دارد زودتر از هر مجموعه تصمیم گیر دیگری وارد عرصه اجرا و مبارزه با این ویروس شد. در بحث زباله گردی و کودکان کار نیز به خوبی توانسته از عهده کارها برآید.
شما پیگیر هستید که اتفاقات نو با کمترین هزینه و بیشترین کارایی درسطح شهر رخ دهد. نمونه آن پیگیری و به ثمر رساندن طرح TOD است. در بخشی از صحبتهای ابتدای تان به آن اشاره داشتید مشخصا در این باره صحبت کنید؟ این ایده تا چه حد اجرایی است؟
چارچوب نانوشته ای بین خانم های شورا که با سهمیه 30 درصدی از تعداد کاندیدا ها وارد شورا شده بودند، وجود داشت. هر کدام بسته به مهارت و تخصص وارد کمیسیون های شورا و کمیته ها شدند. کمیسیون عمران و حمل و نقل به من رسید با اینکه هیچ تجربه و تخصصی در این زمینه نداشتم اما تصمیم گرفتم از بدنه کارشناسی و جوان شورا استفاده کنم تا بهترین ایده و راهکار در بخش حمل ونقل را پیگیری کنم. البته یک موضوعی که سالها قبل در ژاپن با آن روبرو شده بودم همین بحث TOD* بود. آن موقع اطلاعی از آن نداشتم اما اینکه شما از منزل با کمترین زمان دسترسی به حمل و نقل عمومی داشته باشید بسیار جالب و کم هزینه بود.
بنابراین ایده TOD را تبدیل به برنامه کردم و در دفاع از آن در برنامه سوم گنجانده شد، در بودجه سالانه شهرداری هم ردیفی برای آن دیده شد. البته این را بگویم که در برنامه دوم توسعه شهر تهران قرار بود که روی یک خط در منطقه 22 مطالعه TOD صورت گیرد اما خیلی جدی گرفته نشده بود. ما در کمیسیون عمران و حمل و نقل شورا با برگزاری نشست های تخصصی سعی در قانع کردن مدیریت شهری داشتیم تا زون های TOD به عنوان یکی از راهکارهای اجرایی و عملیاتی و تجربه جهانی در شهر تهران نهادینه شود. پیرو آن، بحث خیابان کامل هم مطرح شد و در نهایت مقرر شد برای به سرانجام رساندن برنامه ریزی 10 ساله صورت گرفت.
به دلیل آنکه شورا و مدیریت شهری هر چهار سال یکبار تغییر میکند و شاید این برنامه نیمه تمام بماند تصمیم بر این شد تا در این فرصتی که داریم آموزش نیروهای متخصص و آگاه با طرح TOD در مناطق را پیش ببریم. بر همین اساس مقرر شد 20 نفر در هر منطقه با TOD آشنا شوند. تا بتوانند ارزیابی، پایش و شابلون زون های این طرح را در مناطق اجرا کنند.
این را هم باید اضافه کنم که در مبحث TOD و خیابان کامل بخش اعظم کار با معماران و شهرسازان است که باید بستر اجرای این طرح ها را در نقشه ها و صدور پروانه های شهری ایجاد کنند.
موضوع دیگری که در کمیته حمل و نقل شورا پیگیر آن بودم، بحث پهنه T است. خیلی از ایده های شهرسازی و حمل ونقل عمومی چند دهه قبل در بسیاری از کشورها تجربه شده اند و اینکه چرا بسیاری از شهرهای جهان با مشکل ترافیک و الودگی هوا مواجه نیستند دلیلش اجرای همین برنامه ها در حوزه شهرسازی با نگاه حمل و نقل عمومی بوده است.
موضوع پهنه T به زمان صدور پروانه برای ساخت و ساز بر میگردد که آیا ساختمان در حال ساخت شرایط دسترسی به زون های حمل و نقل عمومی را دارد؟ و فاصله دسترسی به معابر باید بررسی شود. اینکه بررسی این پهنه در حوزه ساخت و ساز الزام آور باشد باید در شورای عالی معماری و شهرسازی تصویب شود که اگر این اتفاق بیافتد اجرای زون های TOD سهل تر خواهد بود.
یکی دیگر از مصوبات شورای پنجم بحث ایمنی سرویس مدارس بود که با راه اندازی شبکه ایمن برای مدارس کسب و کاری هوشمند با همکاری سازمان تاکسیرانی و اتوبوسرانی شهرداری تهران شکل گرفت که به نفع همه بود و آموزش و پرورش این موضوع را به صورت بخش نامه ای سراسری برای همه الزام آور کرد.
شورای پنجم سعی کرد به همه شریان ها و بدنه مدیریت شهری نگاه نو داشته باشد. حتی در بحث حمایت از زنان سرپرست خانوار سعی در تسهیل گری و افزایش مهارت های شغلی برای این بخش از شهروندان تهرانی شد.
کارنامه شورای پنجم را از جهت هدف مندی، هماهنگی برنامه ریزی و قانون گذاری چگونه ارزیابی می کنید؟
در کل فکر می کنم با تمام شرایطی که شورای پنجم داشت نه تنها ذی نفوذان و قدرتمندان سهیم شورای شهر را یاری نرساندن و زیر ذره بین هم بردند. معمولا مخالفین و رقبای سیاسی جریانی با دقتی که روی کارهای رقیب دارند، موجب تقویت می شوند. وقتی نمایشگاهی برگزار شد، و یا در موضوع برج میلاد چقدر داستان درست کردند. بعد هم با فصل کرونا از ایام عزاداری امام حسین و برنامه های که نمی شد مانند سالهای قبل انجام داد در بوق و کرنا گفتند. این همه قیل و قال هم فکر می کنم برای بازار هزارمیلیارد تومانی این ایام بود که به دلیل کرونا این در امد کاسته می شد.
این در حالی است که امام حسین (ع) گفت: اگر دین ندارید آزاده باشید. امام حسین که برای یک نفر و یک جریان خاص نیست که بخواهند از آن بهره برداری سیاسی کنند.
اما دیدید که در فضای کرونایی هر روز یک بهانه برای زیر سوال بردن مدیریت شهری در ایام عزاداری سالار شهیدان تراشیدند.
اما مهم این بود که شورای پنجم سعی در تغییر رویکردها و ریل گذاری در چارچوب قانون انجام داد و تا حدودی هم موفق شد. و من فکر میکنم شورای شهر در بخشی از تصمیم سازی ها و اجرای آنها شجاعانه عمل کرد. اگر منصفانه و بدون هیچ عناد سیاسی نگاه به کارنامه شورای پنجم داشته باشیم شورای کاملا سیاسی نگاهش به مدیریت شهری سیاسی نشد و حرفه ای به مسائل و مشکلات شهر ورود کرد.
یکی از مباحث مهمی که شورا در شرایط سخت اقتصادی به آن ورود کرد پیگیری مطالبات حمل و نقلی از دولت بود هر چند که دولت هم در شرایط سختی به سر می برد اما موافقت انتشار هزار میلیارد تومان اوراق مشارکت را گرفت. و در این شرایط انتظار ما از شهرداری این است که به دنبال تحقق درآمدهای پایدار باشد و اجرایی شدن قوانین برای زون های TOD می تواند یکی از راههای کسب درآمد پایدار باشد.
ما از شهرداری خواستیم در صورت تصویب پهنه T در آمد حاصل از ساخت و ساز بر اساس این مصوبه را در ردیف بودجه ای جداگانه در جهت توسعه حمل و نقل عمومی در نظر بگیرد. و با وجود دکتر حناچی که خود صاحب سبک در حوزه معماری و شهرسازی است پیگیری به ثمر رساندن مصوبات و قوانین لازم برای اجرای شدن TOD می تواند یک فرصت بی بدیل باشد.
مجددا" تاکید می کنم با انتشار هزار میلیارد اوراق مشارکت چقدر مسائل پیش روی مترو هموار شده است. بر همین اساس هر زون TOD میتواند یک منبع جدی تامین اعتبار باشد.
در بحث هدفمندی و برنامه ریزی در اجرای پروژه های کوچک مقیاس همه اعضای شورا به اتفاق بر اجرای این مهم هم پیمان شدند. در بحث نو آوری و حمایت از ایده های نو در حوزه هوشمند سازی شهر و شفافیت، شورای شهر تهران تمام توان خودش را به کار بست هر چند که تغییرات مدیریتی در انتخاب شهردار ها فرصت را در اوایل کار از اعضا گرفت و در انتها هم کرونا برنامه ریزی ها را بر هم ریخت اما شورای شهر تهران در این میانه توانست بهترین تصمیمات را بگیرد.
نمره قبولی به شورا میدهم هرچند که برای هر کاری راه حل های بسیاری است و میتوانست عملکرد بهتر از این باشد. شورا می توانست با دقت و درایت در انتخاب شهرداران عمل کند که البته دیکته نانوشته غلط ندارد. اصلاح ساختار، لغو برج باغ ها و شفاف سازی تصمیم های شجاعانه ای بودند که شورا گرفت. پیگیری افزایش سهم شهرداری ها از ارزش افزوده هم یکی دیگر از اقدامات بود که امیدواریم مجلس یازدهم که هم رییس و هم تعدادی از نمایندگان تهرانش سابقه حضور در مدیریت شهری تهران را دارند بدون هرگونه نگاه و غضب سیاسی پیگر آن باشند.
یکی دیگر از دستاوردهای مهمی که شورا پیگیر آن بود اما به سرانجام رسیدن آن را موکول به تصمیمات سطح ملی کردند دوفوریت طرحی در اجرای اصل 27 قانون اساسی و اختصاص مکان هایی برای تجمع های صنفی و خواسته های قانونی و در چارچوب قانون شهروندان بود. که متاسفانه با مخالفت روبرو شد. بر همین اساس اعتراضات ابان ماه و سقوط هواپیمای اوکراینی بی پاسخ ماند و با وجودی که رهبری هم دستور دلجویی داده بودند و اینکه اعتراضات شنیده شود، ولی برخورد ها کاملا" قهری و سیاسی شد.
شورای شهر پیگیر پرونده های نجومی و سه تحقیق و تفحص از شهرداری شد اما هیچکدام پاسخ قانع کننده ای نداشت. حتی خوده من و دوستانی که پیگیر شفاف سازی در این زمینه ها بودند به دادگاه فرا خوانده شدند. این نشان میدهد که گزارشگران فساد مالی هم امنیت ندارند. این در حالی است که گزارش دهندگان این گونه فسادها باید در امنیت حقوقی و قضایی باشند. برای نمونه قائم مقام شهردار اسبق که پرونده مالی داشت چرا باید در دادگاه نظامی به پرونده اش رسیدگی شود این در حالی است که ایشان دیگر نظامی نبود و کاملا در حوزه اقتصادی فعالیت داشت، این دوپینگ و حاشیه امن سیاسی است که قدرت برای فساد مالی ایجاد میکند.
شورای پنجم تا چه حد نماینده همه افکار و سلایق بود؟
شورای پنجم نماینده همه افکار و سلایق شهروندان تهرانی نبود. این دوره اعضای شورا بر اساس لیست یکدست رای آورد. هر چند می گویند شورای شهر سیاسی است اما من میگویم هر انتخاباتی سیاسی است و بهترین نمونه انتخاباتی نیز به سپهر سیاسی کشور بر می گردد. شورای 21 نفره پنجم تهران حتی تعدادشان با مناطق 22گانه شهر هم همخوانی ندارد. چنانچه در چارچوب قانون اساسی برای شورای شهر تجدید نظری صورت گیرد باید تعداد اعضا به گونه ای انتخاب شود که همه سلایق در آن جای بگیرد. در کشور ما دو جریان سیاسی ریشه دارد و در میانه این دو شکاف ایجاد شود جا برای رشد تندرو ها در هر دو دسته باز می شود و این لطمه ای است که هم اکنون جامعه از آن بی بهره نیست. متاسفانه در دوره قبل مصوبه ای را در مجلس گذراندند که بر اساس آن تعداد نمایندگان تهران از 31 نفر به 21 نفر با بهانه صرفه جویی مالی تبدیل شد این در شرایطی است که نهادهای انتخاباتی قدرتمند و تقویت شوند این به نفع همه است. و اگر نمایندگان هر دو جناح ریشه دار در شوراها و مجلس نماینده داشته باشند می توانیم بگوییم که سلایق اکثریت جامعه در نهادهای قانون گذار و تصمیم ساز سود ده خواهد بود.
نظر شورا درباره کار تیمی شورای شهر تهران چیست؟ آیا در این شورای یکدست وزنه حزبی که تعداد بیشتری عضو در شورا داشت بر تصمیم گیری های سایرین ارجحیت نداشت؟
قبول دارم که در لیست یکدست اصلاح طلب هم احزاب و گروهای مرجع متفاوتی وجود داشت و تا حدودی کارها را تحت شعاع قرار داد. برای مثال نمایندگان حزبی که اکثریت را داشتند مدیریت کارها را برعهده گرفتند که چون لیست یکدست بود خیلی به این موضوعات ریز دقت نشد. هر چند که یک دست بودن هم آسیب هایی دارد. اما یکی از جلوه های تضارب آراء حزبی هم در تصمیمات صحن شورا جلوه داشت و اکثر طرح ها و لوایح شورا با رای بالا و اکثریت قاطع به تصویب می رسید.
من از همین تریبون از همتایانم میخواهم که در سال آخر دستاوردهای جمعی را قربانی دستاوردهای فردی نکند.
این را هم باید اضافه کنم که جریان رقیب برای مانع گذاشتن بر سر راه ریل گذاری شورای پنجم از هیچ موضوعی چشم پوشی نکرد. تمام قوایشان بر نام گذاری ها جمع است. از نام گذاری شجریان تا تعویض یک تابلو میدانی در شهر. این در حالی است که در بسیاری از شهرهای کشور میدان جمهوری و خیابان جمهوری وجود دارد و همه میدانند که جمهوری یک نوع حکومت است. متاسفانه از دین هم برای زیر سوال بردن ما هم استفاده می کنند اگر ما هر روز هم در شورا ختم قران داشته باشیم باز از جناح رقیب مانع تراشی می شود.
فکر میکردم کرونا یک تذکر به همه مردم جهان و از جمله به همه ماها داده باشد. نباید به شعور مردم توهین شود اگر جریان انتخابات به سمتی پیش می رود که طبق برنامه ریزی ها باشد به این دلیل است که مردم از صندوق های رای قهر کرده اند و تعداد آراء رای دهندگان بیانگر طیف وسیعی از افراد جامعه نیست و این یک آفت است.
عملکرد زنان شورا را چگونه ارزیابی میکنید؟ بانوان عضو شورا باانگیزه شعار دادند. قرار بود فراکسیون زنان در شورا شکل بگیرد و سهم 30 درصدی از تصدی پست های میانی و بالا در شهرداری تهران به زنان اختصاص پیدا کند اما اتفاقی نیافتاد؟
متاسفانه فراکسیون زنان را تشکیل ندادیم. اما دوسال اول را هر ماه یک یا دوجلسه داشتیم. به نوعی در تله تبلیغات افتادیم که چرا به فعالیت ها رنگ جنسیتی میدهید و این در حالی است که خانم ها باید مسئولیتشان را حرفه ای انجام دهیم. اما همان شابلونی که از قدیم برای عدم بکارگیری و بهانه گیری برای به کار نگرفتن بانوان در پست های مدیریتی بود در شورا و مدیریت شهری هم این اتفاق افتاد.
اما جای امیدواری هنوز هست چراکه به کارگیری 30 درصدی زنان در پست های مدیریتی شهری در برنامه سوم شهر تهران دیده شده است.
اما یک نکته حائز اهمیت است و اینکه بهانه تراشی می شود که خانم ها چون تجربه مدیریتی ندارند نمیتوانند در این پست ها بنشینند. مگر آقایان غیر از این است که یار غار هیاتها، استخر ها و یا دوست هم دانشگاهی تصمیم گیران هستند و این گونه می شود که یک شبه تجربه مدیریتی پیدا میکنند.
به هر حال به نظر من اگر چه ما فراکسیون زنان را تشکیل ندادیم اما هر یک از شش بانوی عضو شورا در جایگاهی که قرار دارد بهترین و قابل دفاع ترین کارنامه را دارند.
خانم فخاری رییس شورای استان تهران است و در حوزه اجتماعی کارهای اثر گذاری داشته است. خانم زهرا صدر اعظم نوری هم با شجاعت از طرح لغو برج باغ ها دفاع کرد و خانم خداکرمی در حوزه سلامت شهرداری پیش رو بود و اولین کسی بود که شهرداری را در خط مقدم مبارزه با کرونا ترغیب کرد.
خانم آروین با درایت و صحه صدر بحث شفافیت در شهرداری را پیش گرفت و توانست بسیاری از خط قرمز های عدم اطلاع رسانی را بشکند.
خانم نژاد بهرام هم در هیات رییسه شورا و در بافت های فرسوده دفاعیات جانانه داشت. وقتی فرصت های برابر پیش روی بانوان نیست قدم های کوچک اما تاثیر گذار هم میتواند همان اثر بخشی را داشته باشد زنان شورا در سهمی به اندازه هیچ، اثر بخشی داشتند.
انتظار من در سال پایانی شورا این است که شهردار تهران وعده بکارگیری 30 درصدی زنان را در پست های مدیریتی تحقق بخشد. هر چند که تغییر نگاه و نگرش به مراتب سخت تر از تغییر رفتار است.