روزنامه اینترنی فراز نوشت: مونس نظری- در نیمه اول همهگیری، نرخ بهره به یک سو شیب داشت؛ کاهش. پس از کاهش نیم درصدی به سمت اواخر تابستان، بازار 10 ساله خزانهداری بالاخره روند صعودی پیدا کرد. هیچکس دلیل این افزایش نرخ را نمیداند. اما حالا که روزنه نوری به سمت پایان یافتن کووید 19 به وجود آمده، انتظار ایجاد تورم در آینده را باید داشت. وقتی سرمایهگذاران انتظار رشد اقتصادی در آینده را داشته باشند، نرخها شروع به افزایش میکند و این اتفاق امیدوار کنندهای است. اما سرمایه گذاران همیشه نگران ریسک هستند و این دغدغه وجود دارد که این افزایش نرخ، بازار سهام را از مسیر خارج کند.
اتفاقی که دور از ذهن نیست، اما شواهد تاریخی نشان داده است که سهام در شرایط افزایش نرخ، رشد خوبی دارد. گذری داشتم به سال 1950 تا بفهمیم با افزایش 1 درصدی در هر ده سال بازده خزانه داری در سهام ایالات متحده، چه اتفاقی میافتد: نتایج بررسیها نشان داد تنها دو مورد وجود داشته که در آنها سهام در یک فضای افزایش نرخ، سقوط میکرد. در واقع، بازده سالانه در هر یک از دورههایی که نرخها 1 %یا بیشتر افزایش پیدا کرده بودند، ۱۰/۵ درصد بود که این میزان تقریباً همان متوسط بازده بلندمدت بازار سهام ایالات متحده است. شایان ذکر است که در برخی موارد که نرخ افزایش یافته بود، شاهد سقوطی تند در بازار سهام بودیم. در سال 1987 و پیش از بزرگترین سقوط یک روزه در ماه اکتبر همان سال، نرخها بالاتر رفته بود. در اواخر دهه 1990 نیز بالاخره تلاش فدرالرزور که با وجود حباب قیمتی که ایجاد شده بود، تلاش میکرد گمانهزنیهای بی اساس را ریشه کن کند سرانجام نتیجه داد و ارزش سهام به نصف کاهش پیدا کند.
مطمئناً به طور دقیق نرخهایی که سرمایهگذاران آنها را به عنوان محدودهی دستنیافتنی بودن کالا تلقی میکنند، نمیدانیم. برای شاخصهای اینچنینی هیچ معیار و میزان مشخصی وجود ندارد. اینها بیشتر نوعی تخمینهای روانشناسانه هستند.بنابراین آیا در شرایطی که نرخ بهره رو به افزایش نباشد، سرمایهگذاران باید نگران این باشند که حالا باید چه شاخصهایی را تعقیب کنند؟ تورّم در سهام، بسیار مهمتر از نرخ بهره در آن است. از سال 1928 به این طرف، میانگین نرخ تورم سالانه در ایالاتمتحده، چیزی در حدود 3 %بوده است. براساس میانگین بازده شاخص اساندپی 500 در آن زمان، بازار سهام ترجیح میدهد نرخ تورم زیر این سطح باقی مانده و رشد نکند. متوسط بازده سالانه در سالهایی که نرخ تورم آنها افزایشی است، افزایش ۶/۷درصدی را نشان میدهد. و این در حالی است که میانگین بازده سالانه، هنگام کاهش تورم نزدیک به 17 درصد بوده است. هنگام بررسی تورم از یک سال به سال دیگر، به رابطهای مشابه میرسیم.
از نظر تاریخی، در مواردی که تورم بالاتر از سال قبل بوده، سهام به طور متوسط ۶/۳ درصد بازده داشتهاند و این رقم تقریباً مقابل 16 درصد مواردی بوده که در آنها نرخ تورم سال به سال پایین میآمده است. بر اساس استانداردهای تاریخی، تورم در حال حاضر نرخ نسبتاً پایین و در حدود ۱/۴ درصد سال گذشته را نشان میدهد. اما انتظاراتی که از تورم میرود که با نرخ تورم پنج ساله اندازه گیری میشود، هماکنون در ۲/۴ درصد بالاترین سطح از سال 2013 قرار دارد. این رقم همچنان زیر متوسط درازمدت است، و نتایج واقعی همیشه با انتظارات همخوانی ندارند. افزایش نرخ بهره و انتظارات تورمی، نکته مثبتی در اقتصاد تلقی میشود. هر یک از این متغیرها در قیمتگذاری، در رشد اقتصادی بالاتر در شرایطی که به انتهای دوران همه گیری نزدیک میشویم، میتواند موجب رونق بازار از سوی مصرفکنندگان شود. اما سرمایهگذاران باید در عین حال، حواسشان به ریسکهای احتمالی موجود نیز باشد. بورس وقتی مقابل اقتصاد ضعیف سال گذشته خیلی خوب عمل میکرد، احساس عقبماندگی داشت. این احساس عقبماندگی حتی در سال جاری نیز با وجود تقویت اقتصاد، ممکن است باز تکرار شود. در واقع این طرز کار واقعی بورس است. فرآیندی که خیلی از اوقات ممکن است در لحظه منطقی به نظر نرسد.