سینزیا بیانکو در اندیشکده «شورای اروپایی روابط خارجی» نوشت: ترکیه و امارات متحده عربی علی رغم عدم تقارن در مساحت، جمعیت و قدرت نظامی خود، درگیر یک خصومت ده ساله هستند که در حال تغییر ساختار نظم ژئوپلیتیک در خاورمیانه و شمال آفریقا است. این تقابل نه تنها منجر به بی ثباتی مضاعف در مناطقی مانند لیبی و شاخ آفریقا شده است بلکه میتواند تأثیر فوری هم بر منافع اروپا در شرق مدیترانه بگذارد. این رقابت در حال تعمیق اختلافات در اروپا است و ایجاد یک سیاست منسجم در مورد مدیترانه را برای اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن دشوارتر می کند.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: هر دو کشور ترکیه و امارات متحده عربی مشتاقند روایتهای رقابتی را در مورد ویژگی ظاهراً ایدئولوژیک منازعه شان ارائه دهند اما این تلاشها ماهیت واقعی مبارزه را پوشانده است. این دو کشور از سال 2011 تقریباً در هر نقطه از درگیریهای منطقهای در نقطه مقابل یکدیگر بودهاند، عمده اختلاف این دو کشور هم به بحث حمایت آنکارا از اسلامگرایان مثل اخوان المسلمین و حمایت ابوظبی از سلطنتهای اقتدارگرا بازمیگردد. این اختلاف پیچیده است، اما در اصل و در وهله اول شامل یک مبارزه برای تحکیم رژیم داخلی و نفوذ منطقهای است.
ترکیه در گذشته حمایت خود از احزاب اخوان المسلمین را نشان داده است. از زمان شکست خیزشهای عربی در سال 2011 و به ویژه از سال 2016، سیاست خارجی آنکارا مبتنی بر ملیگرایی بوده است. این سیاست عمدتا با هدف تقویت حمایت داخلی رئیس جمهور رجب طیب اردوغان انجام شده، اما همچنین تمایل ترکیه در به عهده گرفتن رهبری منطقه نیز آشکار است. این سیاست به خودی خود مبنایی برای گسترش اسلام سیاسی نیست. در نقطه مقابل، ابوظبی خود را به عنوان مشعل اعتدال در برابر نیروهای اسلامگرا معرفی کرده است. با این حال استراتژی این کشور متمرکز بر مهار و مقابله با ترکیهای است که آن را تهدیدی برای نفوذ خود در منطقه میداند.
ترکیه و امارات درگیر تنش سیاسی-نظامی نیابتی بین شاخ آفریقا و شرق مدیترانه هستند. فراتر از این، رقابت آنها همزمان در واشنگتن و بروکسل، گفتمان رسانههای جهانی، صنعت انرژی و اخیراً بنادر و دریای آزاد هم جریان دارد.
رهبران ترکیه و امارات به طور متناقضی از این تقابل بهره سیاسی بردهاند به طوری که عملا از آن برای تقویت مواضع داخلی و بینالمللی خود استفاده میکنند. مقابله با ترکیه برای امارات متحده عربی درهای جدیدی را به منظور اتحاد با بازیگران غربی از جمله کشورهای اروپایی مانند فرانسه و یونان باز کرده است، ضمن اینکه این کشور همزمان موقعیت خود را در واشنگتن را هم ارتقا بخشیده است. آنکارا برای رایدهندگان ترک تصویری خصمانه از امارات به تصویر کشیده است و این طور وانمود میکند که این کشور به دنبال تضعیف قدرت ترکیه است.
اختلافات ترکی - اماراتی صرف نظر از ویژگی ایدئولوژیکی آن برای اتحادیه اروپا آسیب زا بوده است آن هم در شرایطی که این اتحادیه سعی در تغییر موقعیت خود در خاورمیانه در حال تحول دارد. جدا از این، اختلافات این دو کشور بی ثباتی در منطقه را تشدید کرده و موجب انشقاق در اتحادیه اروپا شده است. به عنوان مثال، درگیری لیبی کمک کرد تا رقابت بین ترکیه و امارات به مرز جنوبی اروپا نزدیک شود. همانطور که دو کشور جنگ لیبی را هدایت میکردند، فرانسه با حمایت از دولت وفاق ملی (GNA) از نیروهای تحت حمایت اماراتی ژنرال خلیفه حفتر و ایتالیا که با ترکیه همسو بودند حمایت کرد. به همین ترتیب، امارات متحده عربی با ارائه حمایت سیاسی و نظامی قوی از قبرس و یونان در اختلافات خود با ترکیه بر سر مرزهای دریایی در شرق مدیترانه، اوضاع را ملتهب کرده و از خصومت بین پاریس و آنکارا نهایت بهره را برد. تدوین سیاست مشترک در مورد استقرار قاطعانه ترکیه این پویایی درگیری ها همچنین ناتو را تحت تأثیر قرار داده است: وتو ترکیه مانع از همکاری نزدیک این سازمان با امارات و در نتیجه تقویت نقش خود در خلیج فارس شده است.
چشماندازهای رقابتی برای منطقه پس از قیامهای موسوم به بهار عربی
ریشههای این درگیریها به خیزشهای عربی در سال 2011 برمیگردد، خیزشهایی که آنکارا آن را فرصتی میدید تا نه تنها ساختار قدرت موجود در منطقه را به هم بزند بلکه نفوذ خود را نیز در سراسر آن گسترش دهد. همزمان با روی کار آمدن دولتهای دوست ترکیه در یمن، تونس و مصر، حزب عدالت و توسعه (AKP) متمایل به اسلام گرایان که با اخوان المسلمین نیز همسو است امیدوار بود که نظم جدید منطقهای با الگوبرداری از سیستم ترکیه پایهریزی شود.
در سوی مقابل امارات متحده عربی خود را به عنوان گزینهای متعادلتر برای ترکیه اسلام گرا به تصویر میکشید. آنکارا همواره پادشاهیهای خلیج فارس را به عنوان یک سبک حاکمیتی بی ثبات کننده در منطقه نشان میداد. یکی از مقامات ارشد ترکیه گفت: ما دیدگاه کاملاً متفاوتی با امارات داریم. آنها دیکتاتوریهای نظامی را دوست دارند، اما ما متفاوت هستیم. شاید دموکراسی ما ناقص باشد، اما به هر حال صاحب دموکراسی هستیم. فقط همین که هستیم، یک تهدید محسوب میشویم. در ترکیه انتخابات و مخالفت و یک سیستم رقابتی وجود دارد. آیا چنین سیستمی در کشورهای حاشیه خلیج فارس هم وجود دارد؟
سقوط محمد مرسی و آغاز شکاف
درگیری واقعی بین آنکارا و ابوظبی از سال 2013 آغاز شد، زمانی که ارتش مصر مرسی را در کودتایی با حمایت پادشاهیهای خلیج فارس و به رهبری ژنرال عبدالفتاح السیسی خلع کرد. اردوغان و دیگر رهبران حزب عدالت و توسعه از برکناری دولت دوست خشمگین شدند. آنها اغلب ناراحتی خود را علناً ابراز میکردند.
رهبران حزب عدالت و توسعه معتقد بودند که کودتا در مصر تا حدودی برای مهار نفوذ روزافزون ترکیه در منطقه بوده است و موقعیت آنها محبوبیت ترکیه و اردوغان را در جهان عرب افزایش میدهد. این دو مورد از معدود نکاتی بود که آنکارا و ابوظبی در آن توافق داشتند. از سال 2013، امارات متحده عربی مأموریت داشته است که این کار را انجام دهد و مصر و تونس را به سمت دور شدن از آنکارا هدایت کند.
تلاش برای کودتای 2016 در ترکیه
اگر کودتای مصر به روابط ترکیه و امارات آسیب رساند، تلاش برای کودتای ژوئیه 2016 در ترکیه نقطه شکست واقعی بود. تنها دو هفته پس از تلاش عناصری در ارتش ترکیه برای برکناری اردوغان، مقامات ارشد اطلاعاتی ترکیه ادعا کردند که دولت امارات متحده عربی قبل از شروع تلاش ناموفق با توطئه گران کودتا در ترکیه همکاری کرده است. سپس در ادامه ترکیه به طور علنی، خشم خود را متوجه متحد دیرینه خود یعنی آمریکا کرد که به فتح الله گولن، متهم اصلی کودتا، پناه داده است. در ادامه مقامات ترکیه با استناد به ادعای ارتباط گولن با داهلان ادعا کردند که امارات متحده عربی از کودتا حمایت میکند.
فرماندهان و کادرهای نظامی ترک که در این کودتا شکست خورده شرکت داشتند، برای سازماندهی داخلی خود واقعاً به یک کشور خارجی احتیاج نداشتند و هیچ یک از شواهد در دادگاهها به نقش مستقیم امارات متحده عربی اشاره نمیکند. با این حال دولت اردوغان معتقد است که تلاش برای کودتا توسط گروهی از قدرتهای خارجی تشویق شده است. آنچه غیرقابل انكار است این است كه از سال 2016، ابوظبی اردوغان را به عنوان یك رقیب اصلی در مبارزه برای نفوذ منطقهای و به عنوان یك شخصیت خطرناك در نظر گرفت.
یک رقابت فزاینده
با انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا در نوامبر 2016، رقابت بین ترکیه و امارات بالا گرفت. به نظر میرسد چراغ سبز ترامپ و پایان فشار آمریکا بر بازیگران منطقهای به منظور جستجوی راه حلهای مذاکره برای بحرانها، منجر به افزایش تنشها شده بود. دوران ریاست جمهوری ترامپ با تمایل به پایان دادن به جنگهای ابدی آمریکا و عدم علاقه وی به دیپلماسی، به روشهای جداگانهای به امارات و ترکیه اعلام کرد که خلا منطقهای برای پر کردن وجود دارد.
از سال 2018، امارات متحده عربی برای کاهش روابط با اتیوپی، اریتره و سومالی لند وقت و منابع خود را صرف کاهش تأثیر ترکیه یا مقابله با رهبران مورد حمایت ترکیه در آنجا مانند محمد عبداللهی محمد رئیس جمهور سومالی کرده است. امارات با استفاده از انقلاب 2018 و 2019 رژیم عمر البشیر که نزدیک به ترکیه و قطر بود را برکنار کرد و سودان را به نوعی تحت کنترل خود درآورد. یک روزنامه ترکی که اغلب مواضع رسمی آنکارا را منعکس میکند، کودتای سودان را به عنوان تلاشی برای کاهش نفوذ سیاسی و اقتصادی ترکیه در سودان و نصب یک دولت نزدیک به عربستان سعودی و امارات تفسیر کرد.
لیبی و شرق مدیترانه
در میان بسیاری از صحنههای درگیری ترکیه و امارات، لیبی و شرق مدیترانه بیشترین تأثیر را بر منافع و سیاستهای اروپا دارند.
ایجاد جبهه ضد ترکی در شرق مدیترانه اختلافات داخلی اتحادیه اروپا را عمیق تر کرده است، چرا که تلاشهای پی در پی فرانسه، یونان و قبرس برای اعمال اقدامات تنبیهی علیه ترکیه در شورای اروپا با مقاومت کشورهای عضو مانند آلمان، اسپانیا و ایتالیا روبرو شده است، این کشورها از رویکرد متعادل تری نسبت به آنکارا حمایت میکنند.
ژئوپلیتیک بحری
با توجه به اینکه قلمرو دریایی میتواند به راحتی به تئاتر بزرگ بعدی درگیری بین طرفین تبدیل شود، مدیترانه قرار است به عنوان کانونی برای تقابل ژئوپلیتیک بین آنکارا و ابوظبی باقی بماند. ترکیه مواضع ژئوپلیتیکی خود را عمدتا به دور از اسلام گرایی و بیشتر براساس ملی گرایی متعادل شکل داده است. در مجموع تشدید رقابت ترکیه و امارات در مسائل دریایی، تنش سیاسی بین طرفین در شرق مدیترانه را افزایش میدهد.
جنگ جهانی برای نفوذ
با عمیق شدن رقابت بین ترکیه و امارات، دو طرف علناً وارد یک جنگ تبلیغاتی شدهاند. آنها برای کسب حمایت عمومی در کشورهای عربی و حمایت سیاسی از بازیگران بین المللی میجنگند. در این بین امارات متحده عربی به دلیل نگاه منفی فعلی نسبت به ترکیه تا حد زیادی در این مبارزه پیروز شده است. از آنجا که کشورهای عضو اتحادیه اروپا مانند فرانسه، قبرس و یونان از اقدامات یک جانبه ترکیه و سخنان جنگ طلبانه آن تهدید شدهاند، تلاشهای امارات متحده عربی برای درگیر کردن خود در یک مناقشه اروپایی تا حد زیادی مورد توجه قرار نگرفته است.
تاثیر بایدن و آینده رقابت
ورود یک دولت جدید به واشنگتن بدون شک رقابت ترکیه و امارات را نرمتر خواهد کرد. در حقیقت، اندکی قبل از روی کار آمدن جو بایدن، عربستان سعودی و قطر روابط خود را عادی کردند و به بحران سه ساله پایان دادند، بحرانی که عملا این کشور کوچکتر خلیج فارس را به ترکیه نزدیکتر کرد. به دنبال آن، روابط بین عربستان سعودی و ترکیه بهتر شد.
واشنگتن نگران سرریز شدن رقابت ترکیه و امارات در سوریه، لیبی و شرق مدیترانه است، با این حال تاکنون هیچ نشانهای از این که قصد دارد نقشی سنگین در این مناطق داشته باشد نشان نداده است. در همین حال، ترکیه با دستیابی به بسیاری از اهداف سیاست خارجی خود در سالهای 2019 و 2020، در چندین جبهه از جمله شرق مدیترانه با فشار بینالمللی روبرو است. آنکارا نگران خط مشی سختگیرانه دولت بایدن در زمینه سوابق حقوق بشر و خرید اس -400 است. به همین ترتیب، ترکیه مایل است تا روابطش با شرکای غربی خود، از جمله آمریکا، دوباره تنظیم شود. با این حال، در حالی که هر دو ترکیه و امارات متحده عربی خواهان روابط خوب با غرب هستند، اما به نظر نمیرسد که هیچ کدام مشتاق روابط بهتر با یکدیگر باشند.
از ناتو برای از بین بردن اصطکاک استفاده کنید
تاکنون ظرفیت ناتو برای اعضای خود به عنوان ابزاری مهم برای کمک به مهار رقابت ترکیه و امارات دست کم گرفته شده است. امارات متحده عربی، بخاطر علاقه به کسب مهارتهای نظامی، مدتهاست میخواهد روابط خود را با ناتو توسعه دهد. این کشور از سال 2004 عضو ابتکار همکاری ناتو در مأموریتهای بوسنی، لیبی و افغانستان بوده است. توسعه روابط امارات متحده عربی با ناتو از سال 2016 کند شده است که بخشی از آن به دلیل وتو ترکیه در سازمان اجماع محور است. همانطور که یکی از مقامات ناتو اخیراً گفت: ما با امارات مشکل داریم زیرا ترکیه با امارات متحده عربی مشکل دارد.
با توجه به تأکید دولت بایدن بر چندجانبه گرایی، ناتو احتمالاً در سالهای آینده دوباره نیرو خواهد گرفت. از آنجا که ناتو به طور فزایندهای نسبت به مسائل امنیتی در جناح جنوبی اروپا حساس است، اروپاییها فرصتی برای ترغیب امارات متحده عربی و ترکیه به رفع تنشها دارند.
رقابت ترکیه و امارات تبدیل به مسئلهای غیرقابل حل شده است که اکنون بر پویایی داخلی اروپا هم تأثیر میگذارد. درگیری که بیشتر به ژئوپلیتیک مربوط است تا ایدئولوژی به هر دو رژیم کمک میکند تا دامنه نفوذ خود را در سراسر منطقه گسترش دهند و حمایت داخلی از خود را یکپارچه کنند. ترکیه و امارات سعی کردهاند روایتهای خود را در مورد اختلافات در پایتختهای اروپا و واشنگتن منتشر کرده و علیه طرف مقابل لابی کنند. در واقع، هر دو طرف به دنبال آن هستند که نفوذ خود را در همسایگی اروپا گسترش دهند به طریقی که برای منافع اروپا بسیار مشکل ساز باشد.
به جای استفاده از یک بازیگر برای عقب راندن از بازیگر دیگر در نتیجه پیوند دادن سیاست اروپا به درگیریهای منطقهای و یک رقابت با حاصل جمع صفر، اروپاییها باید استراتژی مستقل خود را توسعه دهند و به دنبال مدیریت اثرات بی ثبات کننده این رقابت در مدیترانه باشند. اگر اتحادیه اروپا بخواهد خودمختاری استراتژیک خود را در همسایگی جنوب خود توسعه دهد، نیاز به ایجاد مکانیزمی جدید، پیشبرد روند برلین در لیبی و طراحی چارچوب سازنده جدیدی برای روابط خود با ترکیه دارد.