arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۱۵۷۱۷
تاریخ انتشار: ۰۴ : ۰۰ - ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۰

سفرنامه ناصرالدین‌شاه به خراسان، چهارشنبه ۱۱ اردی‌بهشت ۱۲۴۶؛ در شریف‌آباد، دهِ حاجی محمدقلی‌بیک نایب اردو افتاده بود

منزل امروز سلمان‌آباد خالصه است؛ اما بعد از ورود گفتند سلمان‌آباد خرابه و جای بدی بود. در شریف‌آباد، دهِ حاجی محمدقلی‌بیک نایب اردو افتاده بود. جای خوبی بود. دو فرسنگ و نیم راه بود. اول دهی که ملاحظه شد آلویک، ده آقاخان پیشخدمت؛ بعد گبر و داغالان، ده امین‌الملک [بود]. بعد خسرو، باز ده آقاخان پیشخدمت. در خسرو باغی بود. از کاسکه پیاده شده رفتم باغ. هوا گرم بود. حکیم طولوزون را آن‌جا دیدم، صحبت شد؛ می‌گفت میانه پروس و فرانسه جنگ خواهد شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ از خاتون‌آباد حرکت شد. به واسطه صدای خر و شتر، اسب [و] آدم، بسیار کم خوابیدم. صبح یک ساعت از دسته [شش] گذشته برخاستم، رخت پوشیده سوار شدیم. از شهرها که آمده بودند مثل فرهادمیرزا، نصرت‌الدوله، جلالی، میرزا قهرمان، ساعدالملک و غیره و غیره مرخص شده رفتند.

در کالسکه نشستیم راندیم. منزل امروز سلمان‌آباد خالصه است؛ اما بعد از ورود گفتند سلمان‌آباد خرابه و جای بدی بود. در شریف‌آباد، ده حاجی محمدقلی‌بیک نایب اردو افتاده بود. جای خوبی بود. دو فرسنگ و نیم راه بود. اول دهی که ملاحظه شد آلویک، ده آقاخان پیشخدمت؛ بعد گبر و داغالان، ده امین‌الملک [بود]. بعد خسرو، باز ده آقاخان پیشخدمت. در خسرو باغی بود. از کاسکه پیاده شده رفتم باغ. هوا گرم بود. حکیم طولوزون را آن‌جا دیدم، صحبت شد؛ می‌گفت میانه پروس و فرانسه جنگ خواهد شد.

ناهار را در باغ خوردم، باغ رعیتی خوبی بود. گل سرخ باز شده بود، مشجر بود از همه درختان. خیابان‌های تنگ داشت. خود آقاخان بود. موچول‌خان، یحیی‌خان، عین‌الملک، طولوزون، معیّر، آقا علی آشتیانی، محمدعلی‌خان و غیره بودند.

امروز از رودخانه جاجرود که به ورامین می‌آید عبور شد و از نهرهای متعدد رودخانه که خیلی زیاد بود عبور شد. بعد از ناهار سوار شده به زودی به شریف‌آباد که منزل است رسیدیم. دراز کشیدم که بخوابم؛ عکاس‌باشی کتاب می‌خواند، باد تندی می‌آمد، رعد و برق شد، باران شدید آمد هوای گرم را مبدل کرد به هوای سرد بهشت، شکر خدا را کردم.

امروز میرزا علی‌نقی، حاجب‌الدوله و غیره آمدند. محقق، دختر حکیم‌ نظرعلی را طلاق داده، زن کهنه قَلطاق [غلطاق: زن پیر بدسابقه - دهخدا] ...ه حسن‌خان مرحوم، پسر سهراب‌خان را گرفته. حاجب‌الدوله زیاد شکوه از محقق داشت. آجودا‌ن‌باشی دیشب رسید. کشیکچی‌باشی هم امروز آمد. الحمدالله هوا بسیار بسیار خوب شد. کمال فرح و انبساط رو داد. دختر سالار و خانم‌الملوک امروز دعوا کرده بودند. امروز دُنبلان‌های [نوعی قارچ خوراکی] دوشان‌تپه را می‌خوردیم.

 

منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه، از ربیع‌الاول ۱۲۸۳ تا جمادی‌الثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۱۴۳ و ۱۴۴.

نظرات بینندگان