arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۲۲۴۶۸
تاریخ انتشار: ۰۴ : ۰۰ - ۲۲ خرداد ۱۴۰۰

سفرنامه ناصرالدین‌شاه به خراسان، سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۲۴۶؛ اصل بنای قدم‌گاه از صفوی است، گنبد قشنگی ساخته‌اند

اصل بنای قدم‌گاه از صفوی است. گنبد قشنگی ساخته‌اند. کاشی بسیار خوبی دارد. دو جای پا در سنگ سیاه نقش شده است، در بالای دیوار کار گذاشته‌اند که مردم زیارت می‌کنند. چشمه‌ای که حضرت درآورده است چسبیده به قدم‌گاه، در بیرون چهارطاقی کوچکی ساخته‌اند، پله می‌خورد می‌رود پایین. حوض کوچکی دارد. چشمه هم آن‌جا است. از پهلوی حوض از مَغاری [غار] بیرون می‌آید. بسیار آب صافی دارد. اصل گنبدِ قدم‌گاه خراب شده است، یعنی روی گنبد و بیرون هزاره‌ها و غیره. ان‌شاءالله باید تعمیر شود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح یک ساعت به دسته [شش] مانده برخاستم رفتم حمام، رخت پوشیده آمدم بیرون، سوار کالسکه شدم. ایلخانی‌های شادلو و زعفرانلو آمده، مرخص شده رفتند به ولایت‌های‌شان برای تدارک مراجعت ما، ان‌شاءالله.

بعد با امین‌الدوله و اعتمادالسلطنه و غیره صحبت‌کنان راندیم. از دمِ خندق و شهر با کالسکه می‌گذشتم، آخرِ شهر کاروان‌سرای معتبری بود، گفتند حاجی قاسم تاجر تعمیر کرده است. پهلویش آب‌انبار معتبری بود، گفتند تجار یزد ساخته‌اند.

مردم از زن و مرد، گدا و غیره آمده بودند بیرون. از دمِ دروازه الی ماشاءالله زراعت و ده و آبادی بود. راندیم؛ هر قدر می‌رفتیم سرازیری بود. معلوم بود به هوای گرم‌تر می‌رویم.

امروز راه پنج فرسنگ است. از نیشابور الی قدم‌گاه، دست چپ [و] راست همه ده و زارعت بود. هوا گرم شد، بعد از راندن سه فرسنگ، طرف دست چپ چنار بزرگی و دهی به نظر آمد. سوار شده رفتم آن‌جا ناهار بخورم. به چنار که رسیدیم سایه خوبی داشت اما زیرش قبرستان بود. جر آمده راندیم به ده بوژمهران.

در کنار نهر آبی توی شبدرها آفتاب‌گردان زدند، به ناهار افتادیم. حکیم، یحیی‌خان، عین‌الملک، اشرک و غیره بودند. بعد از ناهار سوار شده راندیم. به کالسکه نشسته رفتم تا رسیدم به قدم‌گام که منزل است. پنج ساعت به غروب مانده وارد شدیم.

قدم‌گاه در دامنه کوهی واقع است که همین کوهی است که از نیشابور کشیده شده است. از این‌جا راه به مشهد مقدس دو تا می‌شود: یکی از پایین که گرم است [و] از راه دیزآباد [و] طرق می‌رود. دیگر از دست بالا از راه درّود و غیره که ییلاق است می‌رود.

خلاصه کاج‌های بسیار بسیار بسیار قوی بزرگ داشت که در بیرون [و] اندرون صحرا همه جا بود. اغلب مردم در زیر سایه کاج و چنار بودند. این‌جا را گویا از قدیم به طور مرتبه و خیابان و باغ ساخته بودند، حال خراب شده است. کاج‌ها به قدر درخت‌های خیلی بزرگ قوی جنگل مازندران است. چنارهای بزرگ هم دارد.

درخت داغ‌داغان [۱] هم داشت. دو چنار بزرگ قوی توپُر، یک‌قد مثل هم، روی سکوی بیرونی ما بود. چشمه‌[ای] که حضرت جاری فرموده است به قدر نیم سنگ آب می‌شود – آب صاف خوب – چشمه بالای حرم‌خانه در بیرون بود، قدم‌گاه هم بیرون بود، دادم قُرُق کردند، دورش را تجیر کشیدند زنانه شد. رفتم آن‌جا زیارت کردم.

اصل بنای قدم‌گاه از صفوی است. گنبد قشنگی ساخته‌اند. کاشی بسیار خوبی دارد. دو جای پا در سنگ سیاه نقش شده است، در بالای دیوار کار گذاشته‌اند که مردم زیارت می‌کنند. چشمه‌ای که حضرت درآورده است چسبیده به قدم‌گاه، در بیرون چهارطاقی کوچکی ساخته‌اند، پله می‌خورد می‌رود پایین. حوض کوچکی دارد. چشمه هم آن‌جا است. از پهلوی حوض از مَغاری [غار] بیرون می‌آید. بسیار آب صافی دارد. اصل گنبدِ قدم‌گاه خراب شده است، یعنی روی گنبد و بیرون هزاره‌ها [۲] و غیره. ان‌شاءالله باید تعمیر شود. اصل بنای گنبد در حقیقت سردر و عمارت باغ واقع شده است، بعد از آن مرتبه مرتبه می‌رود تا پایین باغ. سابقا خیابان از کاج و غیره بوده است، حال هم کاج‌ها و غیره هستند.

منزل بیرون ما آب مثل آبشار می‌ریزد. خلاصه قدری در بیرون دراز کشیدم. محمدعلی‌خان می‌گفت دیشب پاهایم درد می‌کرد، الی صبح نخوابیدم. محقق کتاب روزنامه ما را خواند. زردآلو، گیلاس و غیره خورده شد. دمِ باغ قدم‌گاه کاروان‌سرای بزرگی هم هست. قدری خراب است، باید تعمیر بشود.

خلاصه شب شد، شام خورده خوابیدم. هوای این‌جا معتدل است. جانور از عقرب و غیره دارد. انیس‌الدوله بله شد.

دهاتی که امروز در دست چپ [و] راست جعده [جاده] دیده شد از این قرار است:

دست راست: ده شیخ، لکزی‌ها [۳] می‌نشینند که از قدیم آورده‌اند. شاه‌آباد ایضا. سعدآباد [ملکی] ملا موسی. ابوسعدی [ملکی] ایضا. عشرت‌آباد [ملکی] شمس‌العلما. عباس‌آباد [و] اَردَقش، محل سکنای ایروانی‌ها که نادرشاه آورده است. برج [و] دولت‌آباد [ملکی] محمدولی‌خان سردار. معموری خالصه ده معتبری است.

دست چپ: تقی‌آباد – ایروانی‌ها – خشت بالا. خسرو [ملکی] مصطفی‌قلی‌خان، خورشید [ملکی] علیخان. ادک. دشت. بوژمهران. پیش‌فروش [ملکی] محمدولی‌خان سردار. درّود. قدم‌گاه.

بلوکات نیشابور: طغان‌کوه. اَربقایی. بارمعدن. تخت جلگه. ریوند. درب‌قاضی. مأذول. اردقش. زبرخان. عشق‌آباد. بلوک‌ بار و تخت جلگه. ماروسک.

کوه‌های نیشابور: کوه بُنالی، از بالای آن جلگه تربت و ترشیز سبزوار پیداست. النگ، عباسقلی‌خان.

ایلات نیشابور: عمارلو، لکزی، خفاجه، حاجی بکلو.

علمای نیشابور: ملا صادق. حاجی ملا ابوالقاسم امام‌جمعه. میرزا ابوالقاسم قاضی. ملا هاشم صدر. حاجی ملا حسین شمس‌العلما. شیخ عبدالغفور. ملا روح‌الامین شیخ‌الاسلام. ملا عبدالحسین. ملا محمدرضا. ملا موسی. ملا محمدباقر. ملا آقابابای خطیب. ملا غلام‌رضای پیش‌نماز. آقا سید اسماعیل محض‌الله. حاجی ملا محمدتقی واعظ. آقا سید اسماعیل پیش‌نماز.

محلات شهر: محله سعیدشاه. محله خواجه روشنایی. محله سرسنگ. محله علیا.

چهار نفر هم طبیب دارد.

اغلب مردم این صفحات عاجزی هستند و ناخوشی‌ها دارند و مردمان‌شان بَدگل هستند، زن خوب ندارد.

حدود نیشابور: حد با ترشیز، پاباز. حد خاک سبزوار، سنگ کلیددر. حد با سر ولایت قوچان، سلطان‌آباد. حد تربت، سالاری و شاه‌بخش.

 

پی‌نوشت:

۱- داغ‌داغان: از درختان جنگلی با برگ‌های بیضی و دندانه‌دار و نوک‌تیز، گل‌های سبزرنگ و میوه ریز آب‌دار به رنگ خاکی یا کبود که در نواحی شمالی ایران می‌روید و بلندی‌اش تا ۲۰ متر می‌رسد. (فرهنگ عمید)

۲- هزاره: چینه‌کشی پای دیوار با ارتفاع حدود یک متر. (لغت‌نامه دهخدا)

۳- لکزی: منصوب به لکز، لزگی. (دهخدا)

 

منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه، از ربیع‌الاول ۱۲۸۳ تا جمادی‌الثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۲۱۷-۲۱۹.

نظرات بینندگان