سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح با آنکه خیلی خوابم میآمد زودتر برخاسته رفتم به هوتل کارلتن نواقص کار را تکمیل کرده به اتفاق مسیو ژیدل همراه نصرتالدوله [وزیر خارجه] به عمارت سنتجمز که از عمارات دولتی است و مجلس آنجا منعقد میشود. چند دقیقه در اطاق انتظار نشستیم تا وقتی که آمدند خبر کردند، رفتیم. مجلس منعقد بود. میز درازی بود. در سمت طول میز یک طرف اعضای مجلس نشسته بودند و لرد کرزن که وسط بود ریاست میکرد. روبهروی آنها مترجمین و نویسندگان بودند. کله میز طرف دست راستِ اعضا، نصرتالدوله نشست. بعد از آنکه اعضا قیام کرده و دست داده تعارفات بجا آوردند من و مسیو ژیدل پشت سر نصرتالدوله نشستیم که در موقع حاجت به او کمک کنیم. وقتی که مجلس شروع شد یازده و نیم بود، تقریبا دوازده و نیم از مجلس بیرون آمدیم.
ناهار در هوتل خوردیم. بعد از ناهار باز با مسیو ژیدل مشغول کار شدیم. عصر حاجی اصفهانی آمد که برحسب قرارداد برویم به آکسفورد. چون در اونیورسیته امشب مجمعی از طلاب است و در باب ایران نطق میکنند خواستیم آنجا باشیم که اگر مقتضی شود اظهار حیاتی بکنیم. بعد در بین راه در مذاکره با حاجی تردید پیدا کردم، چون معلوم نیست مجلس چه قسم است و آیا با حضور من مناسبت دارد یا نه. لهذا منصرف شده برگشتم، با آنکه خیلی میل داشتم آکسفوردر را ببینم.
شام با انتظام و میرزا حسینخان و مسیو ژیدل خوردیم و قدری راه رفتیم و منزل آمدیم.
اما تفصیل مجلس امروز که در تاریخ ایران واقعه مهمی محسوب میشود:
لرد کرزن به زبان انگلیسی حرف میزد و شخصی که تقریبا روبهرو نشسته بود یادداشت میکرد و ترجمه میکرد. گفت: «من اعضای مجلس را از واقعه مطلع کردهام، حالا شما لازم نیست از اول شروع کنید. اگر تازهای هست بگویید.»
نصرتالدوله گفت: «من باید مجلس را از کلیه واقعه مطلع سازم» و لایحهای که حاضر کرده بودیم قرائت کرد.
لرد کرزن گفت: «بیان شما بعضی نواقص داشت، لهذا من باید بعضی سوالات بکنم: اول اینکه شما از قراری که من مطلع شدهام بعضی مذاکرات و مخابرات با بلشویکها کردهاید. تفصیل از چه قرار است؟»
جواب داد: «من در بیان خود به این مطلب اشاره کردهام و به توسط تلگراف بیسیم چه دولت ایران و چه من از اینجا با مسکو مخابرات کرده و سعی در جلوگیری از واقعه کردهایم. قسمت آخر تلگراف آخری که خودم به چیچرین کردهام برای شما قرائت میکنم» و آن عبارت بود از شرایطی که دولت ایران میکند و تقاضایی که دارد.
کرزن گفت: «مطلب دویم این است که وقایع رشت چه اندازه دخالت روسهاست و چه اندازه وقایع محلی است؟ چون میرزا کوچکخان که حالا آنجا کار میکند از قرار یک یاغی ایرانی است.»
جواب داد: «بلی میرزا کوچکخان چندین سال است یاغی است؛ اما چندی قبل دولت ایران عمل او را ختم کرده و دسته او را متفرق و خلع اسلحه کرده و امنیت برقرار کرده بود. حالا بلشویکهای روسی که به خاک ما آمدند و قفقازیهایی که آنجا آوردند باز به آنها اسلحه دادند و او را به کار واداشتند. پس از این جهت در واقع مطلب منجر به مداخله خارجی میشود.»
بعد لرد کرزن در خصوص تاریخ تلگرافاتی که تبادل شده سوال نمود و جواب داده شد. تلگراف آخری دوازدهم ژون بود که نصرتالدوله به چیچرین کرده بود. لرد کرزن گفت: «بسیار خوب، شما مذاکراتی که با سویت کردهاید، عاقلانه بوده و اگر قبل از وقت هیأت مشورت کرده بودید همین راه را پیش پای شما میگذاشتیم و چون تلگراف آخر شما دوازدهم ژون بوده و امروز چهاردهم است البته نباید توقع داشت که جواب شما رسیده باشد. و از آن طرف کراسین نماینده بلشویکها که در لندن است اظهار کرده است که با دولت ایران کمال محبت را داریم و متعرّض او نیستیم. پس بنابراین تصمیم هیأت این است که مطلب را تعقیب نکنیم تا ببینیم نتیجه چه میشود.»
نماینده فرانسه و بعد سایرین هم تصدیق کردند و کرزن گفت: «اتفاق آرا در این خصوص حاصل است. حالا شما آیا روز چهارشنبه که جلسه علنی میشود میخواهید باز داخل مباحثه شویم یا حرفی ندارید از اینکه تصمیم مجلس را علنی کنیم؟»
نصرتالدوله گفت: «من به موجب اساسنامه مجمع ملل در این موقع عضو هیأت هستم و به این تصمیم مجلس قانع نیستم؛ بنابراین اتفاق آرا حاصل نیست.»
قدری در اینخصوص مباحثه شد و اظهار میل کردند که اتفاق آرا حاصل شود و لرد کرزن گفت: «حق شماست که اگر راضی نیستید مخالفت کنید، اما من مجبورم روز چهارشنبه تصمیم مجلس را اعلان کنم.»
نصرتالدوله گفت: «من خیلی میل دارم که مخالف نباشم اما به این ترتیب قانع نیستم، مگر اینکه رای مجلس روی کاغذ بیاید و به واسطه مذاکره موافقت پیدا کنم.»
بالاخره قرار شد مسیو دو فلوریو نماینده فرانسه به اتفاق سر اریک درمند، مدیر دارالانشای [دبیرخانه] مجمع ملل و نصرتالدوله بنشینند و به اتفاق آرا تصمیم مجلس را تحریر کنند، شاید موافقت شود.
در ضمنِ مذاکرات، نصرتالدوله این نکته را هم گفت که «ما مذاکراتی که با سویت کردیم متضمن شناختن آن دولت و برقراری روابط نبوده و به واسطه کاغذی که مسیو کلمانسو [نخستوزیر فرانسه] از جانب دول متفقه به ما نوشته و ما را دعوت کرده بود که در بلوکوس روسیه با آنها موافقت کنیم و ما هم قبول کرده بودیم. ما خود را مجبور میدانستیم که بدون موافقت سایر دول با سویت داخل روابط نشویم.»
لرد کرزن گفت: «دولت ایران مستقل است و با هرکس بخواهد میتواند داخل مذاکره شود.»
نصرتالدوله گفت: «پس اگر در مذاکرات خود با سویت صلح کردیم و آن را شناختیم با رضای دولی که شما نماینده آن هستید خواهد بود.»
لرد کرزن گفت: «این مطلب ربطی به ما ندارد و تکلیف خودتان است.»
دو فلوریو گفت: «کلمانسو کاغذی که به شما نوشته به عنوان دول متفقه نوشته نه مجمع ملل و ما اینجا مجمع ملل هستیم.»
معلوم است که دول، گذشته از محظوراتِ دیگر، مایل نیستند در این موقع که با سویت مشغول مذاکره برقرار کردن روابط تجارتی هستند اقدامی بر ضد آنها بکنند و میخواهند به طفره بگذرانند. ما هم اگرچه امید نداشته و نداریم که مجمع ملل برای ما اقدام عملی و مادی بکند ولی میخواهیم نتایج معنوی از مجمع ببریم و اجبار آنها را به همراهی و حمایت ما در موقع مخاطره اثبات کنیم.
عجالتا نتایجی که گرفتهایم این است که مسلم شد که مجمع ملل خود را مکلف دانسته است به عرض حال دولت ایران گوش بدهد و آن را محل توجه قرار دهد و عضویت نماینده ایران در این جلسه هیأت و ذیرأی بودن آن هم محرز شد و تصدیق شد که مذاکره ایران با سویت کار خلافی نبوده بلکه خیلی بجا بوده و استقلال ایران و حقوق متساوی داشتن آن با سایر دول بزرگ و کوچک نیز مسلم شد و از این جهات برای سایر دول و مواقع نیز سابقههای خوب گذاشته شد. حال ببینیم در اصل موضوع نتیجه چه میگیریم.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، صص ۴۰۰-۴۰۴.