arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۴۵۳۲۴
تاریخ انتشار: ۱۴ : ۲۱ - ۱۰ آبان ۱۴۰۰
خاطرات یحیی ریحان مدیر روزنامه‌‌ی فکاهی «گل زرد» در دوره‌ی احمدشاه؛

قسمت ۶/ در تهران به دیدن سید ضیاءالدین طباطبایی رفتم

در چند روز اول خود در تهران به دیدن آقای سید ضیاءالدین طباطبایی مدیر روزنامه‌ی «رعد» رفتم، زیرا سرمقاله‌های روزنامه‌ی رعد که به قلم خود او نوشته می‌شد خیلی جالب توجه بود و میل داشتم نویسنده‌ی آن مقالات را ملاقات نمایم. روزنامه‌ی رعد از سایر جراید آن روز مهم‌تر بود و به قدر کافی مترجم و نویسنده داشت و مقالات اشخاص دیگر را درج نمی‌نمود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ در اداره‌ی مالیه‌ی خراسان بعد از چهار سال خدمت حقوق من به ماهی ۲۵ تومان رسید و چون در آن موقع مسیو للو مستشار بلژیکی که رئیس مالیه‌ی خراسان بود به تهران احضار گردید تا به جای مسیو هنسس خزانه‌دار سابق که معزول شده بود منصوب شود لذا من هم از اداره‌ی مالیه‌ی خراسان سه ماه مرخصی گرفتم و به تهران رفتم تا کار مهم‌تری به دست آورم زیرا در آن تاریخ کلیه‌ی اختیارات پرسنلی از عزل و نصب و هرگونه نقل و انتقالی موکول به پیشنهاد خزانه و تصویب وزیر مالیه بود.

موقعی که مسیو للو می‌خواست از مشهد به تهران برود یک روز عصر کلیه‌ی کارمندان مالیه و گمرک را برای خداحافظی و صرف چای به منزل خود دعوت کرد. در آن روز هرچه اسباب و اشیای متفرقه و خوراکی قابل فروش داشت از قبیل قوطی واکس نیمه‌تمام، شیشه مربای دست‌خورده، کفش سرپایی کهنه، کراوات مستعمل و نظیر آن روی میز بزرگی در وسط اتاق چیده و قیمت هر چیز را روی اتیکت نوشته و روی آن‌ها گذاشت. کارمندان مالیه و گمرک در خرید آن اشیا از یکدیگر سبقت می‌جستند و در مدت خیلی کوتاه تمام آن‌ها به فروش رسید. هرگاه موقع آمدن به خانه‌ی رئیس مالیه در بین راه زنی عاجز یا پیرمردی افلیج ‌دستِ احتیاج به طرف کارمندان مزبور دراز می‌کرد و تقاضای چند شاهی پول سیاه می‌نمود آن‌ها ابدا اعتنا نمی‌کردند و از بذل دو سه شاهی اعانه و صدقه دریغ می‌کردند؛ ولی آن‌جا که مصلحتی در پیش بود آخرین موجودیِ جیب خود را تقدیم نمودند بدون این‌که خمی به ابروی خود وارد سازند.

[...] چون در موقع اقامت خود در شهر مشهد مقالاتی از جراید فرانسه برای روزنامه‌های تهران (عصر جدید و ارشاد) می‌فرستادم لذا پس از وارد شدن به تهران به دیدن مدیران جراید مزبور رفتم و آن‌ها ورود مرا از خراسان به تهران در ضمن اخبار داخلی درج کردند.

در آن اوقات مرسوم بود که هر وقت مامورین دولت یا شعرا و نویسندگان از ولایات به تهران یا از تهران به ولایات عزیمت می‌کردند جرایدی که با آن‌ها مربوط بودند ورود یا خروج آن‌ها را در روزنامه خبر می‌دادند، در چند روز اول خود در تهران به دیدن آقای سید ضیاءالدین طباطبایی مدیر روزنامه‌ی «رعد» رفتم، زیرا سرمقاله‌های روزنامه‌ی رعد که به قلم خود او نوشته می‌شد خیلی جالب توجه بود و میل داشتم نویسنده‌ی آن مقالات را ملاقات نمایم. روزنامه‌ی رعد از سایر جراید آن روز مهم‌تر بود و به قدر کافی مترجم و نویسنده داشت و مقالات اشخاص دیگر را درج نمی‌نمود. اساسا آن اوقات نویسندگان زیادی در تهران نبودند. گاهی آقای عدل‌الملک دادگر در پاورقی رعد مقالات ادبی می‌نوشت و هم‌چنین آقای دیوان‌بیگی سناتور هم مقالات ادبی جالب توجه در جراید تهران مرقوم می‌داشت.

 

منبع: سپید و سیاه، شماره‌ی ۲ (۹۸۲)، چهارشنبه ۲۵ امرداد ۱۳۵۱، صص ۱۳ و ۵۴.

نظرات بینندگان