محسن هاشمی رفسنجانی در یادداشتی که در اختیار «انتخاب» قرار داد، نوشت: اکنون که پنج سال از رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی سپری شده است بیش از گذشته تفاوت شیوه عمل و سبک مدیریتی هاشمی با دیگر مقامات روحانی و حتی غیرروحانی در اداره کشور خود را نشان میدهد.
عملگرایی و واقعگرایی که خصوصیات مدیریت عقلایی بود با دانش فقهی و قرانی انباشته در ذهن هاشمی آمیخته شد و حاصل آن شیوه مدیریت خاصی بود که در سخت ترین دوران جمهوری اسلامی بکار آمد و هم کشور را از بزرگترین وعمیقترین بحرانهای دهه نخست رهاند و هم پایه گذار توسعه کشور ودوران سازندگی بود که در عصر اصلاحات نیز ادامه یافت.
بررسی علمی ومطالعه شیوه عملکرد هاشمی، موضوعی پژوهشی است که نیاز به فرصتی مجزا دارد، اما اشاره به این نکته خالی از فایده نیست که نمیتوان بدون درک شرایط خاص زمانی، مکانی وموقعیتی سبک مدیریت منحصر بفرد آیت الله هاشمی رفسنجانی را درک کرد.
دانش مدیریت بعنوان یک علم سابقهای از ابتدای قرن بیستم دارد، اما از همان ابتدا نیز مدیریت شهودی بعنوان یکی از روشهای مدیریت شناخته شد.
صاحب نظران حوزه مدیریت در ایران، عملکرد اکبرهاشمی رفسنجانی را بعنوان یکی از نمونههای شاخص مدیریت شهودی ارزیابی میکنند، روحانی سیاستمداری که در دانشگاه یا موسسهای دوره علم مدیریت را نگذرانده بود، اما با خلاقیت و توانمندیهای شخصیتی خود، شیوه وروشی منحصر بفرد در مدیریت داشت.
آیت الله هاشمی رفسنجانی، بیش از هرمدیر و سیاستمدار دیگری در ایران معاصر، توسعه گرا بود و مهمترین مقدمات توسعه امید واشتیاق و آینده نگری است.
امید به آینده موجب میگردید که نه تنها هاشمی نسبت به تحقق اهدافش ناامید نگردد بلکه اطرافیان، نیروها و مخاطبان وی نیز در شرایط سخت امید را از وی وام میگرفتند چه در تاسیس مدرسه رفاه در بن بست دوران مبارزه، چه در طراحی واجرای عملیات کربلای پنج در اوج یاس وشکست ناشی از عملیات کربلای چهار در جبههها و چه در دوران سخت سازندگی و حتی آخرین نماز جمعه هاشمی میتوان ردپای پررنگ امید را حس کرد.
اشتیاق و اعتقاد هاشمی به تحقق اهدافش موجب میشد تا از پرداخت هزینه در راه هدف وتحمل سختیها و دشواریها نه تنها گریزان نباشد بلکه به استقبال مشکلات رود، او زمانی که احتمال دستگیری و اعدامش جدی بود به ایران بازگشت، برای پایان دادن به جنگ پیشنهاد عزل، محاکمه و اعدام خود را به امام داد و در نهایت برای دفاع از نقش مردم در حکومت، از زندانی شدن فرزندانش و تخریبش توسط رسانههایی حکومتی که خود از موسسان آن بود، ابایی نداشت، اشتیاق به ساختن فردایی بهتر برای ایران و مردمش، رویای شصت سال تلاش هاشمی بود که هر هزینهای را بابت تحقق آن پذیرفت؛ و سرانجام آینده نگری، از ویژگیهای برجسته هاشمی بود که نیازها و الزمات دهههای بعد را پیش بینی و در جهت تامین آن میکوشید در اوج جنگ، سه پروژه بزرگ دانشگاه آزاد، متروی تهران و فاضلاب شهری را بدون بودجه دولتی و با پیگیریهای فردی خود فعال کرد که دهههای بعد اهمیت آن را نشان داد و زمانی که انقلابیون داخلی و انقلابهای خارجی درگیر هیجانات وشعارهای سیاسی بودند دریافت که آینده از آن جوامعی است که بتوانند معیشت و اقتصاد مردمان خود را تامین کنندو او، چون در خشت خام آینده را نظاره میکرد میدانست که با گرسنگی، فقر و معیشت مختل مردم، انقلاب ایران فرجام بهتری از فروپاشی انقلاب شوروی یا مصر و سایر جوامع انقلابی نخواهد داشت و از این رو با ریل گذاری توسعه ایران، زمینه بقا و شکوفایی انقلاب اسلامی را فراهم آورد هرچند که دیگران این راه را نپسندید و در پی تغییر مسیر کشور به سوی ماجراجویی برآمدند.
شناخت سبک مدیریت شهودی هاشمی نیازمند مطالعات پژوهشی و علمی آکادمیک است، اما تفاوت این مسیر با مسیر انباشت فلاکت برهمگان مشخص است.