arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۵۸۴۰۴
تاریخ انتشار: ۰۸ : ۱۸ - ۰۱ بهمن ۱۴۰۰

چرا شرق ستیزی و غرب ستیزی اشتباه است؟ / یادداشت کوروش احمدی دیپلمات سابق ایران در سازمان ملل را بخوانید

کوروش احمدی؛ دیپلمات سابق ایران در سازمان ملل: اگر عرصه برای یک قدرت خارجی در کشور خالی از رقیب شود و تمجید و تحسین تنها واکنش ما به هر عمل این قدرت خارجی باشد، طبعا انگیزه‌ای برای آن قدرت جهت تلاش برای جلب رضایت ما باقی نمی‌ماند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

کوروش احمدی؛ دیپلمات سابق ایران در سازمان ملل: مدت‌ها است که اظهار نظر در مورد این یا آن قدرت خارجی و این یا آن شیوه پیشبرد سیاست خارجی توسط معدودی به بهانه‌ای برای انگ و اتهام زدن تبدیل شده است. برخی با توسل به انگ‌هایی چون غرب‌ستیزی و شرق‌گرایی یا غرب‌گرایی و شرق‌ستیزی که در حوزه سیاست خارجی بی‌معنی است، بحث‌های تخصصی و مستدل در مورد سیاست خارجی و چگونگی تامین حداکثری منافع و امنیت ملی را کنار گذاشته و کار خود را به زدن انگ و نسبت دادن نظرات به مراکز استکباری فروکاسته اند.

به گزارش «انتخاب»؛ اخیرا با توجه به سفر رئیس جمهور به مسکو این انگ‌زنی‌های ناروا اوجی دوباره گرفته است. اشکال عمده این رویه این است که می‌تواند سد راه بحث و تبادل نظر سازنده در مورد سیاست خارجی و نفی حق اظهار نظر مردم و صاحب‌نظران در این حوزه باشد.

این انگ‌زنی‌ها در دنیای امروز بی‌معنی و بلاموضوع است. ما دیگر در شرایط سرزمین‌های نیمه مستعمره مانند شرایط دوره قاجار که در آن صف‌بندی طیف‌های مختلف سیاسی و اجتماعی در حمایت یا ضدیت با این یا آن قدرت خارجی استعماری رایج بود، نیستیم. امپریالیست‌ها یا استعمارگران، آنگاه که امکان غلبه و مستعمره کردن کامل سرزمین‌ها را نداشتند، می‌کوشیدند تا با استفاده از ساختار سیاسی ضعیف در محل، کسانی را با پول و حمایت سیاسی به خدمت منافع خود درآورند.

چرا شرق ستیزی و غرب ستیزی اشتباه است؟ / یادداشت کوروش احمدی دیپلمات سابق ایران در سازمان ملل را بخوانید

در چنین شرایطی زمینه لازم برای شکل‌گیری طیف‌های سیاسی له و علیه دولت‌های استعماری فراهم می‌شد. این دولت‌ها معمولا با محوریت نهادهای دیپلماتیک، اطلاعاتی و تجاری خود حامی‌پروری می‌کردند و حامیان را مورد انواع حمایت‌ها قرار می‌دادند.

در دوره‌ای نیز ایدئولوژی‌های جهان گستر نقش مهمی در جلب افراد در داخل کشورها برای خدمت به قدرت‌های خارجی داشتند. در این رابطه، شوروی از معتقدان به ایدئولوژی چپ در کشورهای رقیب که بدون چشمداشت مالی یا سیاسی در خدمت «حزب برادر» بودند، بهره بسیار برای پیشبرد منافع خود می‌برد. اعضای «حلقه کمبریج» مرکب از 5 دانشجوی نخبه که در نهادهای حکومتی انگلیس به مقامات عالی رسیده بودند، با انگیزه ضربه زدن به سرمایه‌داری و خدمت به کمونیسم دهها سال برای شوروی جاسوسی کردند. یا «حلقه روزنبرگ» در آمریکا که اغلب اعضای آن سابقه فعالیت‌های چپ داشتند، در دوره فعالیت خود اطلاعات فوق‌العاده با ارزشی از جمله در مورد ساخت بمب اتم را به شوروی دادند.

بعلاوه، در شرق جغرافیایی، به استثنای چین، روسیه و کره شمالی، سیاست و حکومت و راه و رسم زندگی تفاوت چندانی با غرب جغرافیایی ندارد و در عصر پسا‌غربی و جهانی شدن، همه بخش‌های جهان به حدی به هم وابسته و در هم تنیده اند که هر بحرانی در یک بخش از جهان به سرعت به دیگر بخش‌های جهان سرایت می‌کند. در چنین دنیایی اصل بر این است که هر صاحب نظر یا حزب سیاسی بر مبنای درکی که از منافع و امنیت ملی و بهترین راه برای تامین این منافع دارد، اظهار نظر می‌کند و تشخیص سوءنیت و قصد و غرض هم با سند و مدرک بر عهده دوایر ذی‌ربط است.

اینکه اگر نظری خوشایند کسانی نبود، تیرهایی از انبان انگ‌ها و اتهامات پرتاب شود، نهایت بد اخلاقی و بی‌مسئولیتی است. دسته‌بندی ملت ذیل این انگ‌ها و اتهام‌ها حاصلی جز چند قطبی کردن جامعه و ایجاد دشمنی بین اقشار مردم ندارد و به این دلیل اقدامی مغایر با منافع و امنیت ملی است.

منصفانه نیست اگر کسی نسبت به رفتار پوتین یا عملکرد چین انتقاد داشت او را غرب‌گرا بخوانند و اگر منتقد انگلیس و آمریکا به خاطر گذشته استعماری و کودتا و تحریم و نظامی‌گری و مداخله‌جویی در منطقه و یک جانبه گرایی بود، او را شرق‌گرا بنامند.

در این که ایران باید، ضمن رعایت اصل اساسی توازن در سیاست خارجی، با همه بخش‌های جهان، از جمله روسیه و چین، رابطه خوب و رو به توسعه داشته باشد، هیچ تردیدی نیست. قطعا هر کس که دل در گرو منافع ملی دارد، رابطه دوستانه و توسعه یافته با روسیه به عنوان یک کشور بزرگ همجوار و چین به عنوان قدرت دوم اقتصادی جهان را نفی نمی‌کند. اما در این نیز که تداوم بسط رابطه مستلزم برخورد انتقادی و نگاه نقادانه حتی در ارتباط با نزدیک‌ترین دوست و متحد است، تردیدی نیست. اگر عرصه برای یک قدرت خارجی در کشور خالی از رقیب شود و تمجید و تحسین تنها واکنش ما به هر عمل این قدرت خارجی باشد، طبعا انگیزه‌ای برای آن قدرت جهت تلاش برای جلب رضایت ما باقی نمی‌ماند.

انتقادها گاه قبل از اینکه متوجه یک کشور خارجی باشد، متوجه مسئولان اجرایی خودی است. به عنوان مثال، با آنکه صید ترال توسط کشتی‌های چینی موجب نارضایتی‌های شدیدی در سواحل جنوب شد و این نارضایتی بعدا به سراسر کشور بسط یافت و به موقعیت چین در بین افکار عمومی داخل لطمه زد، مسئولان ایرانی هیچگاه توضیحی روشن در این مورد ندادند. عملکرد روسیه در مورد نیروگاه بوشهر و تاخیر بسیار زیاد و هزینه‌بر در تکمیل آن نیز هیچگاه به روشنی توضیح داده نشد.

در شرایطی که تکلیف رابطه با غرب روشن است، بطور طبیعی، این روابط گسترده با چین و روسیه و حضور این دو در ایران است که در معرض دید مردم ایران قرار دارد و طبعا رفتار و عملکرد آنها زیر ذره‌بین قرار می‌گیرد. این امری است که می‌تواند به عنوان یک اهرم فشار و در غیاب رقابت برای آنها در ایران به دولت ما برای تنظیم بهینه رابطه با آنها کمک کند. این امر مثبتی است که باید مورد استقبال قرار گیرد نه هدف انگ و اتهام.

نظرات بینندگان