روزنامه اینترنی فراز: گم می شوند. به سرقت می روند. در آتش سوزی نابود می شوند. در جا به جایی آسیب می بینند. رطوبت به تار و پودشان رخنه می کند. سیل در کام می کشدشان. زلزله به خاک می زندشان و زمان، آرام آرام آن ها را در خود حل می کند! این، سرنوشت تلخ آثار تاریخی و موزه ای در ایران است که در سایه بد سرپرستی و فراموشیِ زمانه ، نامعلوم جلوه می کند. در حالی که بیش از یک قرن است در سایر کشورها چنین آثاری، تحت پوشش بیمه قرار می گیرند ، در ایران اثری از بیمه کردن آثار تاریخی مشاهده نمی شود. گذری بر وضعیت عمومی بناهای تاریخی در کشور بیانگر آن است، که برخی از این میراث به حال خود رها شده و آنگونه که باید به آنها توجه نمیشود؛ توجهی که در سایر کشورها، زیر چتر «بیمه» تحقق می یابد؛ برای مثال، تمامی آثار موزه مصر که در قلعه تاریخی «اسفورتزا» در شهر میلان قرار دارند، تا سقف ۶۰ میلیون یورو بیمه شدهاند. در اروپا نیز از این بیمه خاص با عنوان «بیمه تمام حوادث آثار هنری» یاد میشود، اما آن گونه که مشخص است، شرکتهای بیمه در ایران حاضر به پذیرش چنین ریسکی نیستند، زیرا قیمتگذاری این آثار کار بسیارسختی است و نیاز به کارشناسان خبره دارد.
در ایران بیمه آثار هنری اولویت نیست!
متاسفانه در ایران، چیزی به عنوان بیمه محیط زیست، آثار هنری و اشیای ارزشمند وجود ندارد. به عبارت دیگر، چیزهایی که ارزش مالی مشخص و قابل اندازه گیری ندارند، در ایران تحت پوشش بیمه قرار نمیگیرند. مصداق بارز ضعیف بودن این بستر در کشور، موزه هنرهای معاصر است؛ موزه ای که نه برای دولت بلکه متعلق به مردم است و مسئولین موظفاند آثار آن را بیمه کنند. چالش چنین بیمه هایی نیز این است که تنها بیمهای که نمیتواند اصل کالا را برگرداند، بیمه آثار هنری است. مثلا اگر اثر «جکسون پولاک» در موزه هنرهای معاصر آتش بگیرد و از بین برود، مجددا به وجود نمیآید، حتی اگر بیمه باشد. جالب است بدانید، این اثر چندصد میلیون دلاری، در برخی نقاط موزه هنرهای معاصر به اجبار و به دلیل عدم وجود وسایل حمل و نقل مناسب، با دست جابجا میشود! پیش از این نیز تصاویری از انبار برخی موزههای آثار تاریخی ایران منتشر شده بود که نشان میدهد وضعیت نگهداری آثار چندان مطلوب نیست و شماری از آثار کشف شده در جعبههای میوه در انبار این موزههای ایران نگهداری میشد. طبیعتاً با چنین سطح نگهداری، ریسک آسیب دیدن آثار تاریخی به مراتب افزایش مییابد.
ساز و کار مشکوک مجموعه داران و موزه ها؛ مانع اصلی بیمه
برای بیمه کردن یک فضای هنری و فرهنگی باید اطلاعاتی درباره موجودی انبار، قیمت کالا و ورود و خروج آثار در اختیار بیمه گذار قرار بگیرد تا بتواند برآورد قیمت کنند و نسبت ریسک را بسنجد. به عبارتی باید تمام آثار موجود، چه در فضای گالری و چه انبار موزه ها لیست شوند و توسط کارشناس مورد بررسی قرار بگیرند. این لیست شامل عکس اثر، ابعاد، تاریخ، و مکان است. در مورد هرگونه جابه جایی آثار باید به بیمه گزارش داده شده و شرایط توسط کارشناس بیمه رصد شود. بیمه آثار هنری حتی زمانی که اثر از محل خود خارج شده و به کشور دیگری برده می شوند نیز ، آثار را تحت پوشش قرار خواهند داد. اگر در ایران آثار تحت پوشش چنین بیمهای باشند، دیگر الزامی وجود ندارد برای بیمه جابه جایی آثار از شرکتهای بیمه خارجی استفاده شود؛ روندی که قطعا برای جامعه هنری هزینه کمتری خواهد داشت و گردش مالی داخل کشور باقی می ماند. اما هنوز چنین بستری در فضای میراث فرهنگی فراهم نیست. حتی با وجود گم شدن و سرقت آثار در داخل انبار هم کسی سراغ شناسنامه ای که وعده اش از سال ها پیش داده شده بود را نمی گیرد! گویی چه مجموعه داران خصوصی و چه متولیان موزه ملی ، نمیخواهند روی آثار قیمت مشخصی بگذارند و عکس کارشان را به کسی بدهند. چنین ساز و کار مشکوکی در کنار شرایط اقتصادی کشور قطعا با اساس بیمه منافات دارد.
بیمه آثار هنری؛ آن چه داریم و نداریم
بعد از برجام، بیمه آثار تاریخی و هنری ایران در سطح بین الملل آرام آرام می رفت تا به گشایشی برسد. با این حال هنوز ردپایی از بیمههای بزرگ بین المللی که توان بیمه واقعی آثار هنری چند میلیارد دلاری موزههای ایران را داشته باشند، مشاهده نمیشود؛ شرایطی که شاید به بیارادگی و عدم کوشش مسئولان فرهنگی و میراث فرهنگی کشورمان نیز بیارتباط نباشد.
البته باید اشاره کرد در سطح محدود، برخی بیمههای داخلی بعضی از مجموعهها و آثار ارزشمند را بیمه کردهاند اما واقعیت آن است که ارزش آثار آن چنان بالاست که در صورت آسیب دیدگی این مجموعهها، بیمههای داخلی توان بازپرداخت خسارت را ندارند. اشیای تاریخی بر اساس ارزش توافقی بیمه می شوند. به عبارت ساده تر چون نمونه مشابه در بازار برای آن ها یافت نمی شود و بیمه گذار به نوعی با ارزشی معنوی مواجه است معمولا این توافق برای قیمت گذاری هیچ گاه به درستی حاصل نمی شود؛ این موضوعی است که «امیرحسین قربانی»، معاون فنی شرکت بیمه نیز در مصاحبه ای به آن اشاره می کند .
در میان ناتوانیِ بیمههای داخلی و حتی بسیاری از بیمههای بین المللی، تنها برخی شرکتها عظیم بیمه نظیر لویدز لندن توان بیمه چند میلیارد دلار آثار موزههایی نظیر موره هنرهای معاصر یا موزه ایران باستان را دارند؛ این موردی است که «تابناک» نیز در گزارشی به تحلیل آن می پردازد. به عبارت دیگر، این موزهها از چنان پشتوانه مالی برخوردارند که در صورت وقوع حادثه، غرامت لازم را پرداخت میکنند و در عین حال موزههای داخلی را ملزم به رعایت استانداردهای ایمنی بسیار بالایی میکنند که ریسک آسیب دیدن این آثار به شدت کاهش میدهد؛امکانی که به دلیل تحریم ایران در ابعاد مختلف، فعلا محدود مانده است…
وزارت میراث فرهنگی؛ منفعل در همه چیز!
سازمان سابق و وزارتخانه حال، فرقی نمی کند؛ انفعال عنصر اصلی تعریف شده برای مدیران حوزه میراث فرهنگی در دوره های مختلف است. طی سال ها، مسئولین میراث فرهنگی برای بیمه نکردن ابنیه های تاریخی بهانه های مشترک داشتند اما مهم ترین دلیل آن طبق پیش بینی، کمبود بودجه و اولویت پایین بیمه در بین سایر مسائل است. مجموعه تاریخی سعدآباد مصداق کوچکی از عملکرد ضعیف وزارت میراث در تعریف اولویت هاست چراکه هنوز فاقد بیمه های مناسبی چون آتش سوزی است. از ابنیه که بگذریم، به آثار ملی می رسیم که در موزه ها نگه داری می شوند؛ آثاری که نه از تعداد آن ها اطلاعات متقنی منتشر می شود و نه ارزش آن ها؛ آثار «ملی» که زیر سقف موزه ها و میز مدیران در معاملات و معادلاتی نامعلوم دخیل اند که «ملت» از دانستن آن، از اطلاع از اموال خود محروم اند…