سرویس تاریخ «انتخاب»؛ سر برنارد پیرز، مورخ و دیپلمات بریتانیایی، نوشته است که انقلاب روسیه از مهدکودک تزار نیکلا آغاز شد. اشارهی او به بیماری هموفیلی تزاروویچ الکسیس و تاثیر وضعیت سلامتیاش در سقوط خاندان رومانفهاست. برای صدام منشأ مهم تنش در حکومتش در اتاقخواب و پذیرایی خانوادهاش بود. صدام تمایل نداشت دربارهي این موضوع حرف بزند، همچنین خیلی کوشید تا مطمئن شود که ما درک میکنیم او رئیس بلامنازع قبیلهاش بوده است. هنگامی که از او دربارهی همسرش ساجده پرسیدم، صدام گفت که در ابتدا رابطهای عاشقانه داشتند. او با خانوادهی همسرش زندگی میکرد و از نوجوانی تحت تکفل پدر او، خیرالله طلفاح، بود که دایی صدام نیز بود. طلفاح از سیاستمداران بغداد بود که پیوندهایی با چهرههای نظامی داشت و در جریان جنگ جهانی دوم به دلیل گرایش به نازیها، از سوی بریتانیاییها زندانی شده بود. صدام احترام خیلی زیادی برای طلفاح قائل بود. او همچنین میدانست که در صورت ازدواج با دختر او، راه ترقی سیاسیاش هموار میشود. صدام نتوانست برخی از خصوصیات کماهمیتتر خیرالله را نادیده بگیرد. در سالهای اولیهي زمامداری صدام، فساد مالی خیرالله طلفاح، شهردار بغداد، چنان عیان بود که صدام ناچار شد او را از سمتش عزل کند. خیرالله سراغ نوشتن کتابی کوچک رفت که عنوانش چنین بود: «ایرانیها، پشهها و یهودیان: سه موجودی که پروردگار نباید خلق میکرد».
صدام حاضر نشد فراتر از این جمله که خودش را دلبستهی همسرش میداند، کلمهای بیشتر دربارهی او به زبان بیاورد. از او پرسیدم کجا رفته است؟ گفت: «به شما نمیگویم». وقتی که بعد دربارهی سمیرا شاهبندر همسر دومش پرسیدم، ناراحت شد. صدام بر سر همسر دومش اختلافی شدید با خانواهاش پیدا کرد، حال آنکه در دین اسلام اختیار کردن همسری دیگر مجاز است. صدام مصاحبت با سمیرا را به همسر «رسمیاش» ساجده که بانوی اول جمهوری عراق بود، ترجیح میداد. ساجده عمیقا سرخورده شد. او چشمان خود را به روی زنبارهگیهای متعدد صدام بسته بود ولی نمیتوانست این مورد را تحمل کند. این قضیه رابطهی صدام را با طلفاح تیره کرد که راه ترقی سیاسیاش را هموار کرده بود. به ما گفت: «قصد ندارم دربارهی آنها حرف بزنم. ما در عربی جملهای داریم که میگوید: به زنان کاری نداشته باش. دربارهی آنها حرف نمیزنیم، و آنها هم کاری به سیاست ندارند.» داستان صدام و سمیرا، همچنین پسرش عدی را خشمگین کرد که رابطهای بسیار نزدیک با مادرش داشت و نمیخواست کسی یا چیزی او را ناراحت کند (عدی پیشکار صدام به نام «کامل هنا» را در اواخر دهی ۱۹۸۰ به قتل رساند. برخی گمان میکنند که عدی از وی ناراحت بود چون هنا برای صدام قوادی میکرد.)
ادامه دارد...
منبع: جان نیکسون، «بازجویی از صدام؛ تخلیه اطلاعاتی رئیسجمهور»، تهران: ترجمهی هوشنگ جیرانی، کتاب پارسه، چاپ شانزدهم، ۱۴۰۰، صص ۱۲۶-۱۲۸.
مامور اطلاعاتی سیا: از او دربارهی شایعاتی پرسیدم دال بر اینکه از سمیرا پسری به نام علی دارد. صدام واقعا به مرز انفجار رسید و بیش از هر زمان دیگری ناراحت شد. پرسید: «آیا اگر به تو بگویم بله، او را هم مثل عدی و قصی میکشی؟»... گفت: «ما در فرهنگ عربی کسانی را که بچه دارند به عنوان زوج در نظر میگیریم، خواه مراسم ازدواج را بجا آورده باشند خواه نه...» تفسیر ما از این حرف این بود که او و سمیرا در واقع پسری به نام علی دارند.