در همین زمان صادق قطبزاده، اریک رولو، خبرنگار مشهور فرانسوی و مفسر روزنامهی لوموند را به نجف برده و مصاحبهی مفصلی را با امام ترتیب داد. امام در این مصاحبه ضمن تشریح اهداف خود از قیام علیه رژیم و سلطنت در ایران، به مسئلهي حکومت اسلامی اشاره کردند و تفاوت آن را با حکومت اسلامی که در نظر غربیان شبیه حکومت پادشاهی عربستان و یا خلافت ترکان عثمانی بود برشمردند. فرازهایی از مصاحبه ی امام را ذیلا میخوانید.
آقای لوسین ژرژ در آغاز مصاحبهی خود با امام خمینی که در روزنامهی لوموند، ۶ مه ۱۹۷۸ (۱۶ر۲ر۵۷) به چاپ رسیده است، چنین مینویسد:
از آغاز سال جاری مسیحی، قیامهای بزرگی مرتبا در ایران، از قم گرفته تا تبریز، به وقوع پیوسته و شهرهای متعددی را زیر آتش خود گرفته است. در همین هفته نیز کار درس و بحث در چند دانشگاه واقع در تهران به هم خورده است. گرچه بعضی مخالفان چپ و چپ افراطی، در این جنبشها که بر ضد رژیم شاه است شرکت دارند ولی به نظر میرسد که الهامدهندگان عمده و اصلی این جنبشها رهبران مذهبیاند... به هر حال به طور منظم و مرتب، تظاهرکنندگان نام رهبر مذهبی شیعیان جهان یعنی آیتالله خمینی را تکرار میکنند.
آیتالله خمینی از سال ۱۹۶۳ به حال تبعید در عراق به سر میبرد. در روز ۲۹ اکتبر ۱۹۷۷ مرگ مشکوک پسر ایشان در عراق و انتشار مقالهی توهینآمیزی علیه آیتالله خمینی در روزنامههای دولتی، منشأ عصیان و طغیانی گردید که پس از آن تاریخ، نیروهای مذهبی را علیه شاه به طور جدیتری به حرکت درآورد. هرچند آیتالله خمینی که از مخالفان سرسخت رژیم شاهنشاهی است، مرتبا بیانیهها و اعلامیههایی خطاب به مردم صادر میکنند و آنها را به قیام و عصیان فرامیخوانند ولی تاکنون با مطبوعات خارجی مصاحبهای به عمل نیاوردهاند. ایشان در تبعیدگاه خود – نجف (عراق) – فرستادهی مخصوص لوموند را به حضور پذیرفت...
در حال حاضر در ایران و به نام همین پارسای زاهد ۷۶ ساله است که قیامهای متعدد به وقوع میپیوندند. این قیامها که عناوین و موضوعات مذهبی دارند خیلی بیشتر از آنچه جبههی مخالف چپ رژیم شاه را به خطر بیندازد، رژیم مذکور را به طور جدی به خطر انداخته است.
اکنون ما در حضور آیتالله در اتاقی ۳ در ۲ متر و خانهای هستیم که در دورترین قسمت نجف واقع است. شهری که از لحاظ وضع جغرافیایی یکی از بدترین مناطق کویری عراق است. در راه نجف و بغداد بادی سخت برخاست و شنهایی را به حرکت درآورد. شدت باد به اندازهای بود که اتومبیل ما را مانند پر کاهی جابهجا میکرد و بالاخره آن را در یک تودهی شن بیحرکت ساخت. رانندهی ما این را خشم و غضب خداوندی میدانست و به تلاوت آیاتی از قرآن پرداخت.
... شاه وی را در سال ۱۹۶۳ از ایران تبعید کرد، و از ۱۹۶۵ و پس از طی یک دوران تبعیدی در ترکیه، در نجف به سر میبرد و مرگ پسرش دلیلی بر قیامهای متوالی شده است که هر چند یک بار، ایران را به لرزه درمیآورد.
در پیچ یکی از کوچههای تنگ نجف که خانههایش برای آنکه سپری در مقابل تابش سوزان آفتاب باشد، سخت به هم فرو رفته است، مسکن محقر آیتالله خمینی قرار دارد. این خانه نظیر مسکن فقیرترین افراد نجف است. در سه اتاق این خانه، حداثکر دوازده تن از نزدیکان وی حضور داشتند. در این مسکن محقر، از قدرت روسای شورش و یا روسای جبههی مخالف که در تبعید به سر میبرند، هیچ نشان و علامتی دیده نمیشود و اگر آیتالله خمینی قدرت آن را دارد که ایران را به حرکت درآورد و قیام برانگیزد، این قدرت مسلما ناشی از تسلط و اقتدار وی بر افکار مردم ایران است؛ اقتداری که پس از تبعید وی از ایران به جای آن که کم شود، ده برابر شده است.
آیتالله که مردی متین و کمسخن است تا به حال هیچگاه خطاب به مطبوعات بینالمللی مطلبی بیان نکرده است و بنابراین مصاحبهی حاضر با لوموند نخستین مصاحبهی ایشان است.
ادامه دارد...
منبع: صادق طباطبایی، «خاطرات سیاسی اجتماعی (۱)؛ جنبش دانشجویی ایران»، تهران: موسسه چاپ و نشر عروج، چاپ سوم، ۱۳۹۳، صص ۳۰۸-۳۱۰.