arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۸۲۱۳۹
تاریخ انتشار: ۲۹ : ۱۱ - ۳۱ خرداد ۱۴۰۱

نامادری، پسر6ساله همسرش را کشت/چون از حرفهای مادر این بچه عصبانی بودم، دستم را روی گلویش فشار دادم تا جان داد

ساعت 12:30 ظهر یکشنبه 29 خرداد، زن جوانی هراسان با پلیس و اورژانس تماس گرفت و از قتل پسر شوهرش خبر داد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

ایران :ساعت 12:30 ظهر یکشنبه 29 خرداد، زن جوانی هراسان با پلیس و اورژانس تماس گرفت و از قتل پسر شوهرش خبر داد.

دقایقی بعد مأموران کلانتری 138 جنت‌آباد راهی محل شدند. قبل از رسیدن مأموران کلانتری، امدادگران اورژانس به خانه موردنظر رسیده و عملیات احیا را انجام داده بودند. اما تلاش کادر درمان برای نجات پسر 6 ساله بی‌نتیجه مانده بود.

به‌دنبال اعلام خبر مرگ کودک به بازپرس محمد جواد شفیعی لحظاتی بعد بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شدند.

در تحقیقات اولیه، نامادری کودک که در خانه حضور داشت و حال روحی و جسمی بدی داشت، گفت: اصلاً نمی‌خواستم بچه را به قتل برسانم. سه سال قبل با همسرم ازدواج کردم. او از ازدواج اولش این پسر را داشت که پیش مادرش زندگی می‌کرد. زندگی خوبی داشتیم تا اینکه حدود 4 ماه قبل، شوهرم، پسرش را نزد ما آورد.
او ادامه داد: از زمانی که بچه پیش ما آمد دردسرهای‌مان شروع شد. مادرش مدام تماس می‌گرفت یا پیام می‌فرستاد و به من توهین می‌کرد. او می‌گفت من باعث شده‌ام که شوهرم بچه را از او بگیرد و نزد ما بیاورد. تهدید و توهین‌های او پایانی نداشت من با وجود اینکه فرزندی نداشتم اما واقعاً پسر همسرم را دوست داشتم.
زن جوان گفت: روز حادثه همسر اول شوهرم دوباره تماس گرفت و با حرف‌هایش اعصابم را به‌هم ریخت. شوهرم هم محل کارش بود. من و بچه باهم تنها بودیم و حرف‌های مادرش در گوشم می‌پیچید. نگاهی به بچه انداختم و ناگهان یک لحظه او را مخل آسایش و آرامش زندگی‌ام دیدم. این فکر و توهمات آنقدر حالم را بد کرد که بی‌اختیار به سمت پسرک رفتم و دستم را روی گلویش قرار دادم.
زن 24 ساله ادامه داد: نفهمیدم چقدر این کار طول کشید که ناگهان بچه بی‌حرکت افتاد و من دستم را از روی گلویش برداشتم. مات و مبهوت به او نگاه می‌کردم. این اتفاق ساعت 12 ظهر رخ داد و من نیم ساعت در شوک بودم. بالاخره به خودم آمدم و با اورژانس و پلیس تماس گرفتم. نمی‌خواستم او را به قتل برسانم، من پسر همسرم را دوست داشتم.
با اعتراف زن جوان به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی پایتخت او در اختیار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت تا زن جوان برای بررسی صحت روانی به پزشکی قانونی منتقل شود و تحقیقات از خانواده کودک نیز صورت گیرد.

نظرات بینندگان