پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : ا: داریوش قنبری نماینده ایلام در دوره هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی است. وی دارای مدرک دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تهران است و علاوه بر نمایندگی مجلس، استاد علوم سیاسی دانشگاه الزهراست، هرچند که در سالهای اخیر برای وی محدودیتهایی را همچون بسیاری از اساتید اصلاح طلب به وجود آوردهاند. قنبری قبل از نمایندگی مجلس در دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام فعالیت داشت و اولین کسی است که از حوزه ایلام دوبار به مجلس راه یافته است.
وي چندي پيش در بازديد از خبرگزاري ايلنا، با تاكيد بر ضرورت بازسازي و انسجام تشكيلاتي اصلاحطلبان در انتخابات پيشرو،حذف اين جناح از عرصه قدرت و سياست را به ضرر كشور و نظام دانست و عنوان كرد اصلاح طلبان بخشی از بدنه جامعه هستند و دل در گرو نظام دارند.آنها به دنبال پیشرفت کشور هستند و به اعتقاد من حذف رقیب اصلاحطلب موجب تحقق منافع ملی نخواهد شد. وي در بخش ديگري از اظهارات خود احتمال ائتلاف اصلاحطلبان با بخشي از اصولگرايان را منتفي ندانست و اظهار داشت"در صورتی که روي اين مساله توافق شود باید برای ترکیب کابینه نیز برنامهریزی صورت بگیرد و در مورد مباحثی چون سیاست خارجی، اوضاع اقتصادی، آزادیهای داخلی و حقوق افراد در جامعه به حداقلهاي مشترك برسند".قنبري همچنين اختلاف بين اصولگرايان را بر سر کسب پست و منصب دانست و گفت كه دليل اختلاف اصولگرايان سنتي با احمدينژاد از زمانی شروع شد که به جای استفاده ازنیروهای این طیف، احمدینژاد از نیروهای جدید دیگری استفاده کرد.
متن كامل مصاحبه ايلنا با نماينده مردم ايلام در مجلس هشتم به اين شرح است:
*** بسياري از اصلاحطلبان نسبت به عملكرد فراکسیون اقلیت در مجلس هشتم ايراداتي را مطرح ميكنند ، شما به عنوان سخنگوی این فراکسیون در مجلس هشتم چه دفاعی از عملکرد این فراکسیون دارید؟
اصلاحطلبان در مجلس هشتم در اقلیت بودند، اما در ابتدای کار دو استراتژی را مورد توجه قرار دادند؛ اول استراتژی فرآیند محور و دیگری استراتژی نتیجه محور بود.
در استراتژی فرآیند محور تلاش شد تا به مسایل سیاسی پرداخته شود و در استراتژی نتیجه محور تلاش شد نتیجه و تاثیر گذاری فراکسیون مدنظر قرار گیرد.
از زمانی که این فراکسیون تشکیل شد، تصمیم بر این قرار گرفت که با اصولگرایان معتدل در مجلس هشتم ارتباط گرفته شود، و گاهی این گونه اعلام میشد که در مجلس ائتلافی بین این دو گروه تشکیل شده است. این ارتباط بیشتر بین افرادی مثل لاریجانی، باهنر مطهری و یا افرادی که به صورت منطقی رفتار میکردند، بود. به این ترتیب در بحث استیضاح و لوایح همکاری بسیار خوبی شکل گرفت. هر چند در ابتدا بسیار شکننده بود و هرگاه مسایل سیاسی جناحی در مجلس مطرح میشد اصولگرایان معتدل با دیگر اعضای اصولگرای مجلس هم صدا میشدند، اما درباره برخی از مسایل که جنبه دفاع از منافع ملی داشت، همکاری بسیار خوبی بین اصولگرایان معتدل و اصلاحطلبان شکلمیگرفت. از سوی دیگر نقش فراکسیون اصلاح طلبان در بحثهای نظارتی نباید نادیده گرفته شود. بیشترین تذکرات و سوالات و حتی بیشترین امضا برای استیضاح از سوی اصلاح طلبان مجلس هشتم صورت گرفته است و میتوان گفت همان اندک نظارتی که در مجلس هشتم وجود داشت ، بخاطر تاثیر گذاری فراکسیون خط امام بود.
***به نظر شما اصلاحطلبان حاضر در مجلس نهم ميتوانند همين نقش را ايفا كنند؟
در مجلس نهم ما دیگر این فراکسیون را نداریم و در کل اصلاحطلبان مجلس نهم شش نفر هستند که ترجیح میدهند به صورت مستقل شناخته شوند و در این اوضاع امکان تشکیل فراکسیون حداقلی هم وجود ندارد.مثلا برخی از آقای پزشکیان تحت عنوان اصلاح طلب نام میبرند و این در حالی است که پزشکیان در مجلس هشتم هم در جلسات مهم فراکسیون شرکت نمیکرد و دوست نداشت اصلاحطلب شناخته شود، اما برخی در مجلس نهم از ایشان به عنوان اصلاح طلب نام میبرند. الان اصلاحطلبان مجلس نهم آنقدر نیستند که بتوانند یک فراکسیون تشکیل بدهند.
*** حضور نمايندگان اصلاحطلب در انتخابات مجلس نهم را بدون هماهنگي با جبهه اصلاحات چگونه ارزيابي ميكنيد؟
اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات مجلس نهم سر درگم بودند، زیرا نه انتخابات را تحریم کردند و نه لیستی ارایه دادند. به همین دلیل دچار مشکل شدند، تشکلهای اصلاح طلب انسجامی در انتخابات نداشتند و فعالیت زیادی نیز براي حضور در انتخابات نکردند كه اغلب به خاطر محدوديتهايي بود كه اعمال ميشد به طور مثال شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات قبل از انتخابات موفق به كسب مجوز براي برگزاري نشست تشكيلاتي نشد.خوب لیست هم باید از سوی تشکیلات ارایه شود و عدم فعاليت تشکیلات اصلاحطلبان سردرگمی را در انتخابات برای اصلاح طلبان به همراه آورد. در بسیاری از حوزهها که کاندیدای اصلاح طلب وجود نداشت، اصلاح طلبان نیز رغبتی برای حضور ومشارکت در پای صندق رای نداشتند و میزان مشارکت در شهرهای بزگ کم بود. بنده شخصا به عنوان اصلاحطلب مستقل به عرصه انتخابات وارد شدم، البته هستههای مرکزی اصلاح طلبی در انتخابات نبودند و تنها چند تشکل اصلاح طلب درانتخابات شرکت کرده بودند و نمايندگان مجلس هشتم نيز به صورت مستقل وارد عرصه شدند، چرا كه معتقد بودند كنارهگيري از عرصه تصميمگيري و تصميمسازي دردي را دوا نميكند و به يقين بهتر از خالي كردن عرصه است.
**** در شرايط فعلي كه همه نهادهاي قدرت در دست اصولگرايان است حضور اندك اصلاحطلبان در عرصه چه تاثيري ميتواند داشته باشد؟
کشور ما بیش از ۷۵ میلیون نفر جمعیت دارد و دیدگاه و تفکرات گوناگونی دارد. اگر بر این مبنا نیاز کشور را بسنجیم، در مییابیم که کشور ما با یک تفکر قابل اداره کردن نیست و نیاز به استفاده از سلایق گوناگون برای اداره کشور احساس میشود. جریان اصلاح طلب نیز جریانی است که از بطن این نظام جوشیده است و وجودش برای اداره و آینده کشور ضرورت انکارناپذیر است. باید بپذیریم که گرایش اکثریت قشر تحصیل کرده جامعه به این سمت است. نمیشود خواست سیاسی این طیف را نادیده بگیریم، زیرا این طیف در جامعه صاحب نظر هستند. نمیتوان وجود افراد تحصیل کرده را در جامعه در نظر نگرفت و به فکر تامین تفکر سیاسی آنها نبود. نباید از ارزش ارای کیفی و ارزشمند غفلت کرد و وجودشان را نادیده گرفت.
*** اصولگرایان بر بازتعریف مفهوم اصلاح طلبی تاکید دارند و این استدلال را مطرح میکنند که به دلیل تندرویهایی که بعضا در میان اصلاحطلبان مشاهده شده است این مسئله ضروری است، نظر شما در این ارتباط چیست؟
من نمیتوانم تندروی در جریان اصلاحات را منکر شوم. آقای خاتمی نیز در مقابل تندروها ایستاد و مقابله کرد، بر این اساس وجود تندروها واقعیتی در بین اصلاحطلبان است، اما در بین این افراد نیز باید تفکیک قایل شد. برخی تندروها هستند که در چهارچوب نظام فعال هستند و برخی دیگر نیز خارج چارچوب نظاماند. باید چارچوبها را در نظر گرفت. کسانی که در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران فکر میکنند باید مورد پذیرش قرار بگیرند، اما افرادی که در خارج چارچوب این نظام هستند از دایره اصلاح طلبی خارجاند و نمیتوان آنها را اصلاح طلب دانست. افرادی که به فکر براندازی هستند اصلاح طلب به شمار نمیروند، اصلاح طلبی به معنی حفظ چارچوبها و اصلاح در قالب چارچوبها است.
بنابراین آنهایی که در قالب چارچوبها هنوز امید به این دارند که اصلاحاتی در فعالیتهای سیاسی اقتصادی و اجتماعی کشور ایجاد شود، اصلاحطلب هستند و وجود آنها برای آینده کشور ضروری است.
*** آيا اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و انتخابات شوراها برنامه دارند؟
اصلاح طلبان يا نباید وارد انتخابات شوند یا اگر قصد حضور دارند، باید با تشکیلات و برنامه وارد شوند. البته به اعتقاد من حضور در عرصه سياست و قدرت مهم است و به همين دليل نیاز است اصلاح طلبها تشکیل جلسه بدهند و برنامههای خود را تنظیم کنند تا فعالیت خوبی در انتخابات ریاست جمهوری و شوراها داشته باشند، زیرا ورود به انتخابات بدون تشکیلات منسجم امکان پذیر نیست.
***شما اين حضور را تا چه اندازه ضروري ميدانيد؟
شرایط امروز خیلی دشوار است و مدیریت اصولگرایان آنقدر مشکل ایجاد کرده است که فعالیت زیادی برای اصلاح آن مشکلات لازم است، با این استدلال برخی اصلاح طلبان رفتار عافیت طلبی را در پیش گرفتهاند و بعضا فکر میکنند که دیگر راه چارهای برای خروج از مسائل مبتلابه جامعه نمانده يا اينكه خروج از آن بسيار مشكل است و به دنبال مسایل خود هستند، اما باید این ذهنیت کنار گذاشته شود و اصلاح طلبان باید برای اصلاح امور مصلحتاندیشی کنند و منافع مردم و نظام را تامين كنند.
***براي اين حضور چه شرايطي بايد از سوي صاحبان قدرت فراهم شود؟
باید در ابتدا ذهنیتهایی که درباره اصلاح طلبان وجود دارد اصلاح و بدبینیها رفع شود، تا ضرورت حضورشان در انتخابات احساس شود. برخی از اصولگرایان برای پیشبرد اهداف خود مسایلی را درباره اصلاح طلبان مطرح میکنند و به آنها فتنهگر میگویند. در حالي كه به نظر بنده باید منافع کشور و نظام را در نظر بگیرند، زیرا حذف رقیب اصلاحطلب موجب تحقق منافع ملی نخواهد شد. اصلاح طلبان بخشی از بدنه جامعه هستند و دل در گرو نظام دارند و به دنبال پیشرفت کشور هستند و تفکری که به دنبال انحصار رسانهای ایجاد شده است، باید اصلاح شود. از سوی دیگر نیز باید اصلاحطلبان فعالیت آزاد بر اساس قانون اساسی داشته باشند و اصلاح طلبان به فکر گذشته نباشند و آینده را در نظر بگیرند، زیرا مسایل انتقام جویانه به نفع نظام نیست. هر دو طیف باید وجود همدیگر را بپذیرند و افکار افرادی مثل ماندلا باید راس کار قرار بگیرد.
*** فکر میکنید در راستاي اين حضور ائتلاف با اصولگرايان به صلاح است یا اینکه اصلاح طلبان بايد خود اقدام به معرفی کاندیدای مستقل کنند؟
الان بحثهای زیادی برای حضور اصلاح طلبان در انتخابات میشود. برخی از ائتلاف اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل صحبت میکنند ، در حالي كه ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرایان معتدل باید با برنامهریزی و تفکر باشد تا کاندیدایی که معرفی میشود مورد پذیرش هر دو طیف باشد. علاوه بر آن بعيد به نظر ميرسد كه اصولگرایان کاندیدای اصلاح طلب را بپذیرند يا بالعكس.اما در صورتی که روي اين مساله توافق شود باید برای ترکیب کابینه نیز برنامهریزی صورت بگیرد و در مورد مباحثی چون سیاست خارجی، اوضاع اقتصادی، آزادیهای داخلی و حقوق افراد در جامعه به حداقلهاي مشترك برسند.پس باید برنامهریزی شود تا هویت ائتلاف مشخص شود در غیر این صورت ائتلاف اثر چندانی نخواهد داشت. البته معتقدم همه این مباحث بعد از ایجاد تشکیلات در بین اصلاح طلبان باید مورد بحث قرار گیرد. اما در حال حاضر ضرورت انکارناپذیر در بین اصلاح طلبان تشکیلاتی است که به صورت منسجم فعالیت انتخاباتی آنها را سامان دهی کند.
*** ارزيابي شما از ميزان حضور بدنه اصلاحطلبان در انتخابات رياست جمهوري چيست؟
وجود تشکیلات به میزان زیادی در اين حضور تاثیرگذار خواهد بود، اما آشفتگی در تشکیلات موجب شده است بدنه اصلاح طلبان نیز اشفته شود. اصلاحطلبان از کارهای سیاسی دل زده شدهاند ونیروهای مطرح این طیف به خصوص در شهرستانها انگیزههای سیاسی خود را از دست دادهاند به خصوص در سالهای اخیر به خاطر فشارها کم فعالیت هم شدهاند. تشکیلات باید به صورتی راه اندازی شود که این افراد برای فعالیت سیاسی امید پیدا کنند و کل محدودیتهای نامناسب برای نیروهای اصلاح طلب برداشته شود. مطبوعات و رسانههای اصلاح طلب باید فعال شوند و نشاط سیاسی در کشور شکل بگیرد تا همه طیفها و همه مردم در فعالیت سیاسی مشارکت کنند به شرطي كه امنيت افراد بعد از فعاليت در ستاد انتخابات كانديداي مورد تاييد شوراي نگهبان تامين شود.
*** آقای خاتمی قبل از انتخابات مجلس شروطی را مطرح کردند که عملی نشد، فکر میکنید که اصلاحطلبان برای انتخابات آینده باید قائل به آن شروط باشند؟
آقای خاتمی از سر دل سوزی بحثهایی را برای آینده کشور مطرح کرد تا کشور به سمت آشتی ملی پیش برود. برخی از رسانههای مقابل تلاش کردند که بهرهبرداری جناحی کنند و از شرط گذاشتن آقای خاتمی نام بردند، اما این مسایل ضروریاتی است که باید در جامعه رعایت شود و کشور نمیتواند به سمت تنش پیش برود وجامعه باید دارای ارامش باشد.
نیروها باید به تفاهم برسند، اما استقبال زیادی از این صحبتها نشد و تا حدودی اگر ما آن مسایل را به عنوان شرط در نظر میگرفتیم، نباید در انتخابات حضور پیدا میکردیم.
امثال آقای خاتمی مصالح نظام را در نظر دارند و مسایلی را مطرح نمیکنند که کشور از طرح آن بحثها، دچار تنش شود.
**** ارزيابي شما از وضعیت اصولگرایان در انتخابات آينده چيست؟
خبرهايي مبني بر تشكيل جبهههاي متعدد در اين جناح برای تحلیلهای ما گمراه کننده خواهد بود. زیرا احساس میکنیم این شکافها جدی است و اصولگرایان از هم جدا میشوند. در حالي كه تعريف و برداشت آنها از آزادي،حقوق مردم،جامعه مدني،آزادي مطبوعات و.....حداقل يكسان است.اختلاف آنها بر سر منافع مردم نيست بلكه بر سر تقسيم پست و مقام است و این اختلافات از همان ابتدا در بین اصولگرایان وجود داشته است،تجربه هم ثابت کرده است که وقتی مسایل بين جناحی مطرح میشود، همیشه یکسان و هماهنگ با هم عمل ميكنند. مسایل انتخابات گذشته مبني بر تشكيل پايداري و متحد اصولگرايان بیشتر اختلاف بین افراد است، به طور مثال جمعیت ایثارگران تشکیلات خیلی مهم و منسجمی ندارد و وزن سیاسی چندانی ندارند و اگر به شکل مستقل وارد عمل شوند این مسئله خود را نشان خواهد داد. تشکلهایی اخیری هم که ایجاد شدند تنها نام هستند و وزنی ندارند. آنچه اهمیت بیشتری دارد، عملکرد اصولگرایان در مسایل جناحی است که تا امروز به شکل واحد عمل کردند و در آینده نیز به همین ترتیب عمل خواهند کرد. بنابراین باید در تحلیلهای خود این نکته را در نظر داشت که اختلافات محوری در بین اصولگرایان وجود ندارد، بلکه اختلاف این طیف بر سر اشخاص و کسب پست و منصب است. در جریان انتخابات ریاست جمهوری و پس از حمایت از احمدینژاد، نیز اختلاف آنها با رييس دولت از زمانی شروع شد که به جای استفاده ازنیروهای این طیف، احمدینژاد از نیروهای جدید دیگری استفاده کرد. به اعتقاد من درگیری اصولگرایان بیشتر برای موقعیت و فرصتها است.