arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۰۰۵۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰ : ۲۱ - ۲۷ تير ۱۳۹۱

در مذمت بازار نقل و انتقالات فوتبال ایران!

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :


احمد احمدی نژاد - فوتبال همواره شور و هیجان خاصی را به همراه خود دارد و شاید همین شور و هیجان بی وصفش باشد که این ورزش را به یکی از پربیننده و تماشاچی ترین ورزش های دنیا مبدل کرده است. البته شور و هیجان این رشته ورزشی ریشه در ذات و ماهیت آن دارد و نمی شود گفت از چه دوره ای و توسط چه کس یا کسانی به این امر مهم  دست پیدا کرده است.

شاید به دلیل همین  پر شعف بودن رقابت  فوتبال باشد که این ورزش امروز به یک بنگاه بزرگ اقتصادی و تجاری در همه کشورهای دنیا مبدل شده و بزرگترین سرمایه داران دنیا نیز نه تنها از سرمایه گذاری در این رشته ورزشی خسته نمی شوند بلکه سودهای سرشار به جیب می زنند. 
آبراموویچ روسی که دو باشگاه زسکا موسکوی روسیه و چلسی انگلستان را متمول نموده و یا گلیزر آمریکایی که ارزش تجاری منچستر یونایتد را به میلیونها پوند رسانده و شیوخ پولدار عربی که منچستر سیتی انگلستان را با ثروتی هنگفت قهرمان لیگ جزیره کرده اند همه و همه نشان داده اند که در پی سوداگری هستند! سوداگری این بار از نوع فوتبال.

همه اینها حکایت از آن دارد که فوتبال امروزه به یک صنعت درآمده و دنیا روی این صنعت سرمایه گذاری می کند.

کارخانه فوتبال! اجزایی دارد که عمدتا همه این اجزا بی نصیب از نفع آن نیستند از بازیکن و مربی گرفته تا مدیران باشگاهها و البته در ایران دلال ها و در آن ور ایران مدیر برنامه ها! و بالاخره همه و همه نفع و نان نوایی می برند. 

 بازیکنان تمام تیم های فوتبال در کشورهای دنیا در چندین لیگ در طول یکسال مشغول مسابقه هستند و این در واقع یک شغل است که بازیکنان حرفه ای آن را انجام می دهند و از راه آن درآمد نیز کسب می کنند. در همه کشورها یک لیگ از سایر لیگ ها اهمیت بیشتری دارد و آن هم معمولا لیگ برتر( در برخی کشورها سطح اول لیگ شان دسته یک است) است که سرمایه های فوتبال یک ملت در آن با یکدیگر مسابقه می دهند و این لیگ آن قدر مهم و در خور توجه است که نقطه آغازین پیدایش سرمایه داری و سرمایه گذاری و در ورای آن به وجود آمدن بازار می شود.

همه بازیکنانی که در لیگ حضور پیدا می کنند به طور رسمی با باشگاهایشان قرارداد رسمی دارند و در کناراین قرارداد پول های بعضا خوب و هنگفتی نیز روانه جیبشان می کنند و همین علت باعث شده تا فوتبال و مشتقات آن( مثل آژانس های رسمی نقل و انتقال بازیکنان) به عنوان شغل و حرفه تعریف شوند.

باشگاه هایی که یک لیگ را در طول یک فصل فوتبالی(معمولا 9 ماه) به اتمام میرسانند وارد فصل نقل و انتقالات می شوند( معمولا 2 ماه) و در این مدت به یارگیری و یا تمدید قرارداد با بازیکنان و یا کادر فنی خود می پردازند تا در فصل جدید قویتر و بهتر از فصل قبل ظاهر شوند و این شرایط در واقع زمینه ساز درآمد زایی فوتبال برای بازیکنان، مربیان، مدیران، و دلالان بازیکن و یا مربی می شود.

حال قصد داریم تا دخل و خرج های فوتبال خودمان را در یک مقایسه کلی با مهد این صنعت مانند همه صنعت های دیگر! یعنی اروپا، نمایان کرده و چرایی اوضاع نابسامان بازار نقل و انتقالات فوتبال ایران را به تصویر بکشیم.

1- حرفه فوتبال در کشورهای توسعه یافته صنعتی همگام و یا حداقل همطراز با سایر صنعت ها رشد و توسعه پیدا کرده و وقتی که این اتفاق رخ می دهد به معنای آن است که تمامی اجزای آن مانند مدیر، بازیکن، مربی، هوادار و مدیر برنامه در یک سیکل به هم پیوسته و منسجم یک زیست بوم به نام فوتبال به وجود می آورند که روند دخل و خرج را نظم میبخشد و اینگونه است که هوادار وتماشاچی نیز خود را بیگانه با این صنعت نمی پندارد زیرا در ریز به ریز تصمیم گیری ها خود را دخیل می داند مثال بارز آن انتخابی بودن رئیس دو باشگاه بزرگ اروپا و جهان یعنی بارسلونا و رئال مادرید توسط هواداران است و این گونه است که چرخش نخبگان در این زیست بوم محقق شده و سرمایه گذاری و سرمایه داری سازو کار پیدا می کند این روند منجر به پیدا کردن ارزش تجاری یک باشگاه در دنیا می شود و کلیه کسانی که به هر نحوی در باشگاه درگیرند را ارزشمند جلوه می کند به نوعی که بازار این صنعت را تحت الشعاع قرار می دهند. به عنوان مثال برند تجاری باشگاه منچستر یونایتد هم اکنون 543 میلیون پوند ارزش دارد ، بایرن مونیخ نیز با رسیدن به فینال لیگ قهرمانان جایگاه دوم برترین برند تجاری باشگاههای دنیاست و رئال مادرید و بارسلونا در رده سوم و چهارم برترین برندهای تجاری فوتبال قرار دارند و این گونه تیم ها وارد بازارهای فوتبال می شوند.

2- اگر فوتبال را به عنوان یک صنعت بپذیریم باید برای آن یک بازار عرضه کالا نیز تعریف کنیم. بازار فوتبال را خرید و فروش بازیکنان و بعضا تیم ها تشکیل می دهند. البته شاید این تنها بازاری باشد که کالای انسانی در آن عرضه می شود و شاید هم همین امرمنجر به متمایز شدن این بازار با سایر بازارهای دیگر جهان شده اما سازو کار موجود در آن همان است که در بازارهای دیگر می بینیم. این روند در اروپا نظم خاصی به خود می گیرد و همه کالاهای ( بازیکنان) ارائه شده بر اساس نوع کیفیت خرید و فروش می شوند و قیمت گذاری بر روی آنها کنترل شده و اینگونه نیست که بازیکنی با جارو جنجال و سر و صدای زیاد قیمت بیشتری را هم روی خود بگذارد. نحوه عملکرد در رقابتهای فوتبالی گوناگون بهترین نوع قیمت گذاری روی بازیکنان است و بازیکنی که در همه عرصه های ملی و باشگاهی درخشش داشته باشد خود را به لحاظ قیمتی با دیگران متمایز می کند. نمونه آن لیونل مسی ستاره آرژانتینی بارسلوناست که با درخشش های پیاپی خود پایه گذار قهرمانی تیمش(بارسلونا) می شود و اینگونه توجهات بازار را به خود جلب می کند و این کیفیت بازی اوست که منجر به قیمت بیشترش می شود. این امر نشان می دهد که بازیکن در اروپا حد خود را می داند و می داند که دیگران نیز حد وی را به خوبی می دانند و به هر اندازه که بتواند تلاش کند و برای موفقیت تیم مایه بگذارد پول و حقوق و حتی مزایا دریافت می کند و اینگونه نیست که بازیکنان آنچه که بیش از آن حقشان است مطالبه کنند.

درخشش در رقابتهای ملی و جهانی مثل جام ملت ها و جام جهانی تاثیر بسیار زیادی بر مشتری جذب کردن بازیکنان دارد و قطعا کسانی که بازی بهتری انجام دهند بازار را در قبضه خود در می آورند. 

3- بازار در اروپا تحت نظارت و عرصه رقابت اشخاص و مالکان است نه دولت ها!  در بخش قبل از متمایز بودن این بازار به دلیل عرضه کالای انسانی آن گفته شد، اما در این بخش باید گفت که در اروپا این بازار به نحو دیگری هم متمایز است و آن هم عدم دخالت دولت ها در این بازار است. حضور دولت به عنوان اولین و آخرین نهاد تصمیم گیری برای خرید و فروش بازیکنان بسیار کم رنگ و حتی می توان گفت بی رنگ است زیرا مالکان باشگاه ها که وابسته به هیچ ارگان دولتی ای نیستند وارد گود می شوند و شاید به دلیل همین خصوصی بودن باشگاه ها باشد که پول ها بی حساب و کتاب در بازار خرج نمی شوند و مالک یا مالکان باشگاه ها در این زمینه هوشمندانه عمل می کنند تا بهترین تصمیم را برای دریافت بیشترین درآمد داشته باشند بخشی از سرمایه باشگاه نیز توسط مردم تامین شده است و مردم هم چشم های بینا و قوه ناظر بازارند و در نقل و انتقال بازیکنان علاوه بر جذب با کیفیت ستاره ها به هزینه کرد مدیران و بهره وری دراز مدت از بازیکنان توجه ویژه ای دارند و یک مدیر چون می داند که مردم به خوبی عملکردش را رصد می کنند و باید به آنها پاسخگو باشد از بهترین مشاوران در عقد قراردادها بهره می گیرد و این گونه نیست که بودجه ای از محل درآمدهای عمومی از جانب دولت به آنها برسد و آنها فقط خرج کننده و یا مصرف کننده باشند.

حال این وضعیت را با فوتبال خودمان به مقایسه می گذاریم : 

1- حرفه فوتبال نیز در ایران مانند سایر صنعت ها گرفتار یک تاخر فرهنگی شدید است و آن هم به علت فراهم نبودن زیر ساخت ها و سازو کارها برای بهتر برگزار شدن بازی های فوتبال در سطح ملی و باشگاهی است. در فوتبال ما چرخه فوتبالی به هم پیوسته و منسجم نیست و به هیچ وجه اجزای یک چرخه قادر نبوده و نیستند که یک زیست بوم فوتبالی تشکیل دهند زیرا حلقه های مفقوده بسیاری بین مدیران، بازیکنان و هواداران وجود دارد که اتصال اجزا را با مشکل مواجه می کنند. می توان گفت هواداران در فوتبال ایران تماشاچی صرف رویدادهای بازارند و نمی توانند هیچ گونه دخالتی در تصمیم گیری ها داشته باشند و شاید به همین علت باشد که بسیاری از آنها  خود را حتی بیگانه با باشگاههای مورد علاقشان بدانند. مدیران در ایران می دانند بیش از آنکه باید نظر و توجه مردم را به عنوان سرمایه اصلی باشگاه جلب کنند باید به فکر پاسخگویی به مدیران ارشد تر خود باشند زیرا اکثر آنها دولتی اند و از جانب نهادها و یا کارخانه های مختلف دولتی بر مسند مدیریت باشگاه نهاده شده اند. دولتی بودن باشگاه ها نمی تواند یک باشگاه را تبدیل به برند تجاری کند و آن را دارای ارزش در بازار کند و اینگونه است که نمی توانیم انتظار درآمدزایی از باشگاه های دولتی ایران داشته باشیم زیرا آنها همواره مصرف کننده اند.

2- بازار فوتبال در ایران فقط اسم بازار را یدک می کشد و ساز و کار قانونی و مدونی برای دخل و خرج ها و خرید و فروش های آن وجود ندارد، نظارت رسمی و غیر رسمی هم بر حساب و کتاب های این بازار نیست و قدر مسلم در این آشفته بازار خرید و فروش ها بی قید و بند می شود. قیمت های بازیکنان بر اساس کیفیت و نوع بازیشان تعیین نمی شود بلکه هرکه سر و صدا و بازار گرمی بهتری انجام دهد مشتریان و قیمت ها را باب میل خود تعیین می کند. موید این امر این است که بازیکنان فوتبال ایران سالهاست که نتواسنته اند در رقابتهای مختلف آسیایی، جهانی و المپیک درخششی داشته باشند و یا اصلا حضور پیدا کنند و تا مادامی که این اتفاق رخ نداده باشد تنها جایی که محک و عیار بازیکنان را مشخص می کند لیگ داخلی است. قهرمان شدن در لیگ ایران به هر نحو و شکلی به طور ناگهانی افزایش قیمت را برای بازیکنان تیم قهرمان به همراه دارد و شاید یکی از مهمترین اهداف بازیکنان نیز حضور در تیمی است که شخصیت قهرمانی فقط در داخل را داشته باشد زیرا این امر می تواند منجر به افزایش قیمت یک بازیکن در فصل بعد شود. حال دیگر مهم نیست این بازیکن در عرصه ملی چه کارکردی داشته باشد. نکته دیگر اینکه به دلیل داخلی بودن بازار و عدم درخشش در بازی های ملی امکان تبادل کالا باسایر بازارهای جهانی( به جز کشورهای حاشیه خلیج فارس عمدتا امارات و قطر) فراهم نیست و این امر امکان سود و وارد کردن ارز را از مدیران سلب می کند و در نهایت سرمایه های هنگفت در داخل کشور مورد چرخش بیهوده قرار می گیرد. 

3- سرمایه بازار در ایران از جانب دولت تعیین می شود و مالکان و مردم کمترین نقش را در به اختیار گرفتن قیمت های بازار در اختیار دارند. در ایران باشگاههایی متمول ترند که دولت بودجه بیشتری در اختیار آنها قرار دهد و درآمدزایی از طرق غیر دولتی هیچ گاه در مخیله مدیرانی که دولتی و سیاسی هستند نمی گنجیده است. پس نمی توان انتظار داشت که سرمایه دار و مالک یک باشگاه به فکر درآمد زایی و بی حساب و کتاب خرج نکردن سرمایه ها باشد زیرا دلخوش به بودجه ای است که از جانب دولت در اختیارش قرار می گیرد و بیهوده در بازار آن را خرج و صرف می کند. در این آشفته بازار دست واسطه ها دراز می شود زیرا هرج و مرج موجود فضا را برای سوداگری آنها فراهم می کند و تفکر مقطعی مدیران به دلیل نتیجه گرا بودن سبب می شود تا به خواسته های این واسطه ها که به دلال معروفند تن دهند و حتی هزینه های هنگفت به آنها نیز بپردازند.

همه این دلایل موید این نکته است که نظم و قانون خاصی در در دوران نقل و انتقالات حاکم نیست و مسئولین نیز با بی درایتی محض و قانون های من درآوردی و مقطعی مثل اجرای قانون سقف قرارداد فرصت را برای کار شکنی و زیر پا گذاشتن این قانون فراهم می کنند زیرا بدون پشتوانه و زاده تخیلات فرد است.

فوتبال ایران در دوران نقل و انتقالات بازیکنان به شهر آشوبی مبدل می شود که هر کس به اندازه توان و سهم خود قصد بهره وری و سواستفاده از این اوضاع را دارد و ادامه این روند چیزی جز ناکامی بیشتر در عرصه های ملی به همراه ندارد زیرا مجبوریم در یک سیکل معیوب همواره به روبنا بیش از زیربنا اهمیت دهیم.

البته یادآوری این مقایسه به منزله این امر نیست که اروپا آرمانشهر است و ایران... اما می توان کمی به خود آمد و سازو کارهای قانونی ای که باید وجود داشته باشند و وجود ندارند و به همین علت همواره تهدید به کم شدن و سهمیه و سایر آبروریزی های دیگر در آسیا و جهان می شویم، را پیداو اجرایی کرد و گرنه هیچ گاه نمی توان امید به بهبود وضعیت موجود داشت.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۳
رحیمی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۷:۵۱ - ۱۳۹۱/۰۵/۰۴
0
0
تو اوضاع و احوال این گرونی ها رقم قراردادهای فوتبالی ها هم بهانه خوبی برای سردر گمی مردم بیچاره است ؟
نظرات بینندگان