انتشار مقالات و تحلیل های رسانه های غربی و عبری تنها به منظور اطلاع رسانی ست و به هیچ عنوان به معنای تایید محتوای آن توسط «انتخاب» نیست.
زوی بارل در روزنامه اسرائیلی هاآرتص نوشت: از این هفته، سوریها و عراقیها میتوانند از پروازهای مستقیم در روزهای یکشنبه و پنجشنبه بین بغداد و دمشق، دو سال پس از توقف آن، بهره ببرند.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: تا آنجا که به اسرائیل مربوط میشود، بازگشایی این مسیر به معنای کانال دیگری است که ایران میتواند محموله های خود را به سوریه منتقل کند. اما در حالی که هدف قرار دادن کاروانهای تسلیحات به یک هدف معمول برای نیروی هوایی اسرائیل تبدیل شده است - رهگیری هواپیماهای تجاری داستان کاملاً متفاوتی است.
سوریه و عراق توافقنامه تجاری جدیدی امضا کردند که به کامیونهای سوری اجازه میدهد وارد عراق شوند و کالاها را از طریق گذرگاه مرزی القائم (در سمت عراق) و گذرگاه ابوکمال (در سمت سوریه) وارد کنند؛ که اخیرا هدف حمله منتسب به اسرائیل قرار گرفت.
بعید است که دولت عراق محمولههایی را که از خاک عراق خارج میشود به صورت علنی و رسمی بررسی کند تا از صادرات تسلیحات از عراق به سوریه جلوگیری کند، زیرا با وجود اینکه گذرگاه القائم به طور رسمی توسط دولت عراق کنترل میشود و کارمندان آن عراقی هستند، اما این مکان در واقع توسط شبه نظامیان شیعه اداره میشود.
هر از چند گاهی، درگیریها بین شبهنظامیان مسلح و مقامات گمرکی در گذرگاه ایجاد میشود، بهویژه به دلیل امتناع تجار و رانندگان سوری از پرداخت هزینههای گمرکی و هر بار مأموران گمرک عراقی مجبور به اطاعت از دستورات افراد مسلح میشوند.
هرازگاهی، پارلمان عراق خواستار اعزام نیروهای بزرگ به این گذرگاه برای بازپس گیری کنترل آن میشود، اما این خواستهها که به سختی توسط رسانهها پوشش داده میشود، بیهوده است.
در سمت سوریه، در گذرگاه ابوکمال، شبه نظامیان طرفدار ایران کنترل را در دست دارند. هرچند گذرگاه به طور رسمی تحت کنترل دولت سوریه است.
برای اسرائیل راحتتر است که بدون حمله به خاک عراق، این سمت از گذرگاه را بمباران کند، زیرا حمله به عراق میتواند روابط حساس و شکنندهای را که بین ایالات متحده و عراق وجود دارد، به خطر بیاندازد. حملات منتسب به اسرائیل ظاهراً برای جلوگیری از انتقال تسلیحات ایران از طریق سوریه به حزب الله لبنان است. اما این حملات هدف دیگری نیز دارد، ماهیت استراتژیک، که توضیح میدهد چرا اسرائیل حملات خود را تا قلب صحرای سوریه تغییر داده است.
در نوامبر ۲۰۲۲، مرکز حقوق بشر سوریه گزارش داد که نیروهای بزرگ حزب الله بین ابوکمال و شهر المیادین در شمال مستقر شده اند و قصد دارند پایگاههای نظامی در آنجا بسازند. بر اساس گزارشهای رسانههای مخالف در سوریه، جنگجویان حزبالله مقادیر زیادی سلاح و سایر تجهیزات نظامی را به این منطقه آورده و صدها جنگجو در حال حاضر در منطقه مستقر شدهاند. یک ماه قبل، مقدمات ساخت باندی برای هواپیماهای بدون سرنشین در آنجا در حال انجام بود، اما به نظر میرسد که به دلیل ترس از حمله اسرائیل یا ایالات متحده به پهپادها متوقف شد.
ایران علاقهای به استقرار پهپادها و شبه نظامیان در مرز سوریه و عراق صرفاً برای تضمین کنترل مرز ندارد. تا آنجا که مشخص است، سالانه میلیونها دلار از قاچاق مواد مخدر در مقیاس بزرگ از سوریه به عراق، تجارت نفت و گوسفند و قاچاق انسان به دست میآید.
کنترل مرز یکی از مولفههای حیاتی در استراتژی ایران برای افزایش نفوذ خود در سوریه است. این استراتژی همچنین شامل کنترل جاده اصلی عراق به سوریه و از آنجا به لبنان و دریای مدیترانه و همچنین شامل «الحاق» بخشهایی از خاک سوریه میشود که در منطقه مورد علاقه روسیه نیست، یا مناطقی که نیروهای ایرانی احتمالاً ممکن است با خشونت مخالفان محلی مواجه شوند مانند شمال سوریه که کنترل آن را نیروهای کرد در دست دارند.
آویو کوچاوی، رئیس سابق ستاد ارتش اسرائیل در مصاحبه با جروزالم پست گفت که هدف ایران ساخت حزب الله دیگری در سوریه و ارتقای قابلیتهای نظامی و فناوری سوریه است. به عبارت دیگر، اسرائیل نه تنها علیه قدرت فزاینده حزبالله در لبنان عمل میکند، بلکه تلاش میکند تا از افزایش حضور نظامی ایران در سوریه جلوگیری کند.
بر اساس اهداف حملات اسرائیل، تلاش بر این است که منطقه شرق سوریه به دست ایران و فرستادگانش نیفتد. کوچاوی در این مصاحبه گفت: "برخی از اقدامات ما مسدود کردن گذرگاهها - از طریق هوا، زمین یا دریا - و برخی دیگر برای از بین بردن آن چیزی است که قبلاً وارد شده است. کافی است به گزارشهای رسانهها نگاه کنید و بفهمید که ما کجا عمل میکنیم. "
ایالات متحده نیز در این تلاش شریک است و بر اساس گزارشهای رسانههای خارجی به اسرائیل اجازه میدهد تا از کریدورهای نیروی هوایی خود برای حمله به شرق سوریه استفاده کند.
در ژوئن ۲۰۲۰، وبسایت المانیتور به نقل از یک مقام ارشد آمریکایی نوشت که اسرائیلیها دوست دارند از این کریدورها استفاده کنند، زیرا سامانههای ضدهوایی سوریه نمیتوانند بین هواپیماهای آمریکایی و اسرائیلی تفاوت قائل شوند. یکی از این کریدورهای هوایی از پایگاه هوایی التنف که در نزدیکی مرزهای اردن و عراق قرار دارد و میزبان نیروهای آمریکایی و واحدهای ارتش آزاد سوریه است، خارج میشود.
در گذشته، ایالات متحده و بهویژه جیم متیس، وزیر دفاع دونالد ترامپ، به اسرائیل اجازه عملیات در شرق سوریه را ندادند، زیرا میترسیدند تلفات به نیروهای ایرانی یا روسی ممکن است منجر به واکنشی علیه اهداف آمریکایی شود. اما در سال ۲۰۱۸، در نتیجه تصمیم ترامپ برای خروج نیروهای آمریکایی از سوریه، ماتیس استعفا داد و از آن زمان همکاری بین ایالات متحده و اسرائیل گسترش یافت و به اسرائیل اجازه داد تا از کریدورهای هوایی پایگاه التنف برای انجام حملات در شرق استفاده کند.
این مقام ارشد آمریکایی همچنین در مصاحبه با المانیتور گفت که اسرائیل تنها پس از تایید آمریکاییها از این مسیر استفاده میکند. به نظر میرسد آنچه در سال ۲۰۲۰ لازم الاجرا بود امروز حتی معتبرتر است: مشخص است که نمایندگان اسرائیل چند بار از پایگاه هوایی التنف بازدید کرده اند، اما مشخص نیست که آیا نمایندگی دائمی اسرائیل در این پایگاه حضور دارند یا خیر.
آرزوی مشترک آمریکا و اسرائیل برای مسدود کردن - یا حذف کامل - سپاه پاسداران و حزبالله از مرزهای شرقی سوریه تنها از طریق حمله به کاروانها و پایگاهها محقق نمیشود. مرز بین سوریه و عراق بیش از ۶۰۰ کیلومتر امتداد دارد و دهها گذرگاه مرزی غیررسمی در سراسر آن گسترده شده است که امروزه از هر کدام برای قاچاق کالا و سلاح استفاده میشود. ایران اکنون فهمیده است که استقرار نظامی در شرق سوریه مستلزم روابط نزدیک با سران قبایل محلی عرب است که این گذرگاههای استراتژیک را کنترل میکنند.
روابط نزدیک بین قبایل عرب در قاچاق از سوریه به عراق پس از جنگ جهانی اول به آنها کمک کرده است و از آن زمان این همکاری "تجاری" بین آنها هرگز متوقف نشده است و اکنون به همکاری نظامی برای هر کسی تبدیل شده که پول بیشتری به آنها پرداخت کند.
این همکاری نه تنها برای ایران، سوریه و حزب الله حیاتی است. ایالات متحده نیز به اهمیت قبایل پی برده است. در چند هفته گذشته نوعی رقابت در شمال سوریه بین شبه نظامیان طرفدار ایران و همچنین نیروهای آمریکایی بر سر جذب قبایل عرب ساکن در منطقه الرقه، حسکه و قامشلی - شهرهای اصلی استان کردنشین در شمال سوریه، در جریان بوده است.
سه سال پیش، گزارشی از سوی پنتاگون منتشر شد که از عقب راندن قبایل عرب و عدم مشارکت آنها در جنگ انتقاد کرد. اکنون به این قبایل نقش جدیدی داده میشود: ایجاد یک نیروی محلی تحت حمایت آمریکا که مسئولیت بخشی از مرزهای شمالی سوریه را بر عهده خواهد گرفت و این کار احتمالاً ترکیه را که همچنان تهدیدی برای حمله به شمال سوریه است راضی خواهد کرد.
آمریکا ممکن است کردها را آرام کند و بگوید اتحاد قبایل ضد آنها تمام نمیشود، اما کردها دیگر آن اعتمادی که قبلا به آمریکا داشتند را ندارند و ترس آنها از این است که بار دیگر آمریکا قصد دارد از سوریه عقب نشینی کند و همچنین بخشی از میادین نفتی را که امروز تحت کنترل کردها است به قبایل محلی عرب بدهد.
اما فراتر از مخالفت کردها و ترس آنها، خود قبایل عرب همگی یک دست نیستند و حتی در درون این قبایل نیز شکاف و انشعاب وجود دارد. برخی از رژیم سوریه حمایت میکنند، برخی مایل به همکاری با آمریکاییها هستند و برخی دیگر ترجیح میدهند با شبه نظامیان ایرانی کار کنند. در حال حاضر، به نظر میرسد هدف آمریکا از ساختن یک دیوار قبیلهای مستحکم علیه ایران و به خدمت گرفتن قبایل برای رفع نگرانی ترکها در مورد کردها، باعث میشود این گزینه هرگز کنار گذاشته نشود.