شفقنا: در چند ماه اخیر یکی از نهادهای مهم در هر واقعه ای، عملکرد و نقش رسانه ها در حوزه اطلاع رسانی و مدیریت افکار عمومی بود. اما هر کدام از رسانه ها به فراخور جایگاه و رویکردی که داشتند، اثر گذاری متفاوتی از خود نشان دادند.در میزگردی که با حضور محمد جواد روح سردبیر روزنامه هم میهن و کمیل تقی پور سردبیر روزنامه ایران برگزار شد که به تحلیل عملکرد رسانه ها در برابر مسائل و رویدادهای کشور پرداخت.
اینستاگرام به یک ابزار سیاسی در ایران تبدیل شده است
روح با توضیح درباره عملکرد رسانهها در برابر رخدادهای سال ۱۴۰۱ گفت:“ رسانههای جریان اصلی در این سالها با دو مساله جدی روبهرو بودند، یکی از این مسائل تحولات فناوری و تکنولوژیک و شکلگیری رسانههای نوین است که همچون همهجای دنیا تاثیرات خود را بر کارکرد رسانههای داخلی گذاشت، هرچند به دلایلی شبکههای اجتماعی در ایران هم دچار کژکارکرد شدند. به طور مثال، اینستاگرام اصولا برای انعکاس تصاویر شخصی و دوستانه، بروز احساسات و تجربه زندگی روزمره تعریف شده، درحالیکه در ایران بهویژه در یکسال اخیر همین شبکه به یک ابزار سیاسی تبدیل شده است یا حتی تلگرام که رسانه خبریتری است در ایران برخلاف کشورهای توسعهیافته، محوریت بیشتری برای کاربران داخل پیدا کرده است، درحالیکه در کشورهای توسعهیافته و دموکراتیک، تلگرام چنین جایگاه و نفوذی ندارد. چون آنها اصولا از پیامرسانها انتظار ایفای نقش خبررسانی و تفسیر و تحلیل رویدادها در سطحی که تلگرام ارائه میکند، ندارند و این نقش را سایتها و شبکههای اجتماعی رسانههای رسمی برعهده دارند.”
او با بیان اینکه اقبال گسترده به شبکههای رسانهای غیررسمی و مجازی ریشه در تضعیف و نابودی نهاد رسانههای رسمی در کشور دارد، ادامه داد:“ عامل دوم و مهمتر در تضعیف نهاد رسانه در ایران به برخوردهای دو دهه گذشته با مطبوعات و روزنامهنگاران برمیگردد که اوج آن، در اردیبهشت سال ۱۳۷۹ صورت گرفت و عملا با توقیف فلهای مطبوعات، کلید کمرنگ شدن مرجعیت رسانهای در داخل کشور را زدند و به تعبیر دقیقتر، تحت عنوان مقابله با تهاجم دشمن، بهترین پاس گل را به دشمن دادند. طبیعی است وقتی کمر به نابودی رسانه میبندیم، زمانی که به رسانه نیاز پیدا میکنیم، میبینیم دیگر چیزی در اختیار نداریم و آن وقت است که تازه به دنبال رسانه میگردیم. این اتفاقی بود که در سال ۱۴۰۱ به کرات، خود را نشان داد؛ مخصوصا درجریان اعتراضات.”
انتشار تحلیل های نادرست در نتیجه قطع رسانههای ریشهدار
سردبیر روزنامه هممیهن با انتقاد به برخوردهای صورت گرفته با نهادهای مدنی در چند دهه اخیر گفت:“وقتی نهادهای رسانهای قدرتمند را از بین میبریم مانند این است که درختان را از ریشه قطع کنیم که نتیجه آن بیابان است. همانطور که با نابودی جنگلها هر بارانی به سیل تبدیل میشود، الان در حوزه رسانه نیز جامعه خود را درگیر بحران هایی می بیند؛ اما با قطع رسانههای ریشهدار و به حاشیه راندن روزنامهنگاران توانمند، در برابر سیل اخبار و تحلیلهای نادرست و مجعول بیدفاع مانده است.”
دلایل تمایل زیاد مردم به خبر؛ ذائقه مخاطب را اینگونه مدیریت کردیم
در ادامه این میزگرد نقی پور صحبت های خود را با توضیح درباره محاصره شدن افراد جامعه با اخبار گوناگون شروع کرد و گفت:“اینکه اینستاگرام و تلگرام نقش خبری پیدا کرده، بیشتر به خاطر تمایل زیاد مردم به اخبار است. تلویزیون به جز شبکه خبر، در هر ساعتی از شبانه روز، یک بخش خبری دارد. در واقع چون ما ذائقه مخاطب را اینگونه تربیت کردیم که بیشتر متمایل به اخبار و در جریان خبر باشد.”
نقی پور ادامه داد:“ بارها شده که موضوعات شاید کم اهمیتی رخ داده، اما مردم جامعه ما علاقه زیادی دارند، جزئیاتی در این باره بدانند. به دنبال ارزش گذاری این مساله نیستم، اما فرهنگ عمومی جامعه تمایل زیادی به خبر پیدا کرده و حتی پلتفرمی که کارکرد سرگرمی داشته، وجه خبری آن برای جامعه ما پررنگ تر شده است.”
او بیان کرد:“ در ناآرامی های اخیر، اینستاگرام علی رغم فیلترینگ، به یکی از مرجع های خبری مردم تبدیل شد. هر چند اطلاع دقیقی از این مساله ندارم که این فرهنگ تمایل مردم به خبر، از چه زمانی و به شکل افراطی کشیده شد. از طرفی دیگر موقعیت ویژه ایران است. کشور ما بعد از انقلاب خود را ذیل هژمونیِ آمریکا تعریف نکرده است و همین امر باعث خاص بودن ایران شده ، چون جریان مقابل می خواهد از طریق ابزارهای گوناگون بر موقعیت ایران تاثیر بگذارد. اگر رسانه را ابزار قدرتمند ببینید، می بینیم که این ابزار قدرت علیه جمهوری اسلامی و مردم اعمال می شود.”
بی توجهی به ارزش های خبری در ناآرامی های اخیر
سردبیر روزنامه ایران، با اشاره به عملکردی که برخی کانال های ماهواره ای داشتند، تاکید کرد:“ در ناآرامی های اخیر یک تعریف جدیدی از رسانه ارائه شد و اخباری برجسته می شد که طبق تعریف کلاسیکی از خبر و ارزش های خبری داریم، کاملا متفاوت بود و در آن قالب نمی گنجید. مثلا بارها در همین کانال های ماهواره ای با رفتار غیر حرفه ای فیلم هایی پخش می شد که کاملا قلب واقعیت بود و این نشان دهنده بی توجهی این رسانه ها به اعتبار و ارزش های استاندارهای خبری است.”
او ادامه داد:“بعد از جریان مهسا امینی ما با طیفی از رسانه ها روبرو شدیم، قسمتی از این طیف به رسانه های جهانی چون یورونیوز و سی ان ان و … بودند که روی آشوب ها در ایران تمرکز کردند و مسائلی را برجسته کردند که علی رغم زیر سوال رفتن اعتبار این رسانه ها، اما پازل رسانه ای علیه ایران را تکمیل کرد ، طیف دیگری از رسانه ها، اینفلوائنسر های خارجی بودند که خودشان در قامت یک رسانه درباره آشوب ها در ایران تولید محتوا کردند و مردم را به ادامه آشوب تهییج می کردند، رسانه های ضدانقلاب نیز چون بی بی سی و ایران اینترنشنال که جریان اصلی تولید خبر در این ماجرا بودند و امتداد داخلی این رسانه ها در داخل نیز بخشی از سلبریتی ها و تعدادی رسانه های داخلی بودند که همان خط را دنبال می کردند. با این طیف گسترده از این رسانه، مردم ایران در این مدت محاصره رسانه ای شدند و در یک جنگ رسانه ای قرار گرفتند.”
نقی پور با اشاره به اینکه برخی رسانههای داخل هم در امتداد رویکرد رسانه های خارجی فعالیت داشتند، توصیح داد:“ رسانه های داخلی در این مدت نتوانستند عملکرد خوبی داشته باشند و ضعف رسانه ای را در این مدت به وضوح دیدیم. از یک طرف در طیف رسانه های ما، فعالیت صدا و سیما بود- فارغ از تاثیر گذاری آن-بخش دیگر رسانه های ما مطبوعات بودند که تا حدی اثر گذار بودند، به همین خاطر با توجه به هجمه اخباری که از سوی رسانه های خارجی منتشر می شد، نمره بدی به رسانه ها نمی دهم.”
نباید عقل مخاطب را دستکم بگیریم
سردبیر روزنامه هممیهن در واکنش به قسمتی از صحبت های نقی پور در خصوص اثرگذاری صداوسیما گفت:“ به نظرم، متهم اصلی اعتراضات ۱۴۰۱ در وجه رسانهای آن، صداوسیماست. ما نمیتوانیم مدام انگشت اتهام را به سمت رسانههای خارجی چون بیبیسی و اینترنشنال بگیریم. البته، من هم درباره عملکرد غیرحرفهای این رسانه ها با صحبتهای آقای نقیپور موافقم. اما وقتی مخاطب در رسانههای داخلی چیزی نمیبیند، طبیعی است که تمایلش به سمت رسانههای خارجی زیاد میشود. نکته مهمتر این است که ما نباید عقل مخاطب را هم دستکم بگیریم. فارغ از رویکرد و گرایشی که رسانههای مختلف دارند، در نهایت، همگی آنان پیام خود را به دست مخاطب میرسانند و اگر پیام آنها دارای اعتبار نباشد و با واقعیتهای میدان تفاوت آشکاری داشته باشد، مخاطب درک میکند و آن رسانه بیاعتبار می شود. از ایننظر، فرقی میان اینترنشنال با کیهان و صداوسیما نیست.”
صدا و سیما در بسیاری موارد هم چنان روایتهای یکسویه ارائه می کند
روح بر این اساس به بررسی عملکرد رسانهها در جریان اعتراضات پرداخت و گفت:“زمانی که کشته شدن خانم امینی رخ داده و اعتراضات در استانهای مختلف شکل گرفته، آیا میتوان بهعنوان یک رسانه، این اعتراضات را پوشش نداد و یا آنکه تصویری یکسویه ارائه کرد و مدام ریشه آن را در خارج دانست؟ وقتی صداوسیما با وجود همه امکانات و کانالها و دفاتر در نقاط مختلف کشور از ارائه گزارش واقعیتها و اعتراضات خودداری میکند، طبعا شکست میخورد. در واقع، در اعتراضات ۱۴۰۱ صداوسیما اصلا روایتی ارائه نکرد تا بگوییم در جنگ روایتها شکست خورده است! ضمن آنکه در بسیاری موارد هم چنان روایتهای یکسویه و دور از واقعیتی ارائه دادند که خود آن روایت، باعث شکست این رسانه شد. البته، این مساله اختصاص به صداوسیما ندارد. هر رسانهای که روایت دروغ یا نادرست بدهد که تناسبی با واقعیت بیرون نداشته باشد، شکست روایت را برای خودش رقم زده است. حال ممکن است این روایت از طریق صداوسیما، اینترنشنال، بیبیسی، روزنامه کیهان یا روزنامه ایران یا روزنامه هممیهن باشد.”
این فعال رسانهای با انتقاد جدی از عملکرد صداوسیما گفت:“ متأسفانه ما با رسانهای روبهرو هستیم که اصلا روایتی ارائه نمیدهد، ضمن اینکه صداوسیما امکانات و دفاتر و بودجه های زیادی در اختیار دارد و مدام هم در پی تعمیم انحصار خود به دیگر حوزههای رسانهای و نمایشی است.”
او ادامه داد:“مثلا در جریان مهسا امینی صداوسیما در تهران و کردستان باید یک اتاق ویژه درست میکرد و از همه ابعاد از خانواده و اقوام و خویشاوندان آن مرحومه مصاحبه و گزارش تهیه میکرد. وقتی بزرگترین رسانه کشور چنین عملکردی ندارد، چرا مدام به رسانههای خارجی ایراد میگیریم و میگوییم جنگ روایتها دارند؟ آقایان باید پاسخ دهند که روایت خود صداوسیما کجاست؟”
در ادامه این میزگرد، سردبیر روزنامه هممیهن با نگاه نظری به عملکرد رسانهها توضیح داد:“ رسانههای داخلی در قبال رخدادهای مختلف دو رویکرد دارند. رویکرد نخست که رویکردی ایدئولوژیک است، چهار ویژگی دارد؛ یکی اینکه در قبال رخدادها ابتدا آنها را انکار میکند و در اینجا کاملا برخوردش ضدِرسانه است، در مرحله بعد توجیهگر میشود. در مرحله سوم توطئهمحور میشود و در مرحله آخر به دنبال تبلیغاتمحوری است. ما مصادیق این رویکرد را از ماجرای مهسا امینی و اعتراضات تا مسمومیت دانشآموزان در حوادث امسال بهخوبی مشاهده کردیم.”
او ادامه داد:“ در مقابل این رویکرد، یک رویکرد رئالیستی داریم که در مرحله اول سعی بر اطلاعرسانی دارد، در مرحله دوم سعی دارد نگاه انتقادی داشته باشد. این دید انتقادی، به معنای صرفا انتقاد به حاکمیت نیست، بلکه دید انتقادی به همه عوامل موثر در رویداد است. ما در روزنامه هممیهن سعی کردیم این رویکرد را هم حفظ کنیم. در این اعتراضات، ما چه به اصلاحطلبان، چه رسانههای خارجی یا معترضان و نیز به حکومت نقد داشتیم و منعکس کردیم. ویژگی دیگر تحلیلمحوری به جای توطئهمحوری است، به این معنا که در این رویکرد، عوامل خارجی بهعنوان یکی از عوامل تحلیل است نه همه عوامل. ویژگی بعدی این رویکرد، بررسی تحقیقی و عمقیتر و جدیتر نسبت به یک رویداد است که سعی کردیم این روند را هم در قالب مصاحبههای تخصصی با چهرههای فکری و دانشگاهی و گزارشها و تحلیلهای عمیقتر در روزنامه ارائه کنیم.”
خلأ آرایش و سیاستگذاری رسانه ای
نقی پور در ادامه این میزگرد به اهمیت سیاستگذاری رسانه ای و فرهنگی پرداخت و آن را عامل مهمی در مدیریت یک رسانه دانست و گفت:“ در رسانه های رسمی و غیر رسمی ما شاهد یک سطح حداقلی سیاستگذاری رسانه ای هستیم. به عنوان مثال من به عنوان سردبیر یک رسانه معمولا در صحبت با سردبیر و دبیران و خبرنگار روزنامه ام یک سیاست رسانه ای دارم، اما آیا چنین سیاست گذاری در نگاه کلان جامعه هم وجود دارد؟ به نظرم یکی از نقاط ضعف ما این است که یک سیاستگذاری رسانه ای را برای همه رسانه ها نداریم. در ماجرای مهسا امینی می توان دو رویکرد را متصور شد که فوت آن مرحومه کار نیروی انتظامی بود و این تفسیر به خاطر آن نگاه متعصبانه ای بود که در جامعه وجود دارد و این خط رسانه ای، مخاطب را به یک تحلیل و نتیجه می رساند و یک خط رسانه ای دیگر از وجود بیماری در این مرحومه سخن می گوید که باعث فوت او شده است. شاید اگر این دو رویکرد کنار هم بگذاریم به تحلیل بدی هم نرسیم. اما متأسفانه نهادی که این پخت و پز رسانه ای را انجام دهد، وجود ندارد. البته تاکید من بر سیاستگذاری کلان رسانه ای به معنای سانسور و محدود کردن رسانه ها نیست، بلکه نشان از خلأ یک آرایش رسانه ای در کشور است. کلید ناآرامی های اخیر در کف خیابان نخورد، در رسانه ها خورد. رسانه در این آشوب ها خود را در مقام نهادی که مرجع هست و واقعیت می سازد، در نظر گرفت و عمل کرد و با روایت سازی که انجام داد، سمت و سویی هایی به ناآرامی ها داد و خیلی ها را به این تحلیل رساند که قرار است براندازی اتفاق بیافتد. بحث سیاست رسانه ای اینجا خودش را بیشتر نشان داد.”
او تاکید کرد:“ ما سیاست رسانه ای به خصوص در مواقع بحران ها نداریم. در بحث مسمومیت دانش آموزان و دانشجویان اگر رسانه از همان ابتدای این مساله روایت درست خود را ارائه می کرد، اصلا فرصت عرض اندام برای رسانه های بیگانه نمی ماند و مدام تفسیر های غلط و بی اساس از سوی رسانه های خارجی ارائه نمی شد. هر چند همین تفسیرها و تحلیل ها مورد توجه عموم مردم هم قرار گرفت. عدم آرایش رسانه ای، عدم سیاست گذاری رسانه ای ضربه خود را به پیکره جامعه وارد می کند. در ناآرامی های اخیر نتوانستیم برای رسانه های خود آرایش رسانه و یک چارچوب بندی خاص، داشته باشیم.”
نقی پور با اشاره به ملاحظاتی که به غلط سوار بر سیاست های رسانه ای صدا و سیما شده، بیان کرد:“اولا خود مسئولان صدا و سیما باید درباره عملکرد این مدت جوابگو باشند، از طرفی دیگر، ملاحظاتی که این رسانه داشته باعث شده تا در برخی از مواقع صدا و سیما کارکرد اصلی خود را از دست دهد چه در حوزه فیلم و سرگرمی چه در حوزه های دیگر….”
هر چند که نقی پور در بخش هایی از صحبت های خود به عملکرد صدا و سیما انتقاداتی داشت، اما منکر برخی گزارش های خوب آن نشد و با مثال گفت:“ مثلا سال گذشته صدا و سیما درباره کم آبی اصفهان، گزارش خوبی تهیه کرد که ارزشمند بود. یا رویکردی که صداوسیما در ارائه تصویر از روستاها به هنگام راهپیمایی ها و …. یک رویکرد درست است.”
سرعت اطلاع رسانی و ارائه تحلیل دقیق و درست؛ برگ برنده رسانه ها
او ادامه داد:“به نظرم در کار خبر رسانی، سرعت اطلاع رسانی و اینکه چه تحلیل و روایتی از آن خبر می دهد بسیار مهم است، اگر این دو ویژگی را نداشته باشید، بازنده آن رویداد رسانه ای هستید. اما چرا صدا و سیما این روایت اول را ندارد؟ به خاطر همان ملاحظاتی است که روی آن تلنمبار شده است. این وضعیت در رویدادهای امنیتی بیشتر خود را نشان می دهد و ما به همین خاطر از جهت رسانه ای در این حوزه بیشتر آسیب میبینیم.”
سردبیر ایران به صورت کلی ملاحظات را در برخی رویدادها مخصوصا موارد امنیتی برای رسانه ها بسیار لازم دانست و بر وجود پروتکل های ویژه تاکید کرد و ادامه داد:“ در حوزه مسائل مربوط به امنیت به غلط سیاستگذاری رسانه ای به معنای بستن فضای خبری و تحلیلی ، یا در برخی مواقع بی توجهی به آن رویداد امنیتی است، در حالی که باید درباره پروتکل های انتشار اخبار امنیتی با بهره گیری از نظرات اهالی رسانه، به چارچوبی رسید که نقش رسانه پررنگ شود نه اینکه نادیده گرفته شود.”
رسانه باید دارای هویت باشد
سردبیر روزنامه هممیهن نیز در ادامه این میزگرد، با تایید صحبتهای سردبیر روزنامه ایران تاکید کرد:“ رسانه باید دارای هویت باشد. اگر قرار باشد همه رسانهها از یک زاویه به یک رویداد نگاه کنند، ممکن نیست. درعینحال، باید توضیح دهم که اصولا اصطلاحهایی چون«جنگ روایتها» را نمیپسندم، چرا که نوعی نگاه نظامی به حوزه فرهنگ را نشان میدهد. این مسالهای است که از اوایل دهه ۷۰ شاهد آن بودهایم. یعنی، زمانی که ادبیاتسازی و گفتمانسازی در حوزه فرهنگ میشود، ما مدام شاهد بهکارگیری واژههای غیرفرهنگی و عموما نظامی هستیم. حتی همین عبارت«مهندسی فرهنگی »چه معنایی دارد؟ یعنی باید یک نفر یا یک جریان یا یک قدرت از بالا، فرهنگ را مهندسی و مدیریت کند؟ اصولا مگر فرهنگ مهندسیپذیر است؟ مگر فرهنگ این کشور و این ملت تاکنون با مهندسی ساخته شده که الان نیازمند مهندس و پیمانکار باشد؟ فرهنگ ایران که در این ۴۰ساله ساخته نشده است؛ قدمتی چندهزار ساله دارد. آیا سعدی و حافظ و نظامی و فردوسی با مهندسی فرهنگی شکل گرفتند؟ قطعا اینطور نیست. فرهنگ ایران از بطن جامعه، مجموعه تجارب تاریخی، شرایط زیست جمعی، ارتباطات فرهنگی داخلی و خارجی شکل گرفته است و در طول قرنها در برابر تندترین تندبادهای سیاسی ایستادگی کرده است. فرهنگ ایران، حمله عرب، حمله مغول، حمله ترک را از سر گذرانده است و به نظرم اگر کسی بخواهد در حال حاضر آن را مهندسی کند، آنها را هم از سر میگذراند.”
نگاه نظامی به رسانه نداشته باشیم
روح معتقد است “فرهنگ، نه کارخانه است که در آن محصولات فرهنگی را همچون کنسرو یا خودرو تصور کنیم که به تعداد زیاد اما با قالب یکسان و عموما بیکیفیت ساخته شوند و نه پادگان است که در آن، اهل فرهنگوهنر و رسانه، نقش افسران و سربازان و نگهبانان را بخواهند بازی کنند. به همین خاطر او تاکید میکند: “نمیتوان چارچوب و دستورالعملی برای حوزه فرهنگی متصور شد”.
سردبیر هممیهن با اشاره به تبعات نگاه نظامی به حوزه فرهنگ و بهویژه رسانهها گفت:“اولین قدم برای جلوگیری از نابودی حیات رسانه، این است که نگاه نظامی به رسانه نداشته باشیم، اگر امام میگفتند حفظ نظام اوجب واجبات است، مخاطب این جمله، مسئولان نظام بودند که موظفند با تدبیر و عقلانیت تصمیم بگیرند تا کشور دچار بحران و بیثباتی و ضعف و انزوا نشود. اما برای رسانه حفظ نظام اوجب واجبات نیست. اصولا برای یک رسانه مستقل، همسویی با نظام فینفسه ارزشمند نیست. برای تحلیلگر رسانهای، نظام یا هریک از ارکان و دستگاههای آن، صرفا یکی از بازیگران و پارامترهای موثر در یکرویداد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و… است که همچون سایر پارامترها و بازیگران، باید به محک نقد و تحلیل سنجیده شود. به همین خاطر است که وقتی رسانهای همچون صداوسیما با نهادهای حاکمیتی همسو میشود و مدام در مقام توجیه عملکرد آنها برمیآید، اعتبار خود را از دست میدهد.”
صدا و سیما در هر رخدادی پیشاپیش بازنده است
روح با اشاره به صحبتهای نقیپور که به ملاحظات صداوسیما اشاره کرد، گفت:“صداوسیما چون خود را بلندگو و سخنگوی نظام معرفی میکند، طبیعتا در هر رخدادی پیشاپیش بازنده است، چون میخواهد لباس روایت رسمی را بر تن واقعیت بپوشاند؛ نه اینکه واقعیت را در رسانه رسمی منعکس کند. اگر تلویزیون، گاهی هم مثلا حرکتی در خصوص کمآبی اصفهان انجام میدهد، یک استثنا بود نه یک قاعده. به همین دلیل هم بود که فورا تذکر گرفتند. وگرنه، همان سیاست خبری کمآبی اصفهان را در بحرانهای بعدی چون ماجرای مهسا امینی و مسمومیت دانشآموزان هم باید ادامه میدادند. تمام این مسائل به این خاطر است که صداوسیما یک رسانه مستقل نیست و به همین دلیل، علیرغم امکانات فراوان و موقعیت انحصاری که در اختیار دارد، هیچ کارکرد مثبتی حتی برای خود نظام سیاسی هم ایفا نمیکند.”
نقی پور که در مورد مباحث فرهنگی و تعاریفی که اقای روح ارائه کرد، اختلاف نظر فاحشی داشت، به مقوله جنگ روایت ها اشاره کرد و گفت:“ جنگ روایت ها تنها به کشور ما اختصاص ندارد، البته بنده هم از لوث شدن این مفاهیم اِبا دارم ، اما بهره گیری از مفاهیمی چون جنگ روایت ها و …. نشان دهنده این تفسیرهای عجیب و غریب نیست که خود نظامی ها وارد فرهنگ شدند و می خواهند آن را مهندسی کنند، چرا که برخی از واژه ها در خارج از کشور مفهوم پردازی شده و در داخل مور استفاده قرار گرفته است.”
نقی پور با تاکید بر اینکه در حوزه فرهنگسازی رسانه، ضعیف عمل کردیم، بیان کرد:“مخاطب ما به دلایل مختلف و از همه مهتر خلأ یک فرهنگسازی رسانه ای از رسانه های رسمی فاصله گرفتند و سرگرم واکنش افراد در رسانه و شبکه های اجتماعی شدند و آن افرادی که وزن سیاسی و یا دانش لازم را ندارند برای مخاطبان ما مهم می شوند. تمایلی که به اخبار کم اهمیت پیدا شده، رها شده و کسی در این سال ها جلوی این امر خطرناک را نگرفته و رسانه ها رسمی هم متأسفانه وارد این چرخه و لوب شدند و چه بسا آن را تقویت کردند . رسانه ها در خلا کاری انجام نمی دهند. حتما دارای زمینه و بستری است. مثلا یک رسانه حزبی نمی تواند نسبت به مولفه اقتصادی، امنیتی و سیاسی و حتی حزبی بی تفاوت باشد. البته باید به این مساله هم اشاره کنم که اگر بنده به وجود ملاحظاتی در رسانه ها اشاره کردم، اگر همین ملاحظات از حد خود خارج شود و به حالت افراط دربیاید، قطعا رسانه های ما به مرور دچار خودسانسوری می شوند.”
در ادامه این میزگرد، روح به اثرگذاری رسانههای مستقل و میزان باز بودن دست روزنامهنگاران اشاره کرد و گفت:“ به نظرم رسانهها باید تا جای ممکن به موضوعات و سوژههای روز ورود کنند و آن را جامعالاطراف ببینند. یعنی روزنامهنگار فارغ از هر موضع و رویکردی که خودش یا رسانه دارد، در گزارش و انعکاس یک رویداد باید به صورت جامع به دادهها دست پیدا کند. خبرنگار و رسانه باید در هر موضوعی سعی کند همه عوامل درگیر را ببیند. اما آنچه در این سالها بهعنوان یک مانع و چالش برای رسانههای ما ایجاد شده، این است که متأسفانه در مرحله تهیه گزارشهای خبری یا تحقیقی، نهادهای دولتی و حاکمیتی با خبرنگار همراهی نمیکنند و وقتی گزارش منتشر شد، تازه در پی جوابیه فرستادن و تکذیب و توجیه برمیآیند.”
سردبیر هممیهن با اشاره به صحبتهای نقیپور درباره ضرورت سیاستگذاری رسانهای بیان کرد:“اگر قرار باشد برای رسانهها از سیاستگذاری صحبت کنیم؛ باید در حوزه همکاری نهادها و ارگانها و وزارتخانه ها با رسانهها، دارای سیاست رسانه ای باشیم. مثلا وزارتخانههای بهداشت و آموزشوپرورش یا نیروی انتظامی باید دارای یک سیاست رسانهای و پروتکل باشند که اگر اتفاقی رخ دهد در لحظه پاسخگوی رسانه و خبرنگار باشند. در واقع، باید پروتکل و سیاستگذاری این نهادها در جهت همکاری با رسانه باشد؛ نه در جهت مخفی کردن خبر و اطلاعات.”
روح معتقد است اگر رسانههای خارج از کشور قدرت گرفتهاند، علت اصلی آن به خاطر از بین بردن نهادهای رسانهای موثر در داخل کشور و اصرار بر توقیف و محدود کردن رسانه و روزنامههای حرفهای مخصوصا در دهههای ۷۰ و ۸۰و نیز انحصاری و یکسویه عمل کردن صداوسیماست.
او با اشاره به شکست صداوسیما و رسانههای بزرگ و رسمی در حوادث دیماه سال ۱۳۹۶ از یک کانال تلگرامی به مدیریت روحالله زم، به سوابق پدر او اشاره کرد و گفت:“آقای زم در دهه ۷۰ بسیار در حوزه فرهنگ و هنر و رسانه اثرگذار بود و مجلههایی که حوزه هنری منتشر میکرد، قابل تأمل بود. جوانان آن زمان، هر هفته برای خرید و خواندن نشریه “مهر” جلوی کیوسکهای مطبوعاتی صف میکشیدند. یا در حوزه سینما، فیلمهای پرمخاطب و کارگردانان نامداری از دل حوزه هنری برآمدند. اما ما میبینیم حتی در نهادی مثل حوزه هنری که کاملا ذیل چتر ایدئولوژی و تبلیغات رسمی شکل گرفته، تا دیدند فردی مثل آقای زم کمی رویکردهای مدرن یا مستقل یا انتقادی پیدا کرده، او را حذف کردند و میدان را به طیفهایی که می بینیم سپردند. آیا عجیب است از دل چنین برخوردهایی، فرزند آقای زم به سمت تعارض با نظام و انقلاب کشیده شوند؟”
شکست رسانه های رسمی به شکل نهادی و ساختاری
سردبیر روزنامه هممیهن با اظهار تاسف از شکست کامل رسانهها و روزنامهنگاری حرفهای در کشور گفت:“ وقتی رسانه به شکل نهادی و ساختاری شکست خورده و نیروهای حرفهای خود را از دست داده و با این وجود همچنان رسانهها تحت فشار هستند، چه توقعی از رسانه میتوان داشت تا در مقابل نهادهای قدرتمند رسانهای خارج از کشور و یا شبکههای اجتماعی با مخاطبان میلیونی، تاثیرگذار واقع شود؟”
رسانه باید نگاه انتقادی به مسائل جامعه خود داشته باشد
سردبیر روزنامه ایران در پایان این میزگرد بر وجود نگاه انتقادی در رسانه ها و اثرات آن بر تمام آحاد جامعه تاکید کرد و گفت:“ رسانه الان خودش در مقام واقعیت سازی قرار گرفته است، مثلا وقتی زخمی در دست باشد اگر با ذره بین این زخم را ببینیم قطعا آن زخم با وضوح و شفافیت بیشتری خود را نشان می دهد، کاری که رسانه ها باید در برابر یک رویداد انجام دهند. رسانه باید نگاه انتقادی به مسائل جامعه خود داشته باشد، اما باید اتفاقات مثبت را هم پوشش دهد. در ناآرامی های اخیر برخی رسانه ها به جای اینکه به ابعاد اجتماعی و سیاسی و فرهنگی آن بپردازند، به التهابات بیشتر دامن زدند و اینجاست که رسانه عملکرد غیرحرفه ای بیشتری از خود نشان داد. رسانه می توانست بستری فراهم کند که اگر نیازی به اصلاحات هست، انجام داده شود یا با فراهم کردن فضاهای بیشتر گفتگو به مثابه یک نور در تاریکی ظاهر می شد.”
نقد در مسیر اصلاح باشد
او ادامه داد:“ما باید اتمسفر مناسبی برای کنش رسانه بسازیم و نباید فضای رسانه را محدود کنیم و موانع و خط قرمز کمتری برایشان بگذاریم. مقامات و دستگاه های مختلف، رسانه را به عنوان توجیه گر اقدامات خود و یا به عنوان یک روابط عمومی نبینند. برای رسانه این قدرت را قائل باشند که نقد کند و نقد را در مسیر اصلاح داشته باشند. اگر رسانه را به عنوان یک نهاد ناظر و حل مساله ببینیم و اگر این نگاه به این سمت و سو تغییر کند، طبیعتا بقیه امور هم اصلاح پذیر می شود.”