پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : روزنامه ایران:وقتی در گلستان همه منتظر هوای گرم و سوزان تابستانی بودند، به ناگاه با پدیده دیگری مواجه شدند. پدیدهای که مردم فکر میکردند مه غلیظ است، اما در حقیقت خاک بود که بر سر شهر میبارید. طوفان، در مدت کوتاهی، خودروها، سنگفرشهای خیابان و تأسیسات شهری را با لایهای از خاک پر کرد. غلظت این گرد و غبار که نقشهها نشان میدهند منشأ آن صحرای قرهقوم ترکمنستان است، آنقدر زیاد است که دید مردم در برخی از مناطق گلستان مثل گمیشان را به 500 متر رساند. آسمان مازندران و مشهد را هم تیره و تار کرد.
گویی روزهای خاکستری را نه فقط امسال که باید سالها شاهد باشیم، حتی مناطقی که با عرصههای بیابانی فاصله زیادی دارند. حالا آسمان شمال شرق کشور با ریزگردهای خارجی خاکستری شده است. این موضوع را نه تنها دانشگاه علوم پزشکی گرگان و اداره کل هواشناسی مازندران تأیید میکنند، بلکه مدیرکل دفتر امور بیابانهای سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری هم به آن مهر تأیید میزند. وحید جعفریان، معتقد است که باید اصلاح بنیادین در فرایند مدیریت گرد و غبار صورت بگیرد تا با بهرهگیری از تمام ظرفیتها و درک عمیقتر از موضوع به حل این چالش بپردازیم. همچنین او میگوید: فرصت زیادی نداریم.
دانشگاه علوم پزشکی گرگان در اطلاعیهای اعلام کرده، با توجه به افزایش غلظت گرد و غبار و ورود ریزگرد از صحرای ترکمنستان به استان گلستان، خصوصاً در نیمه غربی استان، با توجه به وجود خطر برای بیماران تنفسی و افراد مسن و همچنین کودکان، از ترددهای غیر ضروری در سطح شهر خودداری شود. کارشناس پیشبینی اداره کل هواشناسی مازندران نیز با اشاره به ورود ریزگردها به این استان میگوید: بهعلت آلودگی هوای ناشی از ورود ریزگردها از ترکمنستان به این خطه شمالی، دید افقی در مناطق شرق این استان به ۵۰۰ متر کاهش یافته است. به گفته سیدابراهیم تاکامی منشأ این آلودگی ریزگردهای برخاسته از ترکمنستان است.
رصد کردن گرد وغبار
وحید جعفریان، مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری در گفتوگو با «ایران» میگوید: هرچند گرگان فاصله زیادی با عرصههای بیابانی دارد اما تحت تأثیر گرد وغبار این مناطق قرار گرفته است. او با بیان اینکه رصد کردن گرد وغبار ایجاد شده در چنین مناطقی، به عوامل مختلفی بستگی دارد، میگوید: نخست نیاز به سیستم کارآمد سنجش مکانی طوفانهای ماسهای و گرد وغبار است. بسیاری از ایستگاههایی که در حال حاضر در حوزه هواشناسی وجود دارند فاقد تجهیزات لازم برای سنجش دقیق و بهنگام شکلگیری طوفانهای ماسه و گرد وغبار هستند. دوم اینکه؛ سیستم هشدار سریع باید وجود داشته باشد تا به مخاطبان مختلف با توجه به نیازها و آسیبپذیریهای متفاوت درخصوص بروز طوفانهای گردوغبار و ماسه هشدار بدهد. سوم؛ ملاحظاتی در حوزه تبیین سیستمهای سازگاری و تابآوری باید اندیشیده شود و در متن برنامهها و قوانین مرتبط با حوزههای کشاورزی، صنعتی، حمل و نقل، سلامت و... ایجاد شود تا چهارچوبهای روشنی را برای کاهش آسیبپذیری و ارتقای تابآوری و ارتقای سازگاری ایجاد کند. در آخر هم به یک جریان مؤثر از گردش ارتباطات در قالب راهبرد اطلاعرسانی نیاز است که بتواند بسرعت مخاطبان خاص خود را در جریان بگذارد و هم بازخورد لازم را از آنها بگیرد و سیستم خودش را اصلاح کند.
چند سالی است که از تشکیل کارگروه گردوغبار میگذرد. این کارگروه بنا به برنامههای خود، مطالعات و اقداماتی را داشته اما به اعتقاد جعفریان؛ متأسفانه در خصوص این مبانی اقدام خاصی صورت نگرفته و مردم کمتر شاهد خروجی نتیجه محور این مطالعات و امور هستند. او به فعالیتهای سازمان منابع طبیعی اشاره میکند و میگوید: سطوح وسیعی از نهالکاریها، کنترل روانآبها، احداث پروژههای مختلف و جنگلکاری در بیش از 1.4 دهم میلیون هکتار در مناطق بیابانی بعضی از فعالیتهای این سازمان است اما اینها صرفاً فعالیتهای مقابلهای است.
چه اتفاقی افتاده است؟
در یکی دو دهه گذشته چه اتفاق خاصی افتاده که به این سرعت،به شدت طوفانهای ماسهای و گردوغبار اضافه شده به نحوی که حتی استانهای شمالی کشور هم از این موضوع مصون نیستند؟ جعفریان ریشه این موضوعات را به خشکی محیط مرتبط میداند و میگوید: عدم تأمین حقابه عرصههای پاییندست بویژه دشتهای سیلابی که مأمن پوشش گیاهی اطراف کویر هستند و واقعاً مثل سپری در جهت مقابله با طوفانهای ماسه و گردوغبار مقاومت میکنند، یکی از این موارد است. عملاً در متن قانون هم توجه جدی به تأمین نیاز اکولوژیک دشتهای سیلابی و پوشش گیاهی نشده است. احداث سازههای بزرگ سدسازی، چه در حوزههای فرامرزی و چه در حوزههای داخلی، جریان طبیعی آب را آشفته کرده است.
جعفریان با بیان اینکه علاوه بر این مسائل، موارد دیگری هم وجود دارد که موجب تشدید فرایند این طوفانها میشود، میگوید: تغییرات کاربری، کشاورزی غیرحفاظتی، شخمزدن و رهاکردن زمینهایی که بهصورت نیزار هر چند سال یکبار یک محصولی میدهند اما خاک را در معرض طوفانهای گردوغبار و ماسه قرار میدهند، تخریب جنگلها و مراتع و از بین بردن پوشش گیاهی از عواملی هستند که میتوانند تشدید کننده باشند.
عوامل داخلی یا خارجی؟
بحرانی شدن وضع کیفیت هوا این سؤال را در ذهن ایجاد میکند که عوامل داخلی در ایجاد و تشدید طوفانهای ماسهای و گردوغبار دخیل هستند یا عوامل خارجی؟ جعفریان میگوید: عملاً کانونهای فرسایش بادی در مکان و زمان متغیر هستند. برای مدیریت این کانونها باید از بالادست و مناطقی که آب این عرصهها را تأمین میکردند شروع به فرایند بهرهبرداری از منابع آب کرد.برای فرایند توسعه باید به تغییرات کاربری، به نوع کشاورزی و الگوی کشت و راندمان آبیاری توجه کرد و در خود این عرصهها از تکنیکهای سازگار با طبیعت استفاده کرد.
او معتقد است که باید اصلاح بنیادین در فرایند مدیریت گردوغبار صورت بگیرد تا با بهرهگیری از تمام ظرفیتها و درک عمیقتر از موضوع به حل این چالش بپردازیم.
جعفریان با بیان اینکه ما در این چالش تنها نیستیم و بسیاری از کشورهای دنیا به نوعی درگیر هستند، میگوید: در بازدیدی که از منطقه خانگیران و سرخس داشتیم، متوجه شدیم که بخشی از آوردهای ماسهای از این منطقه است و از شمال وارد کشورمان میشود. با توجه به اینکه موضوع خشکشدن دشتهای سیلابی محدود به کشور ما نیست و چالشی منطقهای است باید از تجارب موفق و درس آموختههای کشورهای بسیاری استفاده کرد و آن را به اشتراک گذاشت. بر این اساس باید با یک رویکرد برد- برد، موضوعات و ملاحظات تأمین منابع آب و بهبود اکوسیستمهای مشترک بین ایران و برخی از کشورهای همسایه را دنبال کنیم.
به گفته او، میتوان به انتقال تکنولوژی، سرمایهگذاری و ارتقای بهرهوری آب و به اصلاح بهبود الگوی کشت در کشورهای همسایه که ما را به نوعی متأثر از گردوغبار میکند فکر کرد و از این طریق زمینههای توسعه را توأمان با بهبود شرایط مدنظر قرار داد.