دولت رئیسی مدعی است که بدون استقراض از بانک مرکزی توانسته کسری بودجه را تامین کند و تورم را کاهش دهد. سوال اساسی اینجاست که دولت با کدام روش توانسته این کار را انجام دهد و آیا روشهای ضد تورمی دولت دوام دائمی دارند یا پس از چند ماه دوباره به صورت غیرمستقیم شاهد برداشت از بانک مرکزی و افزایش تورم هستیم؟
سهراب دلانگیزان، استاد اقتصاد درباره ادعای دولت مبنی بر عدم برداشت از بانک مرکزی و تامین کسری بودجه به «انتخاب» گفت: اطلاعات دقیق این صحبتها باید بر اساس گزارشهای آماری مشخص شود. مثلا اگر میگویند کسری بودجه را از طریق چاپ پول تامین نکردهاند، باید اعلام شود که چقدر از آن را با مالیات و فروش دارایی ها، فروش نفت و... تامین کردهاند. دولت باید دقیق مشخص کند که چه اتفاقی افتاده است. کلی صحبت کردن با اعداد صحیح نیست. امروزه اگر داراییها را به بانکها نیز فروخته باشیم، بانکها میتوانند آن اوراق را با یک واسطه از بانک مرکزی برداشت کنند. این مسئله در ۶ ماه تبدیل به افزایش حجم پول میشود.
وی در ادامه درباره آمارسازی دولت افزود: در خصوص فروش اموال بانکها همیشه این اتفاق میافتد که شرکتها از بانکها استقراض میکنند و بانکها این پول را از منابع جمع آوری شده نمیپردازند بلکه در یک فرآیند دیگری اضافه برداشت از بانک مرکزی انجام میشود. میزان بدهی دولت به بانکها عدد بزرگی است که از همین رفتار ناشی میشود. از طریق روی کاغذ نوشتن دولت میتواند ادعا کند از بانک مرکزی پول نگرفته است، اما در واقعیت همین اتفاق افتاده است. دولت اگر راهکاری شفاف برای کاهش نقدینگی پیدا کرده باشد باید اعلام کند.
دلانگیزان درباره به تعویق انداختن چاپ پول با ایجاد بدهی توسط دولت اشاره کرد: رفتار دولت شفاف نیست اگر از روشهای قبلی باشد بعد از یک دوره اوراق خزانه در یک زمان ۶ ماهه میتواند تبدیل به برداشت از حسابهای بانک مرکزی شود. اگر از بانکهای دیگر استقراض کرده باشد باز هم نتیجه همین است. اگر کارخانه و ساختمان بفروشد باز هم نتیجه همین است. تقریبا اکثر روشهایی که دولت استفاده میکند روشهای کوتاه مدت برای تامین مالی هستند و بعد از مدتی تبدیل به اضافه برداشت میشود که بدهی دولت به جامعه را افزایش میدهد و با اوراق بیشتر آن را به تعویق میاندازد.
دلانگیزان درباره افزایش بدهی دولت به مردم گفت: در تمام جهان بدهی دولت به مردم وجود دارد. میزان اوراق چاپ شده در کشور ما نسبت به کشورهای دیگر عدد بزرگی نیست، اما با توجه به اینکه ما فرآیند اوراق را به سویی برده ایم که در مقابل آن رشد اقتصادی شکل نگرفته است، این پولها برای پرداختهای جاری شده و تورمزا و ابهام آمیزند. در کشورهای مختلف این اوراق صرف تقویت زیرساختها و ظرفیت تولیدی میشود و زمانیکه این پولها قرار است وارد چرخه شود، کالای تولید شده ناشی از ورود دولت بتواند بخشی از تورم را برطرف کند. موضوع تورم بسیار پیچیدهتر از این است که با این حرکات مصنوعی حل شود. تمام رویکردهای اقتصادی دولت به تورم ختم میشود.