ایلنا: کاهش مصرف سرانه گوشت قرمز در ایران، رابطه مستقیم با تورم سنگین این بخش و افولِ قدرت خرید مردم به خصوص گروههای مزدبگیر دارد؛ تنها نگاهی به «گزارش افزایش قیمت اقلام خوراکی در ماه آذر» که در روزهای گذشته از سوی مرکز آمار منتشر شده به خوبی نشان میدهد که چرا نمودارهای مصرف گوشت تا این اندازه دچار کاهش شده است.
در روزهای اخیر، آمار تازهای از مصرف سرانهی گوشت قرمز در صداوسیما اعلام شد؛ آماری که رسانهها آن را «بهت آور» توصیف کردند.
مهدی سروی، کارشناس اندیشکده اقتصاد مقاومتی و از مشاوران اقتصادی دولت، در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد «میانگین مصرف گوشت خانوادهها در کشور ۸ کیلوگرم و در سه دهک پایین جامعه ۲ کیلوگرم در سال است». به گفته او سرانه مصرف گوشت قرمز برای هر نفر در ۳ دهک پایین جامعه، حدود ۷۰۰ گرم در یکسال است.
اگر همان ۸ کیلوگرم را به عنوانِ میانگین مصرف گوشت خانوادهها در نظر بگیریم و یک خانواده متوسط ایرانی را ۳ نفر فرض کنیم، سرانه سالانه مصرف گوشت در ایران، ۲.۶ کیلوگرم میشود، به عبارتی هر فرد به طور متوسط در سال ۲.۶ کیلوگرم گوشت قرمز مصرف میکند و این در حالیست که مصرف سالانه گوشت قرمز برای هر نفر در ۳ دهک فرودست، فقط ۷۰۰ گرم است! به عبارتی هر ایرانی متعلق به سه دهک کمدرآمد که از قضا قاطبهی مزد و حقوق بگیرانِ شاغل و بازنشسته نیز در همین گروه قرار میگیرند، در هر سال، یک کیلوگرم گوشت قرمز هم مصرف نمیکنند.
نگاهی به نمودارهای تاریخیِ مصرف سرانه گوشت قرمز در کشور، یک روند کاهشی مداوم را نشان میدهد، این افت از سالهای ابتدای دهه ۹۰ شمسی آغاز شد و در سالهای پایانی این دهه به تدریج شتاب گرفت.
براساس آمارها در سال ۱۳۹۰ سرانه مصرف گوشت قرمز در کشور ۱۳ کیلوگرم بود، در آن زمان هر ایرانی در طول سال، ۱۳ کیلوگرم گوشت قرمز مصرف میکرده است که به نسبت ارقام امروز بسیار قابل قبولتر بوده است، اما در سالهای بعد، به مرور و با افزایش قیمت گوشت قرمز، سرانه مصرف هر سال یک کیلوگرم کاهش یافت به گونهای که سرانه مصرف گوشت قرمز در سال ۱۳۹۱ به ۱۲ کیلوگرم، در سال ۱۳۹۲ به ۱۱ کیلوگرم، سال ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ در محدوده ۱۰ تا ۱۱ کیلوگرم و در سال ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ با افزایش قیمت ارز، مصرف گوشت قرمز هم افت کرد و سرانه آن، به ۸ کیلوگرم رسید و در سال ۱۳۹۹ باز هم سرانه مصرف گوشت افت داشت و میانگین مصرف به ۷ کیلوگرم رسید و در سال ۱۴۰۰ این میزان به ۶ کیلوگرم و در سال ۱۴۰۱ با یک کیلوگرم کاهش میزان مصرف به ۳ کیلوگرم رسید. حالا، اما به نظر میرسد در میانه سال ۱۴۰۲ مصرف سرانه گوشت هر ایرانی به کمتر از ۳ و حدود ۲.۶ کیلوگرم در سال رسیده است؛ و این در حالیست که براساس اعلام فائو در سال ۱۳۹۹، متوسط سرانه مصرف گوشت در جهان، ۴۱ کیلوگرم است؛ سرانه مصرف سالانه کویت بیش از ۶۷ کیلوگرم برای هر نفر، امارات بیش از ۶۲ کیلوگرم و عربستان حدود ۵۴ کیلوگرم است.
تورم سنگین گوشت قرمز
کاهش مصرف سرانه گوشت قرمز در ایران، رابطه مستقیم با تورم سنگین این بخش و افولِ قدرت خرید مردم به خصوص گروههای مزدبگیر دارد؛ تنها نگاهی به «گزارش افزایش قیمت اقلام خوراکی در ماه آذر» که در روزهای گذشته از سوی مرکز آمار منتشر شده به خوبی نشان میدهد که چرا نمودارهای مصرف گوشت تا این اندازه دچار کاهش شده است.
در این گزارش، تورم نقطه به نقطهی اقلام پروتئینی مثل گوشت گوسفند و گاو و ماهی، بیش از ۱۰۰ درصد است؛ به عبارتی این اقلام در آذرماه سال جاری به نسبت آذر سال قبل، بیش از ۱۰۰ درصد افزایش قیمت داشتهاند؛ به این ترتیب، در طول یکسال منتهی به آذرماه، ماهی قزل آلا ۹۰ درصد، گوشت قرمز گاو و گوساله ۱۳۰ درصد و گوشت گوسفند ۱۳۶ درصد گرانتر شدهاند.
۲۰۰۰۰ فلوکی + ۵۰۰۰۰۰ پپه جایزه بگیر✅
تبلیغ
۲۰۰۰۰ فلوکی + ۵۰۰۰۰۰ پپه جایزه بگیر✅
دریافت جایزه
yn-ad
با استناد به این دادهها، انواع گوشت قرمز در فاصلهی آذر سال گذشته تا آذرماه سال جاری، بیش از ۱۳۰ درصد گران شده است؛ امروز قیمت هر کیلو گوشت قرمز در بازار بیش از ۵۰۰ یا حتی ۶۰۰ هزار تومان است؛ حالا باید پرسید کارگر یا بازنشستهای که زیر ۹ میلیون تومان حقوق ماهانه دارد چطور میتواند بیش از ۶۰۰ هزار تومان بدهد و یک کیلو گوشت قرمز بخرد؟ به گفتهی ابراهیم یوسفزاده، عضو هیات مدیره کانون بازنشستگان رشت، «همان ۷۰۰ گرم در سال هم زیاد است، چراکه بازنشستگان کمدرآمد در ماههای متوالی سال، حتی صد گرم گوشت قرمز هم نمیخرند!»
بازنشستگانی که توان خرید قسطی گوشت را هم ندارند!
براساس دادههایی که یک کارشناس اقتصادی در صداوسیما اعلام کرده «مصرف سرانه گوشت قرمز در سه دهک فرودست، ۷۰۰ گرم است»، اما یوسفزاده به نمایندگی از جانب ضعیفترین گروههای مزدبگیر کشور میگوید: بازنشستگان اصلاً قدرت خرید ندارند، گوشتِ کیلویی ۶۵۰ هزار تومان را نمیتوانند بخرند؛ وقتی بازنشسته ۶ یا ۷ میلیون تومان حقوق میگیرد، چطور میتواند در سفره گوشت قرمز داشته باشد، حتی توان خرید قسطی گوشت را هم ندارد.
به گفته این فعال صنفی بازنشستگان، حداقل حقوق بازنشستگان زیر ۸ میلیون تومان است و در شهر رشت، ۶۰ درصد بازنشستگان و مستمریبگیران تامین اجتماعی با این حقوقِ حداقلی زندگی میکنند.
یوسفزاده در پاسخ به این سوال که «فکر میکنید مصرف ماهانه و سالانهی گوشتِ این بازنشستگانِ کمدرآمد چقدر است» میگوید: این بازنشستگان در ماه به هیچوجه نمیتوانند گوشت قرمز بخرند؛ ماه پشت ماه میگذرد و اینها گوشت قرمز نمیخرند؛ ممکن است در سال یکی دو ماه باشد که این بازنشستگان میهمان داشته باشند یا مراسم خاصی در میان باشد که ۱۰۰ گرم یا ۲۰۰ گرم گوشت قرمز بخرند؛ خیلی از این بازنشستگان در سال ۷۰۰ گرم گوشت قرمز هم مصرف نمیکنند.
مزدبگیران با درآمد ثابت توان خرید گوشت قرمز را ندارند
به این ترتیب، کارگران و مزدبگیرانی که درآمد ثابت ماهانه دارند، از قدرت خرید گوشت قرمز محروم هستند؛ فصلیکاران، کارگران غیررسمی و کارگران بدون درآمد ثابت، اوضاع به مراتب بدتری دارند؛ زهره، یک زن دستفروش در متروی تهران، در جواب این سوال که «در سال چند کیلو گوشت قرمز میخری» میگوید: اگر بگویم در کل سال، یک یا دو کیلو گوشت قرمز برای یک خانواده ۴ نفره نمیخرم، دروغ نگفتهام.
او اضافه میکند: من با دستفروشی بتوانم کرایه خانه را بدهم، خیلی هنر کردهام، میدانی به جای گوشت ما چی مصرف میکنیم، سیبزمینی، تخم مرغ، گوجه فرنگی.. اینها هم گران شده است.
در حالیکه دادههای استاندارد جهانی نشان میدهد که هر فرد باید به طور متوسط در سال بیش از ده یا بیست کیلو گوشت قرمز مصرف کند، هر فرد متعلق به خانوادهی کارگری در ایران، سالی یک کیلو یا ۷۰۰ گرم گوشت قرمز هم مصرف نمیکند؛ این شرایط نشان میدهد که طرحهای دولت برای تامین اقلام سفرههای مردم مثل یارانه یا کالابرگ الکترونیک نتوانسته سفرههای خالی فرودستان را از فقر غذایی نجات دهد، ضمناً این طرحها از مدیریت قیمت اقلام ضروری خوراکی در بازار ناتوان بودهاند و کاهش مصرف پروتئین با یک شیب تند تداوم داشته است.
یک کارگر ساختمانی بانه در استان کردستان که به گفته خودش نیمی از سال را بیکار است و نیمی دیگر را با دستمزد ناچیز روزگار میگذارند، در پاسخ به همان سوال تکراریِ ما میگوید: «گوشت قرمز، گوشت سفید یا حتی برنج، از سفرههای ما پر کشیدهاند، ما بتوانیم همان نان و تخم مرغ را فراهم کنیم، خیلی کار است؛ مخصوصاً وقتی خانه نداری و زیر سقفهای گرانِ مردم مستاجری، دیگر پولی برای غذا و گوشت نمیماند.».