پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ «انتخاب» / سفرنامه اسکات وارینگ در ایران: کتاب سفرنامه اسکات وارینگ به ترجمه دکتر ابوالقاسم سری و به همت ارنست بئیر مقدمه نویسی و ویراستاری و با ترجمه آن مقدمه به خامه دکتر غلامرضا ورهرام در ایران چاپ شده است. این کتاب توسط نشر اساطیر منتشر شده است.
«انتخاب» بخشهایی از این سفرنامه را به صورت روزانه منتشر میکند. با ما در خوانش این سفرنامه هیجان انگیز همراه باشید.
فصل بیست و یکم
قسمت هفتم
گفته شده که شهربانی حکومت خودکامه، از شهربانی حکومت آزاد، بسیار نیرومندتر است. بالادستتر بودن آن هم بایسته است چون بر کارها و رایزنیهای فرمانروای خودکامه بدگمانی چیرگی دارد. شهربانی شیراز به گونهای ستودنی سامان یافته است؛ به دشواری میتوان پنداشت که از برای مردم رستههای میان مایه کشیدن هر نقشهای علیه حکومت شدنی باشد؛ بیآنکه بی درنگ فرماندار از آن آگاه شود.
داروغه یا سرپرست بازارها این پایگاه را از حکومت دارد. کارش از میان برداشتن درگیریهایی که در بازار رخ میدهد و نیز شنیدن شکایتهای بازاریان است؛ اگر دکانداری از انجام دادن پیمان نامه خود سرپیچی یا آن را نادیده انگارد، به داروغه شکایت میکنند و داروغه دکان دار را به انجام دادن آن ناچار میسازد یا اگر دکاندار نشان دهد که در انجام دادن آن سخت ناتوان است؛ داروغه برای انجام دادن پیمان نامه به دکان دار زمان میدهد.
کیش اسلام به بازرگان برای از میان بردن بدبختیهای پیش بینی نشده اش زمان میدهد. اما اگر بازرگانی که از او شکایت شده گمنام باشد جریمه میشود. و داروغه دستور میدهد که یا مجازات شده و یا به زندان رود. داروغه بازار بر اخلاق مردم نیز سرپرستی دارد و اگر کسی باده ،نوشد یا به روسپی خانه رود ناچارش میکند تا پولی هنگفت بپردازد آنگاه از سر گناهش در میگذرد.
به یاد دارم که آقارضا داروغه، از ارمنی نگون بختی که در خانه زنی روسپی دستگیر شده بود، پنجاه تومان گرفت و میپنداشت که به او گذشت کرده که پولی به این کمی گرفته ام است. داروغه دار و دستهای بزرگ را زیر نظر دارد اینان برای نگهداشت آرامش بازار و دستگیری کسانی که کارهای ناسازگار با دستورهای داروغه میکنند به کار گرفته شدهاند.
داروغهگری کاری بسیار پرسود شمرده میشود زیرا فزون بر پیشکشها و پیوسته دریافت می دارد بازاریان همه نیازمندیهایش را فراهم رشوه هایی که : میکنند تا از پشتیبانی و یاوریاش برخوردار شوند
پایگاه میرعسس یا احداث با پایگاه داروغه بازار بسیار همسانی دارد. میرعس روز هنگام و داروغه شب هنگام بر شهر سرپرستی دارند کار میرعسس پاسداری از آرامش شهر و دستگیری کسانی که بیگاه از خانه بیرون آمده اند و جلوگیری از دزدی است. برای این کار شماری آدم زبر دست دارد که در کوچه ها گشت میزنند و بر سر بام خانه ها کشیک میدهند.
هر دکاندار ماهانه دو تا سه پنس (Pence) برای هزینه دستگاه خویش می پردازد. اگر خانه کسی را دزد بزند میر عسس یا کشیکچی باشی (سرنگهبان) ناچار باید مال دزدی شده را بازیابند یا تاوان آن را به خداوند مال بپردازند. پرداخت تاوان بسیار کم رخ میدهد چون میرعس با همه دزدان شهر سر و سری دارد و میتواند پاسخگوی فرمانبرداری آنان از دستورهایش باشد، از این رو دزدان در جاهایی به دزدی میپردازند که از قلمرو نگهبانی او بیرون باشد و به باور مردم او در تاراجگری با دزدان انبازس رست میرعسس و دزدان از رهگذر سود دو سویه با یکدیگر پیوند دارند.
به گمانم که محتسب فرمانبردار داروغه بازارست؛ کار محتسب تعیین بهای کالایی که در بازار فروخته میشود و نگریستن بر درستی وزنها و پیمانه هاست. محتسب هفته ای یک بار به این کار می پردازد؛ و اگر دریابد کسی وزنهای نادرست به کار برده است چه بسا فرمان کشتنش را میدهد بجز اینان کارگزارانی دیگر هستند که بر دروازه های شهر کشیک می دهند تا از بیرون شدن هر شهروند - هر که میخواهد باشد بی آنکه دستوری بر بیرون شدن از سوی فرماندار به دست داشته باشد جلوگیرند از این مقام ها بی گمان به گونه ای بیزاری آور رشوه هایی هنگفت گرفته میشود اما با همه بدیهایی که از این نظام نادرست پدید می آید دست کم این نهادها همانند نهادهایی هستند که در هر کشوراروپایی هست.
همه مردم در ستیز با قانونها و فرمانهای حکومت های خودکامه پافشاری دارند. آنان این قانونها و فرمانها را چونان سرچشمه رودخانه ای زهرآلوده می نگرند که به ناچار بر همه شاخه های خود نیز اثر می گذارد، اما تعیین ویژگی های این تأثیر را به کسانی و امیگذارم که با کشورهای دیگر آشنا هستند، کشورهایی که در آنها داراییها با پرداخت مالیات ماهانه سه پنس (Pence) در امان می ماند و کالاهای بازرگانی بی کوچکترین خطر به دورترین بخشهای امپراطوری فرستاده می شود. توان گفت که در حکومتهای خودکامه نه همین داراییها بلکه زندگانی آدمیان به خواست یک تن وابسته است و در هر جا که این کس نادرست باشد برخورداری مردمان از بهره های زندگانی بسیار اندک خواهد بود. این پندی است فرزانه وار که شاید بر آن خرده گیرند زیرا دلیلی در دست نیست تا بپنداریــم کـه زندگانی یک سپاهی یا یک دریانورد نیز به هیچ روی پررنج تر از زندگانی بازرگانی باشد که از احتمال یا دسترس خطرها به دور است.
بلند پایگان یا بیباکان که با پذیرش کارها خود را دستخوش خطرهای جانشکر میسازند. افزون خواهیشان را با به خطر انداختن جان خویش درمان میکنند.اما از این خطر آگاهند و چون با خطری که پرهیز از آن برای آنان آسان بوده است عشق می بازند، اگر در کارشان شکست خورند دلیلی برای شکایت ندارند و نیز اگر از سرنوشت خود بنالند از وزیری که زندگانی اش آماج بدگویی ها شده و می نالد، دادگرتر نیستند.
هرگز مباد که از حکومتی خودکامه دفاع کنم با این همه می پندارم دلیل هایی هست که به درستی گزارش هایی که از بدبختی و بیچارگی مردمان زیر دست حکومت خودکامه به دست است شک نماییم. از رنج فراوانی که ایرانیان از بدنهادیها و ستم حکومت میبینند همگان آگاهند، همچنین هیچ کس نمیپندارد که یکی از مردم کشورهای آزاد بتواند شادمان یا آسوده در زیر دست حکومت خودکامه ایران زندگانی کند اما شاید در این بدگمانی برحق باشم که ایرانیان با این ویژگیهای اخلاقی سزاوار داشتن حکومتی بهتر نیستند و شاید ستمگریهای حکومتگرانشان را بتوان از بدی بسیار و زیاده رویهای خودشان دانست.